گریه نکن، گل بزن!
ناقصکردنِ تصویر سردار آزمون در بیلبوردهای شهریِ تیم ملی، حرکت زشتی به نظر میرسد اما بازتابنده احساسات عمومی درباره این بازیکن است. هواداران تیم ملی این روزها برای پسرانشان در روسیه، سنگتمام گذاشتهاند اما نمایش سردار آزمون، هنوز نتوانسته هیچکس را راضی کند. او در جدال با مراکش بهترین موقعیت تیم را از دست داد و در برابر اسپانیا نیز کند و کماثر بود. به جز سردار، همه بازیکنان تیم زیر چتر حمایتی مردم هستند و روند انتقادها از این بازیکن هر روز شکل جدیتر به خود گرفته است. بعد از مصاحبه بغضآلود او در پایان بازی با اسپانیا اما گروهی با محکوم کردن نقدها، با نوشتههایی احساساتی به دفاع از این بازیکن پرداختهاند. حقیقت آن است که نه اشک میتواند در چنین روزهایی آزمون را نجات دهد و نه نوشتههای پرسوزوگداز اینستاگرامی. تنها کسی که باید به سردار آزمون کمک کند، خود سردار آزمون است.
کجا میروی برادر؟
قبل از هر چیز، سردار باید به خودش بقبولاند که شرایط بازی در تیم ملی، با رده باشگاهی تفاوت دارد و سطح جامجهانی، قابل مقایسه با لیگ فوتبال روسیه نیست. شاید در باشگاه، همیشه فرصت برای جبران اشتباه وجود داشته باشد و بازیکنها به خاطر از دست دادن موقعیتها زیاد سرزنش نشوند اما در تیم ملی، همیشه فرصت برای درخشیدن محدود است و در جامجهانی، هر توپ میتواند سرنوشت یک ملت را تعیین کند. آزمون باید با فشارها کنار بیاید. او حتما نمیداند اما لئو مسی به عنوان یکی از بهترین بازیکنهای تاریخ فوتبال، همین حالا به خاطر دو نتیجه ضعیف آرژانتین بهشدت تحتفشار قرار گرفته است. اگر مسی بزرگ چنین شرایطی را پشت سر میگذارد، چرا سردار انتظار دارد هیچ انتقادی علیه او مطرح نشود؟ میگویند او به عنوان مهاجم نوک یک تیم کاملا تدافعی، هیچ توپی برای گل زدن به دست نمیآورد اما چرا در بازی با اسپانیا، مهدی طارمی، سعید عزتاللهی و کریم انصاریفرد میتوانند خودشان را در موقعیت گلزنی قرار دهند و سردار این توانایی را ندارد؟ چرا در دیدار با مراکش که یک تک به تک ایدهآل برای گلزنی در اختیار او قرار گرفته بود، توپ به جای تور دروازه به بدن دروازهبان حریف برخورد کرد؟ البته که نقش سردار در ترکیب تیم، دفاعیتر از همیشه است اما آیا این بازیکن وظایف دفاعیاش را به درستی انجام میدهد؟ مگر خود او نبود که در دقایق اول بازی با مراکش با یک دفع اشتباه، تیم ملی را در خط گل خوردن قرار داد؟
به آینه نگاه کن
مجموع نمرات ستارههای ایران در دو مسابقه گذشته، نشان میدهد سردار آزمون ضعیفترین بازیکن تیم ملی بوده است. این آمار، بخش مهمی از حقیقت بهشمار میرود اما نباید فراموش کرد که بخش دیگری از حساسیتها روی سردار، به واسطه عملکرد او بیرون از زمین مسابقه شکل گرفته است. او با اختلاف پرحاشیهترین لژیونر فوتبال ایران محسوب میشود. بازیکنی که در طول سال بیشتر از تمرکز کردن روی فوتبال، مشغول درگیری با فدراسیون سوارکاری بر سر حواشی پیست اسبدوانی گنبد است! سردار با فعالیت پردامنه مجازی و اظهارنظرهای غیرحرفهای گاه و بیگاه، شرایطی را به وجود آورده که تیغ انتقادها علیه او تیزتر شوند. نباید از یاد ببریم که این بازیکن فصل بسیار بدی را در لیگ روسیه پشت سر گذاشته و به لحاظ آمار گلزنی، ضعیفترین سال لژیونر بودن را سپری کرده است. با وجود همه این مسائل، اگر کوچکترین درخششی در این دو بازی از او دیده میشد، مردم همه حاشیهها را از یاد میبردند. تا امروز اما 180 دقیقه انتظار بیحاصل، سهم همه آنهایی بوده که میخواستند یک نمایش عالی از سردار تماشا کنند.
او سردار است یا کریستیانو؟
موجِ حمایتها از سردار آزمون، توسط بازیکنان تیم ملی کلید خورد. آنها روحیه تیمیشان را با حمایت بیوقفه از پسر شماره 20 عیان کردند و تصمیم گرفتند به او روحیه دهند. تا اینجا همه چیز طبیعی و درست به نظر میرسید اما مداخله سلبریتیها و بخشی از مردم، شرایط را به طرف احساساتگرایی مطلق برد. بعضی از چهرههای سرشناس در شبکههای اجتماعی طوری از سردار تعریف میکنند که برای لحظاتی تصور میشد جای او با کریستیانو رونالدو عوض شده است! مهراب قاسمخانی به منتقدان این بازیکن حمله کرده و امیر جدیدی قول داده که سردار «صد در صد» دروازه اسپانیا را باز کند. اگر این اتفاق رخ نداد آیا آقای بازیگر خودش دست به کار خواهد شد تا از مردم عذرخواهی کند؟ نکته مشترک در همه این پستهای حمایتی، تلاش برای غیرعادی جلوه دادن انتقادها است. در حالی که در همه کشورهای دنیا، در روی همین پاشنه میچرخد. بازیکنانی که خوب و درخشان ظاهر شوند، مورد تشویق قرار میگیرند و بازیکنانی که رضایتها را برآورده نکنند، با انبوهی از سرزنش مواجه میشوند. تنها راه سردار برای متقاعد کردن دیگران، انجام یک بازی موفقیتآمیز است. در غیر این صورت، نه سلبریتیها و نه پیامکهای تهدیدآمیز به برانکو، نمیتوانند از او بازیکن بهتری بسازند.
تاکتیکِ اشک
سردار آزمون، مدیون کارلوس کیروش است. سرمربی پرتغالی تیم ملی، مهرهای مثل کاوه رضایی را به تیم ملی دعوت نکرده، رضا گوچی و سامان قدوس را به نیمکت دوخته و پست بازی انصاریفرد و طارمی را تغییر داده تا سردار بتواند در نوک خط حمله برای ایران بازی کند. پاسخ آزمون به اعتماد کارلوس اما حداقل در این جام، رضایتبخش نبوده است. اشک ریختن، تاکتیک اصلی این مهاجم برای حفظ جایگاهش در تیم است. با موجی که حالا به راه افتاده، کیروش به احتمال بسیار زیاد قید نیمکتنشین کردن او را خواهد زد و آزمون دوباره در خط حمله ایران به میدان میرود. در مسابقه با پرتغال، همه مردم ترجیح میدهند به جای یک نمای اشکآلود دیگر، عرقریختن این بازیکن پا به پای همتیمیها را تماشا کنند.