گل بهخودی و محیطزیست
حسین آخانی/ استاد دانشگاه تهران
پنجشنبه شب 25خرداد 1397در سنپترزبورگ دنیا شاهد یک صحنه گل بهخودی تاریخی بود. تردیدی نیست که گلی که بازیکن مراکشی با سر به دروازه کشورش زد، 80میلیون ایرانی و شاید خیلی بیشتر را غرق در شادی کرد، اما لحظهای خود را جای او بگذاریم که در مقابل ملتش سرافکنده شد.
او در کشورش از یک قهرمان به ضدقهرمان تبدیل شد. درست بر عکس 80میلیون شادمان ایرانی، حداقل 35میلیون مراکشی سخت غصه خوردند و شاید خیلی بیشتر در کشورهای عرب که ایران و ایرانی را دوست ندارند، از این رخداد ناراحت شدند.
اگر چه من فوتبالی نیستم و بازی دیروز را هم فقط در نیمه دوم دیدم، اما یک جنبه فوتبال را دوست دارم. بازی فوتبال مثل کارتونهای کودکان است. در آن همه سخت میجنگند ولی کسی کشته نمیشود. این جنگ در مقابل دوربین و چشم میلیونها نفر است. همه به داوری تمکین میکنند و به قوانین آن احترام میگذارند. کاش در عالم سیاست همه مانند استادیوم فوتبال ورزش میکردند. آنهایی برنده میشدند که سختکوش و حرفهای هستند. اگر چه در بازی فوتبال گل بهخودی بسیار نادر و استثنااست، ولی در عالم سیاست و زندگی روزمره گل بهخودی فراوان است. در اینجا فقط چند نمونه گل بهخودی در مورد محیطزیست، جامعه و اقتصاد را ذکر میکنم.
1.دولت در بودجه 97مقرر کرد که عوارض خروج از کشور را 3تا 6برابر افزایش یابد. همه نوشتند و گفتند که این کار اثرات روانی بسیار بدی دارد؛ متأسفانه این بودجه در مجلس هم تصویب شد. آیا این گل بهخودی نبود؟
2.دولت به یکباره عوارض خودروهای هیبریدی را تا 11برابر افزایش داد. با وجود اعتراضات گسترده و قول رئیسجمهور مبنی بر اصلاح آن، متأسفانه عملی نشد. آیا این گل بهخودی نبود؟
3.مجلس که با چنین افزایشهای غیرمنطقی موافقت کرد، اجازه ندادند قیمت بنزین و گازوئیل را حتی براساس تورم رسمی افزایش دهند و سرمایههای ملی همچنان به باد میرود. آیا این گل بهخودی نیست؟
4.شورایعالی محیطزیست 77هزار هکتار از مساحت مناطق حفاظت شده را کاهش داد. سازمان محیطزیست برخلاف همه نهادهای ناظر بر حفظ محیطزیست که تأکید دارند ورود محصولات تراریخته باید تابع مقررات سفت و سختی باشد سخت به دفاع از آنها پرداخته است. آیا در کشوری که یک سوم محصولات آن بهصورت ضایعات تلف میشود، چنین سیاستی گل بهخودی نیست؟ باز هم با توجه به شرایط ناگوار جمعیت حیات وحش کشور، فروش پروانه شکار به خارجی گل بهخودی نیست؟
5.دولت بودجه متروی کلانشهرها را به نصف تقلیل داد و تجربه هم نشان داده است از بودجههای مصوب سالهای قبل هم فقط حدود 30تا 40درصد محقق میشود، آیا اینها گل بهخودی نیست؟ همین دولت همواره بهشدت از افزایش تولیدات خودروسازی بیکیفیت که با وجود آنها همه خیابانها و جادههای ما پر شده است از خودرو و کشور ما در صدر پرحادثهترین کشورهای جهان از نظر تصادفات رانندگی است، دفاع میکند. آیا این سیاست گل بهخودی نیست؟
6.با وجود آنکه همه میدانند که دوچرخه بهترین، سالم ترین، اقتصادیترین وسیله حملونقل بوده و توسعه آن میتواند هم محیطزیست ما را نجات دهد و هم ما از وابستگی به تکنولوژی خارجی در شرایط تحریم رها کند و با تأثیرات مثبت آن بر سلامتی مردم، سالانه میلیاردها دلار صرفهجویی در بهداشت و سلامت جامعه کرده و اقتصاد مقاومتی را در عمل اجرا کند، چرا هم دولت، هم شهرداریها و هم بعضی دستگاههای نظارتی مرتب چوب لای چرخ دوچرخهها میگذارند؟ چرا کسی از خطوط مناسب دوچرخه سواری حمایت نمیکند؟ آیا اینها گل بهخودی نیستند؟
7.درحالیکه زمین و زمان از تولید بالای حجم پلاستیک و زباله در ایران نالانند و ایران زیبا که میتواند در شرایط تحریم با جذب گردشگر نقشههای دشمنان ما را در ایجاد بحران در منطقه خنثی کند، چرا معاون انسانی سازمان محیطزیست میگوید ارادهای در کاهش مصرف پلاستیک و ظروف خطرناک یکبار مصرف در کشور نیست؟ آیا این گل بهخودی نیست؟
8.درحالیکه همه متخصصان و سازمانهای بینالمللی حفاظت از محیطزیست تأکید دارند که ورود گونههای مهاجم خارجی با رشد سریع باعث آسیب جدی به تنوع زیستی و منابع محدود آبی میشود، چرا وزارت جهادکشاورزی و سازمانهای تابعه که باید از طبیعت کشور صیانت کنند از ورود و کشت گونههای خطرناکی چون کهور آمریکایی، پالونیا و ماهی تیلاپیا حمایت میکنند؟ آیا اینها گل بهخودی نیستند؟
9.درحالیکه همه تأثیرات ویرانگر دستکاری به منابع آبی و تخریب ساختارهای طبیعی هیدرولوژی کشور را به عین دیدهاند، آیا ادامه سیاستهای انتقال آب و سدسازی و ایجاد اختلاف بین استانها و اقوام، گل بهخود نیست؟
10.آیا تأکید بر کمیت در دانشگاهها، بدون آنکه کوچکترین تغییری در بودجههای پژوهشی صورت گیرد و نتیجه آن خروج استعدادهای ما و یا اضافه شدند بر فارغالتحصیلان بیکار است، گل بهخودی نیست؟
11.آیا بدمدیریتی در امکانات گردشگری، سختگیریهای بیجا، گرانی بیش از حد، ترافیک و کشت و کشتار در جادهها که باعث شده است مردم در خارج از ایران بهتر و ارزانتر تحصیلات خود را بگذارنند، گل بهخودی نیست؟
12.آخر هم چرا سازمان پارکها و فضای سبز تهران و دیگر شهرها با وجود ادعای خود همچنان در حال توسعه چمنکاری و گونههای خارجی آب بَر هستند، حاضر به تغییر سیاستهای خود و همراهی با متخصصین در استفاده از گونههای بومی نیستند، گل بهخود محسوب نمیشود؟
میتوان دهها مورد از این گل بهخودیها را فهرست کرد. اتفاقا همه این اشتباهات باعث شادی دشمنان این سرزمین میشود. نیازی به تکرار نیست که دلشادی و ادعای داعیه مهربانتر از مادر جناب ناتانیاهو با آن سابقه ضدایرانی و ضدانسانی در مورد آب اتفاقا دستاوردها همین گل بهخودیهای ماست. آیا وقت آن نرسیده است کمی تعمق کنیم و ما همان اشتباه بازیکن مراکشی را که پنجشنبهشب ما را شاد و مردم کشورش را غمگین کرد، تکرار نکنیم؟