• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 25 مرداد 1402
کد مطلب : 200115
+
-

پشت‌پرده سرقت میلیاردها تومان طلا از باند سرقت، دختری آشنا بود

دخترجوان شاه دزد شد

انتظامی
دخترجوان شاه دزد شد

چند سال پیش که مأموران پلیس آگاهی تهران در تعقیب یک باند سرقت از منازل بودند، ناگهان متوجه شدند که سرقت‌های این باند متوقف شده و آنها دیگر به خانه‌ای دستبرد نزده‌‌اند. با این حال تلاش برای دستگیری این باند ادامه داشت تا اینکه معلوم شد آنها بعد از وقفه‌ای دو ساله، سرقت‌هایشان را از سرگرفته‌اند. سرقت‌های اعضای این باند ادامه داشت تا اینکه چند روز پیش، پلیس با سرنخ‌هایی که از آنها به‌دست آورده بود، موفق به دستگیری‌شان شد و در بازجویی از دزدان بود که راز وقفه دو ساله سرقت‌های آنها فاش شد.  به‌گزارش همشهری، از اوایل پاییز سال گذشته پلیس پایتخت در جریان سرقت‌های یک باند 3نفره که به‌صورت سریالی به خانه‌های شمال و شمال غرب تهران دستبرد می‌زدند، قرار گرفت. دزدان صورتشان را با ماسک و نقاب می‌پوشاندند و کلاه به سر می‌گذاشتند که شناسایی نشوند. آنها معمولا از طریق بالکن‌ها وارد خانه‌ها می‌شدند و گاهی هم با تخریب قفل در، قدم به آپارتمان‌ها گذاشته و دست به سرقت اموال باارزش می‌زدند.
وقتی دوربین‌های مداربسته مورد بازبینی قرار گرفت مشخص شد که یکی از سارقان قد بسیار کوتاهی دارد و ظاهرش با دو همدست دیگرش متفاوت است و سارق دیگر نیز هنگام راه‌رفتن کمی می‌لنگد. کارآگاهان مبارزه با سرقت پلیس پایتخت با دیدن این فیلم‌ها سارقان را شناختند، چرا که آنها سابقه‌دار و تحت تعقیب پلیس بودند و بررسی‌ها نشان می‌داد که اعضای این باند از چندسال قبل تحت تعقیب هستند اما برای مدتی سرقت‌هایشان را متوقف کرده بودند.

سارقان دستپاچه
نکته مهمی که در این پرونده وجود داشت، این بود که سارقان به‌مدت 2 سال سرقت‌هایشان را متوقف کرده بودند. بنابراین احتمال داشت که آنها در این مدت در شهر دیگری دستگیر شده باشند اما بررسی‌ها نشان می داد که هیچ سابقه‌ای از دستگیری آنها وجود ندارد. در این شرایط مأموران تحقیقات خود را برای دستگیری سارقان ادامه دادند اما آنها فکر گریز از دست پلیس را کرده بودند و مدام مخفیگاهشان را تغییر می‌دادند تا اینکه چندی قبل یک اشتباه باعث دستگیری‌شان شد. ماجرا از این قرار بود که سارقان قصد خالی کردن خانه‌ای در شمال پایتخت را داشتند و سارقی که جثه‌اش کوچک بود از دیوار بالا رفت که درست همان موقع زن همسایه وی را دید و با پلیس تماس گرفت. اما سارق دوم که زاغ‌زنی می‌کرد وقتی متوجه حضور زن همسایه شد و فهمید که لو رفته‌اند دستپاچه شد و از همدستش خواست فرار کند. سارق قد کوتاه که او هم دستپاچه شده بود زمانی که می‌خواست فرار کند، ناگهان تعادلش را از دست داد و زمین خورد. در این شرایط زن همسایه با داد و فریاد اهالی محل را خبر کرد و سارقی که از ناحیه پا آسیب دیده بود توسط شهروندان دستگیر شد. اما 2 سارق دیگر با جا گذاشتن همدست خود که آسیب دیده بود، فرار کردند. هرچند فرار آنها خیلی طول نکشید چون هردو نفر ساعتی بعد با راهنمایی همدستشان، گیر افتادند. متهمان در بازجویی‌ها به سرقت‌های سریالی اقرار کردند و به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند.

گفت وگو
راز دزدان ورشکسته

سرکرده باند که محمد نام دارد می‌گوید:  وقتی دچار ورشکستگی شدند تصمیم گرفتند دوباره سرقت کنند. اما چه شد که آنها ورشکسته شدند؟

شما نزدیک به 2 سال سرقت‌هایتان را متوقف کردید و بعد مجددا دست به کار شدید، در این دو سال چه اتفاقی افتاد؟
توبه کرده بودیم اما توبه‌مان را شکستیم چون ورشکست شده بودیم و همه سرمایه‌مان از دستمان رفته بود. درواقع اشتباه من و یا بهتر بگویم اعتماد بیجای من به دختری که تازه با او آشنا شده بودم کار دستمان داد. ما سال98 که تازه از زندان آزاد شده بودیم، سرقت‌هایمان را شروع کردیم. حدود 100 فقره سرقت انجام دادیم و کلی طلا و سکه و دلار به دست آوردیم. سکه‌ها و دلارها را فروختیم اما طلاها را نگه داشتیم. آنها را به همراه تعدادی عتیقه درون چمدانی قرار دادیم و داخل دریچه کولر جاسازی کردیم. قرار گذاشتیم هر وقت گرفتار شدیم به سراغ طلاها برویم اما من ماجرای مخفی کردن طلاها را برای سمانه، دختر موردعلاقه‌ام تعریف کردم و او چمدان پر از طلا و لوازم عتیقه را به سرقت برد.
ارزش طلاها چقدر بود؟
اگر به قیمت الان بخواهم حساب کنم شاید بالای 10میلیارد تومان!
دختر موردعلاقه‌ات به تنهایی نقشه سرقت را اجرا کرد؟
نه، با همدستی 2 برادرش. من به او گفته بودم که طلاها را داخل چمدان جاسازی کرده و در کانال کولر قرار داده‌ام. پس از چند روز یکی از همدستانم گفت مقداری از سهمش از طلاها را می‌خواهد. ظاهرا مادرش بیمار شده و برای خرج عمل او نیاز به پول داشت. وقتی رفتم سراغ طلاها دیدم نیست. پس از بازبینی تصاویر دوربین مداربسته ساختمان دیدیم که سرقت توسط سمانه دختر موردعلاقه‌ام و 2برادرش انجام شده است، درست در شبی که من و همدستانم در مراسم عروسی یکی از دوستانمان بودیم.
از سارقان شکایت نکردید؟
مگر می‌شد شکایت کنیم؟ به پلیس چه می‌گفتیم؟ پس از سرقت، سمانه به طرز عجیبی غیبش زد و دیگر دستمان به سارقان نرسید. ما دچار ورشکستگی شدیم و چون همه سرمایه‌مان از دستمان رفته بود و برای عروسی خواهرم به پول نیاز داشتم، توبه‌مان را شکستیم و سرقت‌ها را از سر گرفتیم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید