• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
یکشنبه 30 مهر 1402
کد مطلب : 206513
+
-

درگیری به‌خاطر متلک پرانی، با جنایت پایان یافت

سارق 3ماه پس از آزادی قاتل شد

گزارش
سارق 3ماه پس از آزادی قاتل شد

الهه فراهانی-روزنامه‌نگار

جوان ورزشکار که به اتهام سرقت‌های خشن به 7سال زندان محکوم شده بود، 3‌ماه پس از پایان دوران محکومیت اش و آزادی از زندان، دست به جنایتی خونین زد.
به‌گزارش همشهری، ساعت22 جمعه گذشته گزارش یک درگیری مرگبار به قاضی امیرحسین علیمردان، بازپرس جنایی تهران اعلام شد. گروهی از کارآگاهان تجسس پلیس آگاهی تهران، راهی محل حادثه در یکی از خیابان‌های پایتخت شدند و در بررسی‌ها معلوم شد که پسری جوان حدودا 22ساله هدف یک ضربه چاقو قرار گرفته و اگرچه به بیمارستان منتقل شده، اما به‌دلیل شدت جراحات جان باخته است. عامل جنایت، بچه محل مقتول بود که شاهدان او را می‌شناختند. او پس از درگیری قصد فرار داشته اما برادر مقتول از راه رسیده و مانع از فرار او شده بود. در این شرایط مأموران موفق شدند متهم به قتل را دستگیر کنند. او در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و گفت: دعوا به‌خاطر متلک‌پرانی بوده و وی از ارتکاب این جنایت پشیمان است. متهم به قتل برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

گفت و گو
کاش من جای مقتول بودم

متهم به قتل جوانی 32ساله است. او سال‌هاست کشتی می‌گیرد و می‌گوید اگر راه درستی را در پیش  می‌گرفت قطعا مدال قهرمانی در  کشتی کسب کرده بود، نه اینکه به اتهام قتل دستگیر شود. گفت‌وگوی همشهری با او را می‌خوانید.
چرا گریه می‌کنی؟
چون ناخواسته آدم کشته‌ام. چون باید تا آخر عمرم با عذاب وجدان زندگی کنم. کاش زمان به عقب برمی گشت و جای من با مقتول عوض می‌شد. ‌ای کاش که زمان عوض می‌شد و الان من زیر خاک بودم. من تحمل زندگی در زندان را ندارم و اگر پایم به زندان باز شود قطعا به زندگی ام پایان می‌دهم.
پرونده‌ات نشان می‌دهد که سابقه داری؟
سابقه سرقت و درگیری دارم.
با چه شگردی سرقت می‌کردی؟
با دوستم سوار بر موتور می‌شدیم و می‌رفتیم بالای شهر. سپس می‌گشتیم دنبال یک سوژه مناسب. بعد به سمتش هجوم می‌بردیم و با تهدید اموالش را می‌بردیم. چنانچه مقاومت می‌کرد با چاقو به جانش می‌افتادیم تا به خواسته مان برسیم.
آن وقت کسی در این بین به قتل نرسید؟
خوشبختانه نه. تا یک قدمی مرگ پیش رفتند اما زنده ماندند. البته ضربه‌ها را به‌صورت سطحی می‌زدیم. می‌دانستیم چطور بزنیم که زنده بمانند.
چند وقت به جرم سرقت، زندان بودی؟
وقتی دستگیر و بعد محاکمه شدم، به‌خاطر سرقت مقرون به آزار و خشن بودن دزدی هایمان، دادگاه ما را به 7سال حبس محکوم کرد. 7سال تمام در زندان بودم و 3‌ماه قبل آزاد شدم. حالا دوباره باید به زندان برگردم در حالی که 3‌ماه بیشتر طعم آزادی را نچشیدم.
برگردیم به شبی که مرتکب قتل شدی، از آن شب بگو چه اتفاقی افتاد؟
من با نامزدم قرار گذاشته بودم تا با هم چرخی در خیابان‌ها بزنیم. ابتدا به پارک رفتیم که در آنجا مقتول و دوستانش را دیدیم. مقتول بچه محل مان بود. دوستانش شروع کردند به متلک پرانی. آنها به نامزدم متلک انداختند و همین موجب شد تا من به‌شدت عصبانی شوم. دعوای اولیه من با دوستان مقتول در پارک بود. مقتول هم به هواخواهی از دوستانش وارد درگیری شد اما با دخالت مردم دعوای اول ختم به خیر شد و پایان یافت. من هم به همراه نامزدم از پارک خارج شدم. در بین راه هم مشروبات الکلی مصرف کردم و به همراه نامزدم به بستنی فروشی رفتیم. پس از خوردن بستنی به سمت خیابان رفتیم تا پیاده روی کنیم. حدود 3ساعت بعد از دعوای اول بود که دوباره مقتول و دوستانش را دیدم. دوستان وی بار دیگر به نامزدم متلک انداختند و دعوای دوم شکل گرفت. خیلی عصبانی بودم و در عالم مستی به جان دوستان مقتول افتادم و کتک شان زدم. البته آنها هم مرا به باد کتک گرفتند و مقتول هم به هواخواهی از دوستانش با من درگیر شد. چون تنها بودم ناچار شدم برای ترساندن آنها، از چاقویی که همراهم بود استفاده کنم. اصلا نمی‌دانم چه شد که چاقو به قفسه سینه مقتول اصابت کرد. من قصد کشتن او را نداشتم و نمی‌دانید چقدر خودم را سرزنش می کنم که از چاقو استفاده کردم. در عالم مستی بودم و اصلا حواسم نبود.
بعد از قتل هم تصمیم به فرار گرفتی؟
وقتی دیدم مقتول خون آلود روی زمین افتاده، تصمیم گرفتم فرار کنم. تا چند دقیقه اول که شوکه شده بودم؛ بعد همان لحظه برادر مقتول رسید و مانع از فرارم شد. من واقعا تحمل زندگی در زندان را ندارم. نمی‌دانید هر یک دقیقه زندان چقدر سخت می‌گذرد. انگار زمان متوقف می‌شود و عقربه‌های ساعت حرکت نمی‌کنند. تصور اینکه دوباره قرار است به زندان بروم و هر لحظه کابوس چوبه دار را ببینم، برایم وحشتناک است. کاش من جای مقتول بودم...



 

این خبر را به اشتراک بگذارید