ردّپای شکسپیر در زخم کاری
اقتباس سریال «زخم کاری» از «مکبث» و «هملت» بسیاری از مخاطبان این سریال را به مطالعه نمایشنامههای شکسپیر ترغیب کرده است
علیالله سلیمی-روزنامهنگار
شباهتها در دنیای ادبیات اتفاق تازهای نیست و هر اثر ادبی میتواند نشانههایی از یک یا چند اثر ادبی دیگر را در خود داشته باشد و متقابلا خود این اثر بعدها الهامبخش آثار تازه دیگری شود و این روند همچنان تداوم داشته باشد.
البته اینجا منظور شباهتهای جزئی است، اما گاهی در 2یا چند اثر ادبی یا نمایشی شباهتها چنان زیاد است که با دیدن هر شخصیت یا حادثهای، مخاطب به یاد شخصیت یا حادثه مشابهی در اثر دیگری میافتد و اینجاست که موضوع تشابه 2اثر، خود به سوژه تازهای در میان مخاطبان و اهالی رسانه تبدیل میشود؛ موضوعی که با تولید و پخش سری اول سریال «زخم کاری» ساخته محمدحسین مهدویان، زمزمههای آن شنیده شد؛ نقدها، یادداشتها و گزارشهایی درباره اینکه زخمکاری برگرفته از «مکبث» اثر معروف «شکسپیر» است.
حالا با تولید و پخش سری دوم این سریال، موضوع شباهتها در این سریال دوباره سر زبانها افتاده است؛ چراکه سازندگان فیلم در تیتراژ فصل دوم به این موضوع اشاره کردهاند که سریال با نگاهی به «هملت» شکسپیر ساخته شده است.
اقتباس از بیست زخمکاری
سریال «زخم کاری»، اثری اجتماعی با داستانی پرفراز و نشیب و ملتهب است که نخستین تجربه محمدحسین مهدویان، کارگردان نامآشنا با آثاری چون «ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز» و «لاتاری» در شبکه نمایش خانگی بود که یکسریال اقتباسی هم محسوب میشود. سریال، برگرفته از کتاب «بیست زخم کاری» نوشته محمود حسینیزاد، داستاننویس و مترجم نامآشناست که در زمان انتشار این کتاب، برخی منتقدان شباهتهای آن با نمایشنامه «مکبث» ویلیام شکسپیر را هم مطرح کردند، اما چون بازار کتابهای ادبی در کشور ما خیلی پرطرفدار نیست و این آثار فراگیری چندانی ندارند، موضوع تشابه قصه این رمان با نمایشنامه «مکبث» شکسپیر هم خیلی جدی و فراگیر نشد و تنها در برخی محافل ادبی و تعدادی روزنامه و خبرگزاری، مطرح و خیلی زود هم فراموش شد، اما با ساخت و پخش سری دوم سریال زخمکاری که البته قصه نسبتاً جداگانهای هم دارد و با توجه به تعداد بالای مخاطبان در رسانههای دیداری، موضوع تشابه برخی شخصیتهای این سریال با متون ادبی دوباره و این بار با حجم و وسعت گستردهتری سر زبانها افتاده است.
اقتباس از هملت
همانطور که در عنوانبندی ابتدایی قسمت اول فصل دوم زخم کاری خودنمایی میکند، اقتباس این فصل از «هملت» شکسپیر است؛ یک تراژدی عجیب و غریب که هر نویسنده و کارگردانی را ترغیب میکند تا فیلمی از روی آن بسازد. اگر نگاه گروه نویسندگان فصل دوم به «هملت» در حد برداشت ساختار اصلی درام باشد، پس شخصیتهای اصلی هم باید کموبیش براساس نمایشنامه باشند. میثم نقش هملت را ایفا میکند و طلوعی در نقش کلاودیوس ظاهر میشود که باید عاشق ملکه گرترود (سمیرا) باشد. آن وقت پدر هملت را در فیلمنامه فصل دوم باید مالک بدانیم که در نمایشنامه در حد خواب شاهزاده ظاهر میشود و نقش چندانی در پیشبرد حوادث ندارد. نتیجه این میشود که جواد عزتی حضور برجسته و محوری در فصل دوم ندارد؛ مگر اینکه نویسندگان برای او نقش تأثیرگذاری نوشته باشند؛ همانطور که نویسندگان فصل اول «منصوره» را که در ساختار اصلی نمایشنامه «مکبث» حضور ندارد، به یکی از کاراکترهای محوری فیلمنامه تبدیل کردند؛ تا جایی که قتل مالک توسط او صورت میگیرد. در هر صورت نمای پایانی قسمت اول فصل دوم و البته تماس مشکوکی که در فصل دستگیری ناصر با دستمالچی گرفته میشود گواهی است بر این ادعا که مالک زنده است و نقش اصلی فصل دوم هم برعهده اوست.
گریز از شباهت با تغییر مسیر قصه
در تیتراژ سری اول سریال زخم کاری، بر موضوع شباهتهای این سریال با تراژدی «مکبث» ویلیام شکسپیر اشاره شده بود؛ یعنی علاوه بر تأکید بر اقتباس سری اول سریال زخمکاری از رمان بیست زخمکاری محمود حسینیزاد، به شباهت این قصه با نمایشنامه مکبث شکسپیر هم تأکید ضمنی شده بود. حالا در ساخت سری جدید این سریال، ظاهراً روند قصه سریال تا حدودی تغییر کرده و سمتوسوی ماجراها، زاویه دیگری را نشانه رفته و «هملت» شکسپیر، منبع الهام قصه تازه سریال شده است. با این حال، گزارش حاضر، نگاهی به شباهتها و تفاوتهای سری اول سریال زخمکاری با نمایشنامه مکبث ویلیام شکسپیر دارد که هنوز سؤالهای بسیاری را در ذهن بینندگان سری اول این سریال جا گذاشته و آنهایی که علاقهمند هستند سری جدید این سریال را دنبال کنند دوست دارند بدانند شباهتها و تفاوتها در شکلگیری قصه اولیه این سریال به چه شکل بوده و آیا با حدس و گمانهای آنها همسو هست یا نه.
مکبث خود شبیه آثار دیگران
قبل از اینکه بخواهیم ردپای تراژدی مکبث در سری اول سریال زخمکاری را جستوجو کنیم، بد نیست بدانید خود نمایشنامه مکبث، ردپای آثار زیادی را در خود دارد که اغلب این آثار در نوع و زمانه خود مطرح و قابل توجه بودهاند. ویلیام شکسپیر، مکبث را از رویدادنامه هالینشد برگرفته است. خود هالینشد هم این رویدادها را از تاریخنامه شخصی به نام هکتور بوسی نوشته و او هم تاریخنامهاش را براساس نوشتههای تاریخگذاران قرن چهاردهم میلادی به تحریر درآورده است. درواقع مکبث نیمی تاریخی است و نیمی خیالپردازانه که البته در نوع خود شاهکاری است که بعدها منبع و الهامبخش آثار ادبی و نمایشی متعددی شده و همچنان یکی از متنهای پرطرفدار در جهان است. با این حال و با توجه به نیمی تاریخ و نیمی تخیلی بودن این اثر، آنچه در واقعیت وجود داشته این است که مکبث، سپهسالار اسکاتلند، دانکن شاه اسکاتلند را کشته و خودش ملکم پسر او را کنار زده و در سال۱۰۴۰ بر تخت پادشاهی نشسته است. در پایان هم بهدست ملکم، پسر دانکن کشته شده است. سایر وقایع، شاخ و برگهایی است که رفتهرفته به آن اضافه شده است.
شباهتهای ریزآبادی و پادشاه دانکن
در سری اول سریال «زخم کاری»، شخصیت نعمت ریزآبادی، شخصیتی بهنام مالک مالکی را مأمور میکند تا برای قرارداد مهم نفتی با «نروژیها» مذاکره کند. حالا این جایگاه شخصیتها در سریال زخمکاری سری اول را مقایسه کنید با نمونههای مشابه در «مکبث» که شخصیت پادشاه دانکن زمان حمله «نروژیها» به اسکاتلند، مکبث را رهبر جنگ با «نروژیها» میکند. در ادامه قصه، ریزآبادی بعد از موفقیت مالک در عقد قرارداد با نروژیها مدیریت هلدینگ در کیش و دوبی را به مالک میدهد. حالا این بخش را مقایسه کنید با مکبث که در آن، دانکن بعد از پیروزی مکبث در جنگ با نروژیها، اداره کودور را به او پیشکش میکند. کمی جلوتر میرویم؛ در زخم کاری، ریزآبادی بعد از عقد قرارداد، خودش را به ویلای مالک دعوت میکند تا جشن بگیرند. در مکبث، دانکن برای جشن گرفتن پیروزی اسکاتلند، خود را برای جشن به دیار مکبث دعوت میکند. سرانجام اینکه در زخم کاری، ریزآبادی توسط مالک و به تحریک سمیرا (همسرش) در ویلای آنها به قتل میرسد. در مکبث، دانکن توسط مکبث و به تحریک لیدی مکبث در دیار آنها به قتل میرسد.
مالک و مکبث
شباهت شخصیتهای مالک و مکبث هم قابل توجه است. مالک به تحریک سمیرا تصمیم به قتل میگیرد و مکبث هم تحتتأثیر همسرش دست به قتل دانکن میزند. مالک بعد از قتل ریزآبادی درگیر توهم میشود و مدام حالت تهوع دارد و مکبث هم بعد از قتل دانکن، گرفتار عذاب وجدان میشود و هر صدا و هر در کوفتنی او را میترساند. مالک بعد از قتل ریزآبادی، دست به قتل نجفی و... هم میزند و مکبث هم بعد از قتل دانکن، برای فاش نشدن راز قتل، دست به قتلهای بعدی میزند.
سمیرا و لیدی مکبث
در مورد شخصیتهای سمیرا و لیدی مکبث هم شباهتها آشکار است؛ سمیرا از ابتدا بهخاطر سهم بیشتر به قتل ریزآبادی فکر میکند و لیدی مکبث هم برای رسیدن به جاه و جلال، نقشه قتل دانکن را میکشد. در زخمکاری، مجموعه شرایط طوری پیش میرود که سمیرا ضعیف شود و در مکبث، لیدی مکبث بعد از قتل دانکن بهسمت فروپاشی میرود.