جبهه شام
جنگ روایت در مجلس یزید
در مجلس یزید، در همان ابتدا که چشم زینب کبری س به سر خونین برادرش افتاد با صدای محزونی فریاد زد: «ای حسین!ای محبوب رسول خدا!ای پسر مکه و منا، ای پسر فاطمه زهرا بانوی همه زنان جهان، ای پسر دختر مصطفیص»
همانطور که میبینید، با همین خطاب اول حضرت س، به همه فهماند که آنکسی را که یزید دشمن و خارجی معرفی میکرد و او را به چنین وضعی کشیده بود، فرزند رسول همان دینی است که شامیان خود را به آن دین میخواندند. همینجا نخستین ضربه را حضرت س
به دستگاه تبلیغی یزید وارد کرد و چشم اهل مجلس را کمی باز کرد.
راوی این ماجرا نقل میکند: به خدا سوگند با این ندای زینب س، تمام کسانی که در مجلس بودند، گریه کردند و یزید ساکت شد!
سعی یزید بر برگردان ورق
سپس یزید که میخواست برتری خود و خاری دشمنش را برای همه نشان دهد. دستور داد چوب خیزران را آوردند و با آن به لب و دندان امام حسین(ع) میزد.
در اینجا یکی از صحابی رسول خدا ص که گویا با ضربه تبلیغی حضرت زینب س بهخود آمده بود، برخاست و خطاب به یزید گفت: ای یزید! آیا با چوبهدستیات به دندان حسین فرزند فاطمه میزنی؟! من به چشم خود دیدم که پیامبر اکرم(ص)، لب و دندان حسین(ع) و برادرش حسن(ع) را میبوسید و میفرمود: «شما دو نفر، سرور جوانان اهل بهشتید، خداوند کشنده شما را بکشد و مورد لعن قرار دهد و برای او جهنم را فراهم ساخته و بد جایگاهی است.»
یزید خشمگین شد و دستور داد او را از مجلس بیرون کردند.
کار به جایی کشید که سفیر روم به یزید شورید که چرا با پسر پیغمبر خود چنین کردی؟! و یزید دستور داد او را کشتند. و کسی را که ابتدا دختر امام حسین ع را به کنیزی میخواست، گردن زد. چون وقتی او فهمید که دختر امام ع از اهلبیت پیامبر ص است و یزید با آنها چنین کرده، پشیمان شد و بر یزید لعنت فرستاد و یزید دستور به گردن زدنش داد.
عبور از اسلام با جنگ قبیلگی خواندن
سپس یزید خواست جنگ تبلیغی را به سمت دعوای قبیلگی اجدادی ببرد و با زدن پلی به تاریخ، از دایره اسلام عبور کند. با این کار دو هدف داشت:
یک. انکار اسلام از اساس و تقلیل نزاع به جنگ قدرت قبلیگی؛
دو. خارج کردن دیگر مسلمانان از این نزاع تا علیهاش نشورند.
او سرمست این اشعار را سر داد:
لَیتَ أَشْیاخی بِبَدْر شَهِدُوا...
کاش بزرگان من در جنگ بدر امروز میدیدند که قبیله خزرج چگونه از ضربات نیزه به زاری آمده است. در آن حال از شادی فریاد میزدند و میگفتند: ای یزید! دستت درد نکند.
مناظرهای در قالب خطبه
حضرت زینب س چون این سخنان یاوه را از یزید شنید، همچون شیری شرزه خروشید. خطبه حضرت زینب س در مجلس یزید توانست صحنه را عوض کند. این خطبه تاریخی که مشت یزید را باز کرد، سراسر عقاید حق دین مبین اسلام بود، که تا آن موقع مردم شام بوی آن را هم استشمام نکرده بودند و حالا زنگار وجودشان را صیقل میداد.
ایشان چنین فرمود:
تحقیر یزید و نیاکانش!
«یزید! چنین میپنداری که چون اطراف زمین و آسمان را بر ما تنگ گرفتی و ما را به دستور تو مانند اسیران از این شهر به آن شهر بردند، ما خوار شدیم و تو عزیز گشتی؟ای پسر آزاد شدگان!
دعوت مردم به محکمه وجدان
آیا این عدالت است که زنان و دختران و کنیزکان تو در پس پرده عزت بشینند و تو دختران پیامبر ص را اسیر کنی و پرده حرمت آنان را بدری و آنان را بر پشت شتران از این شهر به آن شهر بدون سرپرست و محرمی بگردانی؟
پاسخ به قبیلهگرایی یزید
می گویی کاش پدرانم که در جنگ بدر کشته شدند اینجا بودند و هنگام گفتن این جمله با چوب به دندان پسر پیغمبر ص میزنی؟ ابداً به خیالت نمیرسد که گناهیکردهای و رفتار زشتی مرتکب شدهای! بیجهت شادی مکن! چون بهزودی در پیشگاه خدا حاضر خواهی شد، آن وقت است که آرزو میکنی کاش کور و لال بودی و این روز را نمیدیدی.
توجه به غصب حکومت توسط معاویه
اما آن کسی که تو را چنین به ناحق برگردن مسلمانان سوار کرد یعنی معاویه در محکمه الهی حاضر خواهد شد. روزی که دادخواه، محمد ص، دادستان خدا و دست و پای شما گواه جنایات شما در آن محکمه باشد. در آن روز خواهی دانست که تو بدبختتری یا پدرت معاویه.
تحقیر یزید!
یزید! ای دشمن خدا! و پسر دشمن خدا! سوگند به خدا تو در دیده من ارزش آن را نداری که سرزنشت کنم و کوچکتر از آن هستی که تحقیرت نمایم.
حواله به دادگاه عدل الهی
اگر گمان میکنی با کشتن و اسیر کردن ما سودی بهدست آوردهای و بهزودی خواهی دید آنچه سود میپنداشتی جز زیان نیست. آن روز جز آنچه کردهای حاصلی نخواهی داشت، آن روز تو پسر زیاد را به کمک میخوانی و او نیز از تو یاری میخواهد! تو و پیروانت در کنار میزان عدل خدا جمع میشوید، آن روز خواهی دانست بهترین توشه سفر که معاویه برای تو آماده کرده است این بود که فرزندان رسول خدا ص را کشتی.
گرفتن حربه از دست یزید!
به خدا قسم من جز از خدا نمیترسم و جز به او شکایت نمیکنم. هر کاری میخواهی بکن! هر نیرنگی که داری بهکار زن! هر دشمنی که داری نشان بده! به خدا این لکه ننگ که بر دامن تو نشسته است هرگز سترده نخواهد شد.
اشاره به حدیث نبوی و جایگاه برادرش در بهشت:
«سپاس خدای را که کار سروران جوانان بهشت (یعنی امام حسن ع و امام حسین ع) را به سعادت پایان داد و بهشت را برای آنان واجب ساخت. از خدا میخواهم رتبههای آنان را فراتر برد و رحمت خود را بر آنان بیشتر گرداند. چون سرپرست و یاوری تواناست..»
سکوت مرگبار
بعد از خطبه حضرت زینب س سکوتی مرگبار سراسر کاخ را فراگرفت.
چرخش موضع
یزید که ناتوانی خود و قدرت حریف را دید و آثار ناخوشایندی را در چهره حاضران دید، با چرخش موضع گفت: «خدا بکشد پسر مرجانه را من راضی به کشتن حسین نبودم!»
سر انجام که دیگر ورق برگشته بود و یزید جنگ تبلیغی را باخته بود. ناچار رو به ملاطفت با خاندان وحی آورد و به آنها اجازه برپایی مراسم عزای امام ع را داد و با اکرام آنها را راهی مدینه کرد.
شام خط مقدم جبهه حق
به این صورت کاروان اهلبیتع شام را فتح کرد و تا امروز ضربهدست خود را امتداد داد. و امروز میبینیم، شام دیروز و دمشق امروز خط مقدم جبهه مقاومت و جبهه حق است.