سلبریتیدرمانی آقای قاضی
محسن مهدیان؛ مدیرمسئول
کشف حجاب و هتک حرمت به پرچم ایران طی یکی، دو روز گذشته بسیار خبرساز شده است. طبیعی است که مطالبه مردم مواجهه بهنگام و قاطع با این بیحرمتیهاست، اما حکم اخیر آقای قاضی درباره کشف حجاب به جهتی معنادار بود.
آقای قاضی برای مجازات بازیگر صرفا جزای نقدی یا حبس درنظر نگرفت و برای درمان این بیماری، خواستار مراجعه به روانشناس و گزارشهای دورهای شده بود.
واقعیت این است که ریشه هنجارشکنیهای اخیر در میان بخشی از جامعه هنرمند و ورزشکار، دلایل متنوع دارد و نباید با همه یکسان برخورد کرد.
بخش قابل اعتنایی از این رفتارها ریشه در بیماریهای فردی دارد؛ یا عزت نفس پایین و خودتحقیری و بیهویتی یا ترس از فشار اطرافیان و هراس از هجمههای سازمانی یا عطش پایانناپذیر دیده شدن و خودنمایی و... . این گروه را باید از افرادی که مسئله اعتقادی دارند یا دنبال مبارزه ایدئولوژیک هستند یا پول گرفتهاند و اجیر شدهاند، متفاوت دانست.
اما چند ملاحظه را باید به این نسخه سنجیده و هوشمندانه آقای قاضی و در اصل مواجهه عدلیه اضافه کرد؛ خاصه اینکه این روزها مجلس در حال تصویب لایحه عفاف و حجاب است و از این منظر مخاطب این متن است.
برخورد با این دست مسائل باید 5وجه توامان داشته باشد:
اول اینکه به ریشه خطای فرد باید توجه کند. درمان را نمیتوان بیاعتنا به مرض نسخه کرد. حکم اخیر آقای قاضی از این منظر اهمیت دارد.
دوم اینکه مجازات در هر سطحی باید بازدارنده باشد. هرچه هست باید مانع تکرار شود. باید در ادراک عمومی سخت ارزیابی شود که دیگری جرأت تکرار آن را نداشته باشد.
سوم اینکه مجازات نباید بیاعتنا به اصل موضوع باشد؛ مثلا شکستن حرمت پرچم توهین به همه داشتههای یک ملت است؛ توهین به یک نماد دینی و ایرانی است. اینکه مجرم چه نیتی داشته و چه مرضی، نافی شکستن حریمها نمیشود. آدمی که قتل میکند ولو بیماری روحی داشته باشد، ولی مرتکب قتل نفس شده و جان یک انسان را گرفته است.
چهارم نسبت این خطا با گناهان بزرگتر است. یک تخلف فردی وقتی در خدمت دشمن میرود، تبدیل به یک پروژه امنیتی میشود. ممکن است صدای بوق ممتد، صرفا یک خطای راهنمایی رانندگی باشد و مقابل بیمارستان حکم بیاخلاقی پیدا کند، اما وقتی اجابت خواست دشمن میشود، معنایش تغییر میکند و گناه سیاسی و امنیتی میشود.
پنجم و در نهایت اینکه این دست احکام باید جلوی چشم مردم باشد؛ قاطع و بهنگام. علت نیز روشن است؛ این خطاها اول از همه موجب جریحهدار شدن احساسات عمومی میشود و از این جهت زمان برخورد و علنیسازی آن اهمیت دارد.
خلاصه اینکه برخورد با این دست موضوعات باید هم فرد را ببیند و هم جامعه؛ هم درمان باشد و هم پیشگیری؛ هم عمل را ببیند و هم اثر آن را و... .