• چهار شنبه 27 تیر 1403
  • الأرْبِعَاء 10 محرم 1446
  • 2024 Jul 17
دو شنبه 26 تیر 1402
کد مطلب : 197554
+
-

روشنا در حوالی ارس

سرزمین من
روشنا در حوالی ارس

مریم ساحلی

روز باشد یا شب توفیری ندارد، اماکنی هستند که آکنده از نورند و هواشان زمزمه‌ای مبهم از دوردست زمان را در خود جای داده‌اند. و اما کلیسای سنت‌استپانوس یکی از همان مکان‌هاست. می‌شود آرام در دالان‌هایش راه رفت و دست بر بندبند سنگ‌چین حصارهایش کشید و زیر سقف اتاق‌های قدیمی به همه دعاهایی اندیشید که روزگاری در آن جاری بوده است.
می‌شود یک چشم را بر ابرها سراند و چشم دیگر را به ناقوسی دوخت که سال‌هاست آشنای روشنای ارس است و کوه‌ها و درختان بلندقامت آن حوالی. اصلا چه فرقی می‌کند که دین و مذهبت چیست؛ وقتی ایمان به خدا، ریسمان محکمی باشد که دلت را گره زده باشی به آن. همین است که می‌نشینی در تاریک‌روشن اتاقی کوچک و ذکر می‌گویی. همین است که انگشت می‌گذاری بر نقوش حک شده بر سنگ قبرهای قدیمی و فاتحه می‌خوانی برای آنها که پیرو مسیح(ع) بوده‌اند. همین است که بر لب جاری می‌سازی نام همه پیامبرانی را که می‌شناسی و درود می‌فرستی بر آن‌ها. دلت می‌خواهد ساعت‌ها بنشینی زیر درختی پیر در حیاط کلیسا تا شب با همه ستارگانش از راه برسد؛ یا نه سجاده‌ات را پهن کنی در کنجی دنج، نماز بخوانی و پشت‌بندش 7 بار سوره قدر به نیت آمرزش رفتگان و سعادت زندگان. و حرف بزنی با او، او که خداوندگار جهانیان است.





 

این خبر را به اشتراک بگذارید