تماشای حماسه غزه با 2چشم
علی مهدیان ؛ استاد حوزه و دانشگاه
ابعاد پیروزی و شکست در نبرد طوفانالاقصی غیر از انگیزه نبرد است، بلکه انگیزه فلسطین، خلاصی از فشار و مرگ گامبهگام و پنهانی بود که کل عالم از آن غافل بودند. وضعیتی که به سر نمیرسید.
اسرائیل حتی پای قول و قرارش با محمود عباس سستعنصر هم باقی نمیماند. چه باید میکردند. این انگیزه بود اما ابعاد شکست غیرقابل ترمیم دشمن را کسی میفهمد که اولا «نگاه کلان و راهبردی» داشته باشد و ثانیا «نگاه عمیق انسانی».
با رویکرد کلان خواهید دید که ابهت دشمن شکست، ضعف او هویدا شد، ترس در دلهای ساکنان غاصبش تثبیت شد، نظام محاسبات حاکمان کشورهای منطقه تغییر کرد، هژمونی و ابهت اسرائیل شکست. حتی آمریکا در پشتیبانیاش بهزحمت و لکنت افتاد. مگر شوخی است آوارگی نیم میلیون صهیونیست و بیآبرویی نظامی امنیتی و سپس سیاسی و اجتماعی آنها. مگر شوخی است اذعان دوست و دشمن به شکست. این وضعیت با کشتنهای زن و کودک عوض نمیشود.
اسرائیل کار جدیدی نکرد. اینها که قبل از این هم بود. اتفاقا نشاندادن خباثتش، بیشتر نمایشگر ضعف و شکست آن بود. اما ماجرا از این هم جدیتر است. پیروزیای که خون کودکان معصوم غزه رقم زد قابل مقایسه با این پیروزی هم نبود. به شرط آنکه چشم عمیقبین و واقعیتنگر خود را باز کنیم.
اتفاقی که به جان مردم میافتد
آنانکه شکست و پیروزی را فقط با ملاک خاک و خون توصیف میکنند، هیچوقت نخواهند دانست، امام شهیدشان در کربلا پیروز شد یا شکست خورد؟
در کتاب امالی شیخ طوسی روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که میفرماید:«لَمَّا قَدِمَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ (عَلَیهِمَاالسَّلَامُ) وَ قَدْ قُتِلَ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی(صَلَوَاتُالله عَلَیهِمَا) اسْتَقْبَلَهُ إِبْرَاهِیمُ بْنُ طَلْحَه بْنِ عُبَیدِالله؛ وقتی امام سجاد(ع) وارد شهر شد ابراهیم بن طلحه نزدیک رفت و سؤالی پرسید. درحالیکه امام با پارچهای سرش را پوشانده و در محمل نشسته بود. پرسید حالا به من جواب بده
ای علیبنالحسین! چهکسی پیروز شد؟ شما یا یزید؟»
وَ قَالَ:«یا عَلِی بْنَ الْحُسَینِ، مَنْ غَلَبَ وَ هُوَ مُغَطًّی رَأْسُهُ، وَ هُوَ فِی الْمَحْمِلِ» معلوم است تازه جنگ تمامشده و وضعیت ظاهری امام(ع) هم وضعیت شکست است. بعد امام میفرماید:« قَالَ: فَقَالَ لَهُ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ: إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ، وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاه، فَأَذِّنْ ثُمَّ أَقِمْ؛ اگر میخواهی ببینی چهکسی پیروز شده صبر کن وقت نماز شود و اذان و اقامه بگو».
یعنی چه؟
ملاک اتفاقی است که در جان مردم میافتد. یک جبهه میخواست این حقیقت زنده نماند در قلوب انسانها و یک جبهه میخواست زنده بماند. هدف را ببین تا بفهمی چهکسی پیروز شد.
پیروزی خون معصومهای کوچک غزه
در زیارت اربعین میخوانیم لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله. بنا بود لاصلاح امه جدی قیام کنی. چرا؟ چون هدف قلوب انسانهاست. با این چشم نگاه نکنیم نمیفهمیم چرا امام در پایان جنگ 8ساله پیروزیهایی را میشمارد که دیگران نمیدیدند.
او میگوید:« ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودهایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودهایم، ما در جنگ، پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناختهایم، ما در جنگ به این نتیجه رسیدهایم که باید روی پای خودمان بایستیم، ما در جنگ ابهت 2 ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم، ما در جنگ ریشههای انقلاب پربار اسلامیمان را محکم کردیم، ما در جنگ حس برادری و وطندوستی را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرتها و ابرقدرتها سالیان سال میتوان مبارزه کرد، جنگ ما کمک به افغانستان را بهدنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطین را بهدنبال خواهد داشت.»(امام خمینی(ره))
نشاندادن راه و حرکتدادن قلوب انسانها را دستکم گرفتهایم. نشاندادن دوست و دشمن را. ایجاد رغبت برای خیزش و دادن شجاعت برای حرکت، کم چیزی نیست.
چند موشک باید میزدیم تا مردم دنیا چهره کثیف تمدن آمریکایی را ببینند. حق وتو را و حق بشر را و ذلت والتدیزنی را و کثافت سازش و سکوت را. این پیروزی است که خون معصومهای کوچک غزه بهدست میدهد.
خونهای پاک بیگناه
علمای اهل معرفت توضیح میدهند که چگونه لشکر کودکانی که فرعون سر برید به مدد موسی(ع) آمدند. قلوب را این خونهای پاک بیگناه تکان میدهد. این تأثیر خون حضرت علی اصغر(ع) و کودکان بیگناه است. این پیروزی با پیروزیهای دیگر قابل مقایسه نیست. بساط تمدن غرب را همین خیزش و فراگیری قیام است که جمع میکند. رهبری در پیام تبریکش به سیدحسن نصرالله در پایان جنگ 33روزه همین نکته را گفتند که شما به عالم نشان دادید قدرت دیگری در عالم هست که توان این ابزارها با آن قابل مقایسه نیست.