مرد افغان که متهم است در جریان سرقتی خونین دوست ایرانی‌اش را به قتل رسانده است، در جلسه محاکمه اتهام قتل را رد کرد.
به گزارش همشهری، صبح 26شهریور سال 93با کشف جسد مرد جوانی در یکی از کوچه‌های منطقه مولوی، تحقیقات پلیس برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد. این مرد بر اثر اصابت 4ضربه چاقو به قتل رسیده بود و بررسی‌های اولیه حاکی از آن بود که خانه وی در همان نزدیکی است. مأموران در بازرسی بدنی مقتول مبلغ زیادی پول کشف کردند اما هنوز معلوم نبود این جنایت توسط چه‌کسی و با چه انگیزه‌ای رخ داده است.
کارآگاهان جنایی با بررسی تماس‌های تلفنی مقتول دریافتند او آخرین بار با جوانی افغان تماس داشته و او شب قبل از حادثه نزد مقتول آمده بود. با وجود این، جوان افغان بعد از حادثه ناپدید شده و گوشی تلفن همراهش را نیز خاموش کرده بود. به این ترتیب دستور بازداشت وی صادر شد اما هیچ ردی از او وجود نداشت.
8ماه از این جنایت می‌گذشت تا اینکه در جریان بررسی‌ها مشخص شد گوشی مظنون روشن شده است. کارآگاهان از این طریق به ردزنی وی پرداختند و سرانجام او را بعد از ماه‌ها فرار دستگیر کردند. متهم در بازجویی‌ها گفت: مقتول دوست من بود و می‌دانستم وضعیت مالی خوبی دارد. این موضوع را با یکی از دوستانم در میان گذاشتم و نقشه سرقت کشیدیم. من جلوی در خانه مقتول ایستادم و دوستم وارد شد.
او چند لحظه بعد سراسیمه برگشت و گفت مقتول داد و فریاد کرده و او هم از ترس بیرون آمده است. بعد از آن بود که از ترس فرار کردم و به افغانستان گریختم. فکر می‌کردم هیچ اتفاقی نیفتاده و 8ماه بعد به ایران برگشتم اما مأموران دستگیرم کردند و گفتند قتل اتفاق افتاده است.
به‌رغم انکارهای متهم، پرونده این جنایت با صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در جلسه محاکمه که صبح دیروز به ریاست قاضی محسن زالی بوئینی برگزار شد در شرایطی که هنوز اولیای دم شناسایی نشده‌اند و معاون رئیس قوه قضاییه برای متهم درخواست حکم دیه کرده است، وی در جایگاه ایستاد و از خودش دفاع کرد. او گفت: من حاضر نیستم دیه پرداخت کنم.
دست داشتن در سرقت را قبول دارم اما قتل را نه. من و مقتول در یک قمارخانه آشنا شدیم. من از او 9میلیون تومان پول گرفته و در قمار باخته بودم. دستم خالی بود و پولی نداشتم اما او پولش را می‌خواست. به‌خاطر همین با همدستی دوستم نقشه سرقت کشیدم تا پول‌های سرقتی را به جای بدهی‌ام به او بدهم. ما قرار بود فقط سرقت کنیم. دوستم وارد خانه مقتول شد و من جلوی در ایستادم اما زود بیرون آمد و فرار کردیم. بعد فهمیدم او کشته شده است. اگر قاتل بودم هیچ وقت دوباره به ایران بر نمی‌گشتم. با پایان دفاعیات متهم قرار است هیأت قضایی به‌زودی رأی خود را صادر کنند.
