تحلیل درست از نقشآفرینی همسر رئیس جمهور
پاسخ به یک نقد
علی مهدیان؛ استاد حوزه و دانشگاه
1-اولین اشکال، اینکه کار سیاسی با کار فرهنگی و رسانهای فرق میکند. کنشهای خانم علمالهدی که یادداشت آقای اسفندیاری به آن نقد میکند در دسته فرهنگی و رسانهای قرار میگیرد؛ نه سیاسی. البته سیاست بهمعنای عام خود همه رفتارهای ما را شامل میشود، اما در اینجا حضور در ساحت تدبیر و تصمیمگیری مراد است. حالا چرا باید این امر روشن را توضیح دهیم؟ بهدلیل اینکه کل متن آقای اسفندیاری برای اثبات این توصیه است که به خانم علمالهدی بگوید وارد سیاست نشود؛ چون کار سیاسی بلد نیست؛ مثل اینکه من بگویم وارد نجاری نشو، بلد نیستی و بعد در مقام استدلال نشان دهم که مثلا چون خوب آواز نمیخوانی؛ همینقدر بیربط.
2-آقای اسفندیاری ادامه میدهد جملات خانم علمالهدی «بسیار طولانی، توصیفی و معلمگونه است.» یعنی پس خوب نیست؛ مؤثر نیست. باید پرسید اگر این جملات اینقدر ضعیف و کماثر است، چطور در فضای رسانه داخلی و خارج دست بهدست میشود؟ متن مؤثر هم متنی است که به آن رجوع میشود.
3- آقای اسفندیاری میپذیرد که «نقد وضعیت زنان در جوامع غربی توسط خانم دکتر در مصاحبه با رسانههای غربی طبعا ارزشمند است.»
از این ویژگی نباید ساده عبور کرد. اهمیت این ویژگی را کسانی میدانند که طعم تلخ تقلید و انفعال مقابل غربیها توسط زنان و مردان دولتهای غربگرا را چشیده باشند. رویکرد ایشان اما تهاجمی و مؤثر بوده است.
4-آقای اسفندیاری میگوید: «چه لزومی داشت بهعنوان یک زن از طرف مردان ایران نظری اعلام کند»؛ اصلا چگونه از جانب همه مردان سخن گفتهاید؛ مگر «همه مردها از یک طبقه و گروهند»؛ اینها یعنی چی؟ یعنی مردها فقط از جانب مردها سخن بگویند و زنها از جانب زنها؟ یا یعنی مردها از جانب همه سخن بگویند، ولی زنها از جانب زنها؟ الان این حرفها زدنی است؟ بهعلاوه سخن گفتن از جانب فرهنگ جامعه که امری وحدانی و یکپارچه است، معنا ندارد؟ حتما باید از جانب تکتک افراد و گروهها سخن بگوییم؟ بهنظرم این سبک اشکال کردن، آنهم برای آنکه ثابت کنند نباید خانم علمالهدی وارد عرصه سیاسی شوند، کمی تعجبآور است.
5-ایشان درباره جمله «در ایران مردان ترجیح میدهند از زنان خود نخواهند که کار کنند و پول درآورند.» میگوید شاید زنان بخواهند کار کنند بیرون خانه یا تحصیل کنند. آقای اسفندیاری بین «برداشتن بخشی از مسئولیت اقتصادی خانواده» با «کار کردن زن در جامعه و حضور اجتماعی زن» خلط کرده است؛ اینها 2مقولهاند. شاید زن بخواهد برای خودش پول درآورد یا براساس علاقهاش یا تکلیفش در جامعه کاری انجام دهد، اینها ربطی به کمک کردن به اقتصاد خانه ندارد. اصلا زنان شاید خودشان راغب باشند به شوهرانشان کمک کنند یا مردان حتی در عمل همراهی هم کنند، اما باز ترجیح مردان این نیست. این فهم از فرهنگ غالب جامعه درست است؛ خوب و دقیق هم بیان شده است.
6- اشکال دیگر ایشان به این جمله خانم علمالهدی است که «زنان ایران برخلاف زنان غرب برای بهدست آوردن حقوق خود مبارزه نکردند؛ زیرا از این حقوق برخوردار بودند.» بله این جمله خانم علمالهدی اگر همینطور انتزاعی و کلی با آن مواجه شویم، اشکال دارد.
واقعیت آن است که زنان اساسا در طول تاریخ دچار مظلومیت هستند که برای احقاق حقوقشان باید حرکت کنند و اقدام اجتماعی انجام دهند، اما این جمله را با توجه به فرامتن و همه قرائن حالیه و مقامیه باید دید.
اولا خانم علمالهدی خودش جزو زنانی است که داخل ایران در این جهت تلاش میکند. لااقل این دو کتاب را ببینید؛ در کتاب «اندیشههای راهبردی زن و خانواده» مقالهای دارند که زن غربی، سنتی و انقلابی را مقایسه میکنند یا کتابی به نام «آسیبشناسی نظام آموزشی از دیدگاه جنسیتی» دارند. همچنین حضور ایشان در مجموعه تصمیمساز نظام تعلیمی
- تربیتی هم نشان میدهد ایشان قائل به این نیست که هر چه هست، خوب است.
ثانیا بحث اساسا درباره نقد غرب است؛ مثل اینکه در خانوادهای بهدلیل اعتیاد، فقر، دزدی و چه و چه بین زن و شوهر دعواست. بعد وقتی یک خانم دیگر که خانواده خوبی دارد، آن خانواده اول را نقد کند، بگوید: ما الحمدلله مشکلی نداریم. این بهمعنای آن نیست که ما جای رشد نداریم یا خطاهایی نداریم. اگر کسی تکاپوی زن دچار بحران هویت در غرب را ببیند و «مبارزه» او را شنیده باشد، تأیید میکند که زن ایرانی دچار این بحرانها در کرامت و حقوق نیست.
حالا شما اگر بیایید این جمله را از کانتکست خود جدا کنید و با جمله مقام معظم رهبری که در توصیه به زنان ایرانی برای حرکت و رشد در جهت رفع نقایص تاریخی است، مقایسه کنید، کمی بیانصافی است. مقام معظم رهبری میگویند ما برای احقاق حقوق زنان هم باید از داراییهای خودمان استفاده کنیم و به همانها رجوع کنیم. (1390/۱۰/14)