زن جوان پس از فریب دادن مردان پولدار آنها را بیهوش و اموالشان را سرقت میکرد
کتککاری خواهرها دزد سریالی را لو داد
الهه فراهانی-روزنامهنگار
وقتی 2 خواهر در خیابان با یکدیگر درگیر شدند و کارشان به کتک کاری کشید، مأموران پلیس در محل درگیری حاضر شدند اما همین حضور آنها باعث شد اسرار یکی از خواهران که مجرمی سابقهدار و تحت تعقیب بود فاش شود.
به گزارش همشهری، از چندماه قبل پلیس پایتخت در جریان سرقتهای سریالی یک زن قرار گرفت که مردان پولدار را طعمه میکرد. یکی از مالباختهها که مهندس جوانی بود به مأموران گفت: تیرماه بود و سوار ماشینم در حال بازگشت از محل کارم بودم که در خیابان زنی به نام شیما را دیدم. او را میشناختم، چون قرار بود با یکی از دوستانم ازدواج کند اما این وصلت بهدلیل اختلافاتی که داشتند سر نگرفت.
وی ادامه داد: شیما منتظر ماشین بود و چون هوا تاریک بود، مقابلش توقف کردم و سوار شد. میخواست به خانهاش برود اما در بین راه مدعی شد که کلیدش همراهش نیست و نمیتواند به خانه برود. من هم از سر دلسوزی او را به خانهام دعوت کردم تا صبح روز بعد به سراغ کلیدساز برود اما آن شب وقتی به خانهام آمد، اصرار کرد که خودش چای درست کند و من بعد از نوشیدن چای دچار سرگیجه شدید شده و از هوش رفتم. وقتی چشمانم را باز کردم در بیمارستان بودم. ظاهرا خانوادهام که نگران من شده بودند به خانهام آمده و مرا به بیمارستان رسانده بودند. من 3روز در خانه بیهوش افتاده و حتی سفر کاریام به کشور آلمان را از دست داده بودم. از طرفی اگر خانوادهام کمی دیرتر به سراغم آمده بودند، حتما در خانه جانم را از دست داده بودم.
شاکی گفت: با این حال وقتی به هوش آمدم و از بیمارستان مرخص شدم، فهمیدم که آن شب شیما با چای مسموم مرا بیهوش کرده و همه اموال قیمتی و پول و دلارهایم را سرقت کرده است. وقتی متوجه ماجرا شدم، بهدنبال این زن گشتم و با دوستم که قرار بود با وی ازدواج کند تماس گرفتم اما او هم گفت که شیما با همین شگرد او را بیهوش کرده و همه اموالش را به سرقت برده اما وی از خجالتش به کسی حرفی نزده است.
سرقتهای سریالی
تحقیقات کارآگاهان پلیس زیرنظر بازپرس دادسرای ویژه سرقت برای دستگیری زن سارق ادامه داشت. از سوی دیگر تعداد شاکیان در این پرونده در حال افزایش بود و آنطور که تحقیقات نشان میداد شیما مردان جوان را در خیابان، یا شبکههای اجتماعی طعمه کرده و با نوشیدنی مسموم، آنها را بیهوش و اموالشان را سرقت میکرد.
این زن سارق است
هنوز مخفیگاه این زن شناسایی نشده بود تا اینکه چند روز قبل شهروندان با 110تماس گرفتند و گفتند که 2 زن در خیابان با یکدیگر درگیر شده و درحال کتککاری هستند. مأموران راهی محل درگیری شدند اما به محض رسیدن به آنجا، یکی از زنان که با دیگری درگیر شده بود، به مأموران گفت: «این زن را دستگیر کنید؛ او سارق سریالی است.» زن دیگر با شنیدن این جمله قصد فرار داشت که مأموران وی را دستگیر کردند. او به اداره پلیس منتقل و در آنجا معلوم شد که وی همان شیما، سارق تحت تعقیب است. او در بازجوییها به سرقت از مردان به شیوه بیهوشی اعتراف کرد و تحقیقات از وی ادامه دارد.
گفت و گو
دزدی برای هیچ
شــیـمـا 24ساله است که با وجود سن کمش، چند سابقه جیببری و سرقت دارد. او بیش از 4مرتبه دستگیر و زندانی شده و میگوید آخرین بار خواهرش باعث دستگیری او شده است.
سرقتها را به تنهایی انجام میدادی؟
همه دزدیها را تنهایی انجام دادم و هیچ همدستی نداشتم، اما همه اموال سرقتی از دستم رفت.
چرا ؟
احتمال میدهم خواهرم آنها را برداشته اما زیر بار نمیرود.
پس به همین دلیل با او در خیابان درگیر شده بودی؟
بله. با او درگیر شدم و گیر افتادم. همه زحمتهایم در این چند ماه به باد رفت! این همه سرقت انجام دادم بهخاطر هیچ.
بیشتر توضیح بده.
خواهرم تنها کسی بود که از سرقتهایم خبر داشت. چند وقت قبل تمام طلاهایی را که در دزدیهایم بهدست آورده بودم، برداشتم و رفتم به یک طلافروشی در حاشیه تهران. اما مرد طلافروش به من شک کرد. حتی متوجه شدم که به پلیس زنگ زده که من از ترسم آنجا را ترک کردم. پس از آن دیگر جرأت نکردم دلارها را هم بفروشم. همه اموال سرقتی را داخل کیفی گذاشته و زیر کاشیهای بالکن خانهام پنهان کردم؛ جایی که عقل هیچکس نمیرسید. تصمیم گرفتم دور سرقت را خط بکشم و چند ماهی صبر کنم، سپس طلا و دلارهای سرقتی را بفروشم اما چند روز پیش متوجه شدم کیف طلاها سرقت شده است. کسی جز خواهرم شهره از جای کیف خبر نداشت. من همه اسرارم را به او میگفتم و فکر میکنم روزی که در خانه نبوده ام، با کلید به آنجا رفته و کیف طلا و دلارها را که ارزش میلیاردی داشت دزدیده است.
به همین دلیل در خیابان با او درگیر شدی؟
رفتم سراغش اما زیر بار نمیرفت. آنقدر عصبانی بودم که در خیابان او را به باد کتک گرفتم. شاهدان هم به پلیس زنگ زدند. وقتی مأموران رسیدند او فریاد کشید که من سارقم. درحالیکه مطمئنم همه اموال سرقتی را خودش برده است اما برای من فیلم بازی میکند.
پرونده ات نشان میدهد که متاهلی؛ ممکن است همسرت طلاها را برداشته باشد؟
او از سرقت هایم بیاطلاع بود. نمیدانم شاید هم کار او باشد! الان که فکر میکنم، شاید او مکالمات من با خواهرم را شنیده و از ماجرای کیف طلاها و دلارها باخبر شده و آنها را برداشته است!
همسرت نمیدانست، سارقی؟
نه، خبر نداشت. حتی نمیدانست سابقهدارم. از پرونده قبلی به رد مال محکوم شده بودم و ناچار بودم پنهانی سرقت کنم تا پول جور کنم.
چرا با وجود سن کمی که داری، 4مرتبه زندانی شدهای؟
من چند سال قبل با پسری آشنا شدم که او مرا معتاد کرد. برای تامین مواد با او میرفتم سرقت. از جیب بری گرفته تا زورگیری. هر بار هم دستگیر شدم و به زندان رفتم. اینبار تصمیم گرفتم از مردان پولدار سرقت کنم چون احتمال میدادم آنها از ترس آبرویشان شکایت نکنند اما در نهایت گیر افتادم و حالا بهشدت پشیمانم.