
در عملیات 48ساعته پلیس آگاهی تهران 164دزد حرفهای دستگیر شدند
اعترافات عجیب سارقان نخبه

الهه فراهانی-روزنامهنگار
طرح تشدید برخورد با سارقان و مالخران در پایتخت ادامه دارد و در تازهترین عملیات پلیسی، 164سارق حرفهای دستگیر شدند؛ دزدانی ازجمله 2جوان تحصیلکرده که میگویند نخبه هستند و قهرمان سابق یکی از ورزشهای رزمی که کیفقاپی میکرد.
به گزارش همشهری، سردار عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس تهران دیروز در مقر پلیس آگاهی تهران و در جمع خبرنگاران حاضر شد تا از دستاوردهای تازهترین طرح پلیس بگوید.
وی توضیح داد: اواخر سال گذشته بود که طرح برخورد با سارقان و مالخران بهطور گسترده در پایتخت اجرا شد؛ طرحی که اجرای آن متوقف نشده و همچنان باقوت ادامه دارد؛ بهطوریکه همکاران من در پلیس آگاهی پس از مدتها انجام کار اطلاعاتی و شناسایی موفق شدند در عملیاتی 48ساعته، 164سارق حرفهای در سطح شهر تهران را دستگیر کنند.
فرمانده انتظامی تهران گفت: اموال زیادی از سارقان کشف شده است که هنوز آمار دقیقی از تمام اموال مسروقه درنیاوردهایم، اما بیش از یکهزار گوشی تلفن همراه هوشمند، اموال زیادی که مربوط به سرقت از منازل است، چندین دستگاه خودرو و موتورسیکلت مسروقه و... در این طرح کشف شده است. سردار محمدیان همچنین درباره نحوه شناسایی سارقان و رصد آنان نیز گفت: پلیس امروز به سیستمهای متعدد برای رصد لحظهای مجهز است و ما حتی از طریق شیوه و شگرد و تعداد افراد حاضر در یک سرقت، میتوانیم باندهای فعال را شناسایی کنیم. اینها بهدلیل اشراف و تسلط بالای پلیس روی مجرمان است.
رئیس پلیس تهران همچنین درباره سرقت از منزل نیز گفت: در ایام اربعین حسینی که ممکن است مردم به سفر بروند یا منازل خود را ترک کنند، تأکید ما پیشگیری از سرقت است و در این خصوص گشتهای نامحسوس و محسوس در سطح محلات فعال هستند. فقط طی همین ۲۴ساعت گذشته 4گروه از سارقان منازل هدف گلوله پلیس قرار گرفتند که اسنادش وجود دارد و آنها هم در حال درمان هستند. پلیس با هیچ خلافکاری تعارف ندارد.
گفت وگو1
دزدی؛ 30دقیقه بعد از آزادی
24سال بیشتر ندارد، اما سوابق زیادی در پروندهاش ثبت شده است. با وجود این سن کم خودش را یک خلافکار حرفهای میداند و میگوید آخرینبار تنها 30دقیقه بعد از آزادی از زندان سرقت را از سر گرفته است.
با چه شگردی سرقت میکردی؟
من و دوستم موبایلقاپی میکردیم؛ با تهدید گاز اشکآور. با موتور در خیابانها پرسه میزدیم و به محض شناسایی سوژه به سمتش هجوم میبردیم. سپس با تهدید گاز اشکآور موبایل را به سرقت میبردیم.
چرا با گاز اشکآور؟
چون هم مال باخته میترسید و هم خطرش بهمراتب از تهدید چاقو، قمه یا اسلحه کمتر است. همینکه اسپری را بهسمت طعمه میگرفتیم و میگفتیم اگر موبایلش را ندهد از اسپری استفاده میکنیم، طرف موبایلش را دودستی تقدیم ما میکرد.
چرا مثل بقیه زورگیرها از چاقو استفاده نمیکردید؟
ببینید من شیشه میکشم و دچار توهمات شدید هستم. اگر چاقو دستم بگیرم، قطعا مرتکب جنایت میشوم؛ چون هوش و حواس درست و حسابی ندارم. قبلا با یک باندی کار میکردم که از چاقو و قمه استفاده میکردند. آنها در جریان یکی از زورگیریهایشان مردی را تا یک قدمی مرگ پیش بردند؛ برای همین به چندین سال حبس محکوم شدند؛ به همین دلیل من جرأت نمیکردم دست به چاقو بزنم.
با گوشیهای سرقتی چه میکردید؟
آنها را به مالخر میفروختیم، اما خب با قیمت خیلی پایین؛ مثلا گوشی 80 تا 100میلیونی را بین 5تا 8میلیون تومان میخریدند و گوشیهای 50تا 80میلیونی را بین 3 تا 5میلیون تومان.
چند وقت است که سرقت میکنید؟
حدود 2ماه. من 2ماه قبل بعد از 9سال حبس از زندان آزاد شدم، اما نیمساعت بعد از آزادی، گوشی یک نفر را در خیابان قاپیدم و بعد سراغ بچهمحلمان که او هم تازه از زندان آزاد شده بود، رفتم تا با هم سرقت کنیم.
با وجود این سن کم، چرا سوابق زیادی در پروندهات ثبت شده است؟
برای اینکه از 12سالگی سارق شدم. ببینید قبل از آن یا فال میفروختم یا گدایی میکردم. بعد با دوستم از رانندهها سرقت کردیم؛ یعنی سوار ماشینها میشدیم و با تهدید چاقو زورگیری میکردیم. 3،2بار هم به جرم موبایلقاپی دستگیر شدم. بهنظرم بهترین و آسانترین راه، سرقت گوشی موبایل است. البته این نظر من است، شاید برای من این کار راحتتر باشد، اما برای یک سارق دیگر، سختتر. بستگی به طرف دارد. من در یک چشم برهم زدن گوشی مدل بالا سرقت میکنم و یک ساعت بعد آن را تبدیل به پول میکنم.
چه کنیم که در دام شما سارقان گرفتار نشویم؟
اگر گوشیهای گرانقیمت میخرید، آنها را در معرض دید قرار ندهید؛ مثلا از هندزفری استفاده کنید. گوشی را بهراحتی در دستتان نگیرید؛ حتی برای چند دقیقه. اگر داخل ماشین هستید، حتما شیشه را بالا بکشید. اگر کمی پایین باشد هم میشود سرقت کرد.
گفت وگو2
پیانیست سارق
ماموران پـلیس آگاهی تهران در تازهترین طرح پلیس مرد پیانیست و همسرش را به اتهام دستبرد به خانه همسایهشان دستگیر کردند. هرچند تمام شواهد نشان میدهد که این زوج جوان، سارق هستند، اما مرد جوان به عجیبترین شکل ممکن سرقت را انکار میکند.
چرا به خانه همسایهتان دستبرد زدهاید؟
ما سارق نیستیم. اشتباهی ما را گرفتهاند.
اما رد گاوصندوقی که از خانه همسایه به سرقت بردهاید، تا ورودی در خانه شما بهدست آمده است؟
شاید سارق منزل برای رد گم کنی گاوصندوق را تا مقابل در خانه ما کشیده تا نشان بدهد من سارق هستم!
با همین سرنخ، پلیس به شما مشکوک و در بازرسی از فریزر خانه شما، بستههای گوشت و مرغی که متعلق به مال باخته است، کشف شده است؟
اینکه دلیل نمیشود؟ داخل فریزر هر خانهای گوشت و مرغ وجود دارد؛ ضمن اینکه من سگ دارم و بهخاطر سگم باید گوشت و مرغ زیادی بخرم.
اما روی بستههای گوشت، برچسبی وجود دارد که مال باخته (زن همسایه)با دستخط خودش نوشته است؟
ممکن است دستخطش شبیه به دستخط همسر من باشد! خب، همسر من هم پس از بستهبندی گوشت و مرغ روی آنها برچسب میزند!
در بازرسی از کیف همسرت هم مقداری از وسایل سرقتی مانند طلاهای زن همسایه کشف شده است. در این مورد چه میگویید؟
نمیدانم این وسایل داخل کیف همسرم چه میکند. شاید همسرم از زن همسایه طلاهایش را قرض گرفته است!
مواد، مصرف میکنی؟
نه من هنرمندم. آهنگسازم و پیانو هم مینوازم.
گفت وگو32
قهرمان کاراته دست کج!
در میان متهمانی که دستگیر شدهاند، فرهاد یکی از تازهکارهاست که برای نخستینبار در زندگیاش مرتکب خلاف شده و به دام پلیس افتاده است می گوید قهرمان سابق کاراته است و به او لقب جنگجوترین کاراتهکا را دادهاند.
چه اتفاقی افتاد که قهرمان کاراته تبدیل به یک دزد حرفهای شد؟
راستش ماجرای عجیبی در زندگی من رقم خورد که مرا تبدیل به سارق کرد. همهچیز از چند ماه قبل شروع شد؛ زمانی که با دختری آشنا شدم و برای تولدش قرار رفتن به کافهای در مرکز شهر را گذاشتیم. وقتی دختر موردعلاقهام رسید وحشتزده و هراسان بود. علتش را که پرسیدم گفت: در بین راه پسری مزاحمش شده و به زور گوشی موبایلش را گرفته و شماره خودش را ذخیره کرده است. او از دختر موردعلاقهام خواسته بود تا با او تماس بگیرد و قرار ملاقات بگذارند. من گشتم مرد مزاحم را پیدا کردم و با وی قرار گذاشتم تا او را گوشمالی بدهم. آن روز چاقویی زیر گلویش گذاشتم و وی را تهدید به قتل کردم. بعد موبایلش را دزدیدم و عکسهای شخصی وی را در فضای مجازی منتشر کردم تا دیگر مزاحم هیچ دختری نشود؛ همین اتفاق موجب شد تا تبدیل به یک سارق حرفهای شوم.
این موضوع چه ارتباطی به سارق شدنت داشت؟
نمیدانم انگار از این کار خوشم آمد. بیشتر بهخاطر تفریح و هیجانش به ادامه این کار ترغیب شدم!
با چه شگردی سرقت میکردی؟
به رفیقم گفتم که میآیی برای سرگرمی برویم سرقت کنیم؟ او هم گفت: هستم. به این ترتیب راهی خیابانها شدیم و اغلب پشت ترافیک و چراغ قرمزها، گوشی طعمههایمان را به سرقت میبردیم. باور کنید نیاز مالی ندارم و صرفا برای سرگرمی و هیجان از نتیجه کار، دزدی میکردم. من ورزشکارم و مدرک قهرمانی دارم.
چه ورزشی؟
سالهاست در رشته کاراته فعالیت می کنم و چند مدال مختلف استانی دارم. یکبار در کشور هم قهرمان جهان شدم. چند سال قبل در کشور اسپانیا مقام گرفتم و به من لقب جنگجوترین کاراتهکا را داده بودند، اما الان اینجام و دستبند اتهام بر دستانم است؛ درحالیکه میخواستم درسم را ادامه بدهم و فضانورد شوم. میدانید یکی از رویاهای من رفتن به فضا و دیدن سیارههای منظومه شمسی است.
با گوشیهای سرقتی چه میکردی؟
دوستم گوشیها را میفروخت و من چون نیاز مالی ندارم، پولی نمیگرفتم.
چطور دستگیر شدی؟
آخرین طعمه ما یک بوکسور بود که با ما درگیر شد؛ هرچند من کاراته کارم، اما او مرا شکست داد و موجب شد تا دستگیر شویم.
گفت وگو4
سرقت های مرد مخترع
2مرد تحصیل کرده در میان متهمانی که دیروز دستگیر شده بودند به چشم میخورند؛ یکی از آنها مدرک مهندسی پزشکی از دانشگاهی در آلمان داشت و دیگری فوقلیسانس برنامهنویسی کامپیوتر . یکی از آنها ادعا می کرد مخترع است و دیگری خودش را نابغه میدانست، اما چه شد که این دو مرد تحصیل کرده و نابغه سر از دنیای تبهکاران درآوردند؟ گفتوگو با آنها را میخوانید.
ابتدا از انگیزهتان بگویید.
هردو میخندند و با هم میگویند: برای تفریح و سرگرمی. یکی از آنها که موهای بلندی دارد و اسمش مجید است، میگوید: میخواستم بهخودم ثابت کنم که هرکاری از دستم برمیآید؛ هرکاری. با این هوش، ذکاوت و استعدادی که خدا به من داده، همه کاری میتوانم انجام بدهم.
خب، چرا خلاف را انتخاب کردید؟
مجید: خب، کار خلاف هیجانش بیشتر است!
از شگردتان بگویید. با چه روشی کلاهبرداری میکردید؟
سامان که سنش از مجید کمتر است، میگوید: در سایتهای فروش کالا، طعمههایمان را شناسایی میکردیم. بعد با فروشنده تماس میگرفتیم و با آنها قرار میگذاشتیم. کالا را میگرفتیم؛ از گوشی موبایل گرفته تا وسایل برقی و بعد میگفتیم پول به حسابشان ریختهایم و حتی پیامک واریز هم به طرف ارسال میشد و آنها با خیال راحت کالا را تحویلمان میدادند؛ درصورتی که هیچ پولی پرداخت نمیشد.
چطور این کار را میکردید؟
مجید که در آلمان درس خوانده پاسخ میدهد: من نخبهام و یک هکر حرفهای هستم. خودم این برنامه را نوشتهام. این برنامه را بهتازگی نوشتم و تصمیم گرفتم از آن استفاده کنم تا ببینم کار میکند که کار کرد. از آنجا که من نخبه هستم تصمیم گرفتم برنامهای بنویسم که به جای بانک مرکزی برای شخص پیامک ارسال میکرد. ببینید من سالها قبل سایت یکی از بانکها را هک کردم. من هرکاری میتوانم انجام بدهم، مثلا کارت عابربانک شما را بگیرم و در یک چشم برهم زدن رمزش را 4صفر و حسابتان را خالی کنم!
پس استعداد زیادی در هکری دارید؟
مجید: یک بار یک سایت خارجی را هک کردم و توانستم ولتاژ گوشی یک فرد خارجی را بالا ببرم که گوشیاش ترکید! من سالها در کشور آلمان زندگی کردهام و در آنجا درس خواندهام. نفر دوم هک در کشور آلمان شدهام. این استعدادی که دارم ارثی است؛ چون پدرم هم یکی از افراد بنام در یکی از رشتههای پزشکی است. به اینجا که میرسد، سامان میگوید: پدر من هم کارخانهدار است، خانهام بالای 20میلیارد تومان میارزد و نیاز مالی ندارم. رضایت همه شاکیانم را میگیرم و بهزودی آزاد میشوم. ما دست به هیچ وسیلهای که برداشتهایم نزدهایم و بخشی از آنها را تحویل مال باختهها دادهایم.
اولینبار است که دستگیر میشوید؟
مجید: من سالها قبل به جرم ورود به شبکههای بانکی بازداشت شدم و حتی روزنامهها نیز خبرش را نوشته بودند، اما خب تبرئه شدم. حتی یادم هست زمانی که دستگاههای خودپرداز را نصب میکردند من تنها کسی بودم در ایران که متوجه عیوبش شدم و آنها را درست کردم، اما هیچکس از من تشکر نکرد. حتی الان هم بهجای اینکه بانک از ما بپرسد چه اشتباهی این وسط رخ داده که چنین پیامکهایی ارسال شده، ما را بازداشت کردهاند. من یک مخترعم که قدر مرا نمیدانند.
اختراعت چه بود؟
مجید: وسیلهای که در تجهیزات پزشکی بهکار میرود.
با توجه به این استعدادی که دارید، تا حالا شده کسی به شما پیشنهاد پول بدهد و درخواست کند تا حساب کسی را هک کنید؟
سامان این سؤال را پاسخ میدهد: تا دلتان بخواهد، چنین پیشنهادهایی داشتیم. همین چند وقت قبل یکی از دوستانمان پیشنهاد پول زیادی داد و گفت موبایل دوست دخترش را هک کنم تا گوشی در دستش منفجر شود یا یک نفر پیشنهاد 2میلیارد تومان داد تا سایتی را برای او هک کنم، اما ما اصلا این کار را انجام نمیدهیم؛ چون ردپای هکر کاملا مشخص میشود و از سوی دیگر یکسری کارها حرفهای نیست و غیراخلاقی است.