• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
چهار شنبه 5 مهر 1402
کد مطلب : 204050
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/oYmmk
+
-

حرف آخر

حرف آخر

مسافر کربلا محسن فلاح اعزامی از شهریار
در فروردین 61محسن فلاح اعزامی از شهریار در عملیات فتح‌المبین اسیر می‌شود ولی چند روز بعد شهیدی در شهریار با مشخصات او تشییع و دفن می‌شود. حتی جنازه را مادر و خانواده او قبل از دفن رویت می‌کنند. 6‌ماه بعد نامه محسن از اردوگاه همه را متعجب می‌کند. محسن در مرداد 69به ایران برمی‌گردد و همه واقعیت مشخص می‌شود وقتی که محسن اسیر می‌شود.
 اورکتش را عراقی‌ها از تن او درمی‌آورند و شب بعد مجدداً ایرانی‌ها حمله می‌کنند. هوا سرد و بارانی بوده، رزمنده‌ای اورکتی را که در گوشه افتاده به تن می‌کند و ساعتی بعد شهید می‌شود. نیروهای واحد تعاون بدون توجه به کارت و پلاک شهید به نوشته پشت اورکت وی اکتفا می‌کنند «مسافر کربلا محسن فلاح اعزامی از شهریار» آزاده محسن فلاح اکنون قبری دارد که زیارتگاه خود او و خانواده و اهالی روستای اوست.

لحظه آرامش یک مادر
با بمباران شیمیایی شهر حلبچه، در عملیات والفجر 10، مردم در کوه و دشت، در جست‌وجوی پناهگاهی برای خود و عزیزانشان هستند. نیروهای امداد، مجروحان شیمیایی را به محلی امن منتقل می‌کنند.
 در بین مجروحان زنی هست که دست 2 فرزندش را گرفته و مضطرب به این سو و آن سو می‌دَود. امدادگری با دیدن زن و فرزندانش، به طرف‌شان می‌رود و به سمت هلی‌کوپتر هدایت‌شان می‌کند.
در آن حال، مادر بچه‌ها نگاه عمیقی به بچه‌هایش می‌اندازد و وقتی از بابت نجات‌شان آسوده خاطر می‌شود، روی زمین دراز می‌کشد و جان می‌دهد. فرزندان با دیدن پیکر بی‌جان مادر روی جسد او می‌افتند و گریه سر می‌دهند. اما آنها به تنهایی گریه نمی‌کنند و تمام نیروهای اطراف هلی‌کوپتر آنها را همراهی می‌کنند.

 مبادا سرنشینان تانک دشمن باشند
در عملیات آزاد‌سازی‌ مهران، یک تانک نیروهای ایرانی که ازجمله تانک‌های به غنیمت گرفته شده از عراق هم بود، در اثر یک اشتباه فنی، ناگهان به سمت نیروهای عراقی می‌رود. سربازان عراقی که در حال عقب‌نشینی هستند، به خیال اینکه این تانک از تانک‌های خودشان است که دارد عقب‌نشینی می‌کند، روی آن سوار می‌شوند. نیروهای داخل تانک، تصمیم می‌گیرند سربازها را به رگبار ببندند و بعد عقب‌نشینی کنند. یک نفر از برجک تانک بالا می‌رود و سربازها را به رگبار می‌بندد، عراقی‌ها او را می‌زنند و به شهادت می‌رسد و داخل تانک می‌افتد. لحظه‌های سختی به آنها می‌گذرد. تانک خاموش می‌شود و عراقی‌ها سعی می‌کنند قبل از عقب‌نشینی آن را منهدم کنند. تانک را به آر.پی.جی می‌بندند اما از خوش‌شانسی، تانک منهدم نمی‌شود. در همین گیر و دار، ناگهان رزمندگان ایرانی از راه می‌رسند و با شک و تردید از اینکه مبادا نیروهای داخل تانک عراقی باشند جان آنها را نجات می‌دهند... .

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :