زینب قمی
شاید اعتراف به بعضی از حقایق، برای آدمی و حتی سازمانها خوشایند نباشد اما همین امور ناخوشایند هستند که باعث میشوند راههای جدید را پیدا کنیم. وقتی بیماری و عفونتی در بدنتان مشاهده میکنید، دو راه بیشتر پیش رو ندارید یا با آن میسازید یا راهی بیمارستان و درمانگاه میشوید تا ببینید مشکل و علت آن چیست. اگر قرار باشد با آن بسازید، بعدها و از سر ناچاری، باید به همان بیمارستان و درمانگاه مراجعه کنید. پس همان بهتر که از همان ابتدا این مسیر را طی کنید. اما وقتی به بیمارستان میرسید، ناچارید با واقعیتهایی تلخ کنار بیایید؛ این کنار آمدن باعث میشود راههای درمان کشف شود و درمان صورت پذیرد.
از برنامههای صوری تا برنامههای واقعی
درباره بخشی از برنامههای شهری و اجتماعی نیز چنین مثالی صدق میکند. یکی از حقایق تلخ این است که متاسفانه بیشتر سازمانها و مراکز دولتی ما از بهرهوری لازم و راستین برخوردار نیستند. به همین دلیل طرحها و ایدههایی که توسط این مجموعهها ارائه میشوند راه به جایی نمیبرند. این ایدهها و طرحها یا برای پر کردن بیلان کاری بعضی از مدیران مطرح میشوند یا برای واکنش نشاندادن به پسندهای عمومی حال حاضر جامعه و مردم. به این ترتیب بخش اعظم آنها از سر آگاهی و احتیاج مبرم شکل نمیگیرند. شکلگیری مراکز کارآفرینی در مناطق بیستودوگانه تهران نیز یکی از طرحهایی بود که البته اگر بهخوبی اجرا میشد، میتوانست منشای اثرات فوقالعادهای باشد، ولی ایده خوب داشتن یک چیز است و اجرای خوب و بینقص یا کمنقص آن، یکچیز دیگر. اما حالا پس از مدتها، شاهد شکلگیری یک ایده ناب دیگر در مدیریت شهری هستیم؛ ایدهای که اگر بهخوبی اجرا شود میتواند اثرات ماندگاری بر شهر بگذارد؛ ایدهای به نام شکلگیری کمیسیون کارآفرینی شهرداری تهران.
سپردن کار به کاردانها
در اینباره بد نیست به نکاتی نیز اشاره داشته باشیم.
مثلی هست که میگوید کار را باید به کاردان سپرد. متاسفانه ایده شکلگیری مراکز کارآفرینی، توسط افراد کاربلد پیگیری نشد، هرچند شکلگیریاش با نیت مثبت و سازندهای بود. فردی که نمیتواند امور مالی معمولی خودش را رتقوفتق کند، چطور میتواند یک مرکز کارآفرینی موفق را تاسیس و اداره کند؟ فردی که هیچگاه به عنوان یک فرد موفق و کاربلد شناخته نشده، چطور میتواند به کاری مثبت در حوزه کارآفرینی سروسامان ببخشد؟ پس اگر میخواهیم در حوزه مدیریت شهری کاری را به سامان برسانیم بهتر است ابتدا به کارنامه کاری کسانی که قصد داریم این کار را به آنها بسپاریم نگاهی بیندازیم و ببینیم این کارنامه، قابل دفاع است یا نه. خوشبختانه 40نفری که در نخستین جلسه کمیسیون کارآفرینی شهرداری تهران حضور یافتهاند، همه از قهرمانان ملی صنعت و کارآفرینی و کسبوکار این سرزمین هستند. بیشتر آنها با دست خالی وارد این حوزه شدهاند و توانستهاند به چنین جایگاههایی برسند و البته شکستهای سنگینی را هم از سر گذراندهاند. پس کارآفرینی و آموزش آن و اجرا و تایید طرحهایی که در این حوزه درحال شکلگیری است، حتما از چنین افرادی برمیآید و به مراتب بهتر از این است که چنین ایدههایی را به کارمندانی بسپاریم که گاهی آنقدر در زندگیشان ترس دارند که یک کار خودجوش را هم انجام ندادهاند.
چرا نه؟
نکته دوم اینکه این کمیسیون قرار است بهطور اشتراکی، هم در کار تایید طرحهایی که واقعا درآمدزا هستند دخالت داشته باشد و هم خود اعضا اقدام به تعریف و تهیه و تبیین طرحهایی کنند که میتواند برای شهر تهران درآمدزایی داشته باشد. طبیعی است که بخش اعظمی از اقتصاد و گردش مالی ایران در پایتخت اتفاق میافتد. پس چرا شهرداری نباید از این گردش مالی عظیم، سهم قابل توجهی داشته باشد؟ البته در اینجا منظور ، عوارض و فروش تراکم و ایدههایی از این دست که در مدیریتهای قبلی اجرایی شده، نبوده و نیست بلکه منظور شناسایی ظرفیتهای ذاتی موجود و سپس استفاده از این ظرفیتهاست. چه کسانی میتوانند این ظرفیتها را شناسایی کنند؟ کسانی که خودشان پیشقراولان این حوزه بودهاند. چه کسانی میتوانند بر شکلگیری و به موفقیت رسیدن این طرحها نظارت و مدیریت کنند؟ آنها که خود گامهایی بزرگ و درخشان در این حوزه برداشتهاند.
همهچیز جدی است
نکته مهم بعدی در این حوزه، ساختن بستر مناسب برای آن است. بدینترتیب که درهای این کمیسیون به روی همه جوانانی که احساس میکنند میتوانند طرحهای درآمدزایی برای شهر تهران داشته باشند باز است. اما با این تفاوت که حالا این طرحها، توسط گروهی تایید و تصویب میشود که خاک کف بازار را خوردهاند و وقتی طرح را میبینند، میتوانند بهراحتی آب خوردن، تشخیص بدهند که آیا درآمدی برای شهر تهران و شهرداری ایجاد خواهد کرد یا نه. این برای جوانانی که قابلیت سنگ تمام گذاشتن در کارشان و تسلیم نشدن و پا پس نکشیدن را دارند، میتواند یک فرصت سازنده و فوقالعاده باشد. در حقیقت، گاهی نیاز نیست که به جوانترها وام، امکانات و... بدهیم، همینکه مسیر را برایشان باز بگذاریم، آنها که این قابلیتها را در خودشان میبینند از راه خواهند رسید و کار را تحویل خواهند گرفت. در حقیقت، شهرداری در حوزه استارتاپها نقش یک شتابدهنده را بازی میکند؛ نقش سازمانی که در ابتدا تشخیص میدهد که کدام ایدهها ناب و کارساز هستند و اینکه کدام گروه با کدام فرهنگسازمانی و گروهی، میتوانند این ایدهها را به سرانجام خوش برسانند. این، میتواند سرآغاز یک اتفاق فوقالعاده در شهرداری باشد؛ اتفاقی که حتی بعد از مدیریت شهری فعلی نیز قابلیت ماندگاری خواهد داشت.
یک اجبار سازنده
روزگاری، یک جوان روستایی از خانوادهای سطح پایین موفق شده بود در کنکور رتبه اول را بیاورد. همه تعجب کرده بودند و فکر میکردند اشتباهی صورت گرفته. دوباره از او کنکور گرفتند و دوباره همان نتیجه به دست آمد. این جوان در توضیح علت موفقیتاش گفت: «برای تغییر شرایط زندگیام، چارهای جز موفقیت نداشتم». حالا حکایت شهر تهران و مدیریت شهری نیز چنین است؛ البته عوارض و درآمدهای شهری دیگر هم وجود دارد اما حدومرز مشخصی دارند. برای اینکه یک سازمان شهری متمول داشته باشیم که پولش را خرج مدیریت شهری ایدهآل و استاندارد کند، نیاز به تغییرات زیادی داریم؛ در حقیقت ناچاریم رویه و نگرشمان را تغییر دهیم. بهنظر میرسد شکلگیری ایده کمیسیون کارآفرینی در بدنه شهری ما و نیز حمایت شخص شهردار و معاون اجتماعی و فرهنگی از اجرای چنین ایدهای، نشانهای از این تغییرات باشد؛ انگار مدیران شهری به این نتیجه رسیدهاند که برای رسیدن به شهری ایدهآل، چارهای جز ورود به بعضی از حوزهها و رسیدن به بعضی موفقیتها نداشته و ندارند. به نظر میرسد باید این ناگزیری را به فال نیک گرفت. انشاءالله.
چرا معتقدیم نگاه نو به کارآفرینی میتواند از مزیتهای شهرداری جدید باشد؟
یک کمیسیون و چند نکته
در همینه زمینه :