مرد طلبکار در چاهی که خودش کنده بود، گرفتار شد
آدم ربایان اجارهای سر رئیسشان کلاه گذاشتند
الهه فراهانی-روزنامهنگار
مردی که با شریک کاریاش دچار اختلافات مالی شده بود، 2آدمربا اجیر کرد تا او را ربوده و بدهیاش را پس بگیرد اما آدمربایان علاوه بر اجرای نقشه اخاذی، سر رئیس خود نیز کلاه گذاشتند. به گزارش همشهری، چند روز قبل مدیر یک شرکت تجاری در یکی از خیابانهای شمال تهران توسط آدمربایان ربوده شد. آدمربایان 2مرد بودند که ابتدا تصادفی صوری با گروگانشان رقم زده و وقتی وی توقف کرد، او را با تهدید سوار ماشین خودش کرده و با خود بردند.
گزارش آدمربایی
شاهد این حادثه، یکی از دوستان گروگان بود. وی پس از تماس با پلیس به مأموران گفت: با مهرداد(گروگان) قرار کاری داشتم اما وقتی او به محل قرار رسید، 2مرد که ماسک سیاه بهصورت داشتند با ایجاد تصادف صوری، ماشین وی را متوقف کردند و با تهدید او را ربودند. در آن لحظه قصد مداخله داشتم اما آنها با چاقو مرا تهدید کردند و گفتند که اگر پای پلیس را به ماجرا باز کنم، جانم را میگیرند. آنها مهرداد را با خود بردند و من تصمیم گرفتم ماجرا را به پلیس اطلاع بدهم چون جان دوستم در خطر بود.
24ساعت بعد
پروندهای با موضوع آدم ربایی تشکیل شد و گروهی از مأموران پلیس آگاهی تهران زیرنظر بازپرس جنایی، تحقیقات برای نجات گروگان را آغاز کردند. 24ساعت بعد اما گروگانگیران مهرداد را رها کردند و او که بهشدت زخمی شده بود، برای درمان به بیمارستان انتقال یافت. وقتی مأموران راهی بیمارستان شدند، مرد جوان توضیح داد: آدم ربایان ماسک بهصورت داشتند و من آنها را نشناختم. چهره و صدایشان برایم آشنا نبود. آنها مرا به باغی در اطراف تهران انتقال دادند و در اتاقی زندانیام کردند. مدام شکنجهام میکردند و میگفتند که مرا خواهند کشت. آنها 2سفته را که هرکدام یک میلیارد تومان ارزش داشت مقابلم قرار دادند و با تهدید خواستند پای آنها را امضا کنم. حتی یک برگه سفید امضا به همراه اثر انگشتم هم از من گرفتند. بعد با تهدید خواستند میلیونها تومان به حسابشان واریز کنم اما حساب شرکت مشترک بود و من نمیتوانستم به تنهایی پولی از حساب بردارم. مرد گروگان ادامه داد: آدمربایان در نهایت راضی شدند تا ماشین پرشیای صفر کیلومترم را به نامشان کنم. آنها صبح روز بعد مرا با خودشان به محضرخانهای بردند و مجبورم کردند تا سند ماشین را به نامشان بزنم. چون سند ماشین همراهم بود، این کار را انجام دادم و آنها سپس درحالیکه بهشدت زخمی شده بودم، در جادهای خلوت رهایم کردند.
ردپای یک آشنا
جستوجو برای یافتن آدم ربایان خشن ادامه داشت و کارآگاهان برای بهدست آوردن ردی از آنها به بررسی تصاویردوربینهای مداربستهای که در اطراف محل گروگانگیری وجود داشت پرداختند و در نهایت موفق شدند صاحب خودرویی را که آدمربایان سوار بر آن بودند دستگیر کنند. او مدعی بود که ماشینش را بهصورت امانت در اختیار یکی از دوستانش به نام صابر قرار داده است. از سوی دیگر مرد گروگان وقتی نام صابر را شنید وی را شناخت و گفت که او یکی از شرکای کاریاش بوده که با وی مراودههای مالی داشته است. همین کافی بود تا صابر که طراح نقشه گروگانگیری بود دستگیر شود. این مرد اعتراف کرد که طراح نقشه گروگانگیری بوده و برای اجرای نقشه 2تبهکار را استخدام کرده است. او مدعی بود که با گروگان شریک کاری بوده اما با وی دچار اختلاف حساب و از او طلبکار شده بود. به همین دلیل نقشه گروگانگیری کشیده بود که به پولش برسد. پس از اعترافات متهم برای او قرار قانونی صادر شد و تحقیقات برای دستگیری آدمربایان ادامه دارد.
گفت وگو
فریب آدم ربایان را خوردم
صابر مدعی است که نقشه گروگانگیری نهتنها او را به پولش نرساند بلکه باعث شد آدمربایان اجیر شده سر او کلاه بگذارند. گفتوگو با وی را بخوانید.
اختلافت با گروگان بر سر چه موضوعی بود؟
او 300میلیون تومان به من بدهکار بود و بدهیاش را پرداخت نمیکرد.
با او کار میکردی؟
وحید مدیر شرکت تجاری بود و من هم مدت کوتاهی با او شریک شدم و با هم مراودههای مالی داشتیم. این اواخر اما دیگر با او کار نمیکردم چون مرد خوشحسابی نبود و پولم را نمیداد.
چرا از او شکایت نکردی؟
چون مدرک درست و حسابی نداشتم.
میخواستی با آدمربایی به پولت برسی؟
من فکر نمیکردم که ماجرا به اینجا ختم شود. من از چندماه قبل بهدنبال شرخر میگشتم، فردی که بتواند پول مرا از وحید پس بگیرد. با کلی پرسوجو با دو شرخر آشنا شدم و موضوع را برای آنها تعریف کردم. آن دو نفر قول دادند که به راحتی پولم را از وحید میگیرند اما به من رکب زدند و سرم را کلاه گذاشتند.
مگر چه اتفاقی افتاد؟
آنها وحید را 24ساعت در اتاقی زندانی کرده و شکنجهاش دادند؛ درحالیکه نقشه اصلی این نبود. بعد به من زنگ زدند و گفتند مدارکم را بفرستم چون میخواهند ماشین وحید را به نام من بزنند. آنها گفتند ماشین وحید بالای 700میلیون تومان ارزش دارد و از من خواستند حدود 350میلیون تومان پول به حسابشان بهعنوان دستمزد بریزم. من هم این پول را واریز کردم اما آنها هم پول را گرفتند و هم اینکه ماشین وحید را به نام خودشان زدند و فرار کردند. درواقع بهخاطر هیچ، تبدیل به یک مجرم شدم و حالا نهتنها از وحید طلبکارم بلکه از 2آدم ربایی که خودم اجیر کردهام هم پول میخواهم. من خیلی پشیمانم چون در اعماق چاهی که خودم کندهام گرفتار شدهام.