تکریم یاران خدا
دیدار معنوی با شهدای سادات پایتخت به مناسبت عید غدیرخم
سحر جعفریان
از دیرباز در این سرزمین رسم است در عید بزرگ غدیرخم مردم به دیدار جمعی از سادات میروند و ضمن تبریک، آنان را تکریم میکنند. ما نیز بر آن شدیم تا یادی کنیم از 7 شهیدی که تقدسشان با برکتِ فرزند زهرا(س) بودن گره خورده است؛ شهدای ساداتی که نام و یاد ماندگارشان در تاریخ میدرخشد. دانشجوی شهید سیداحمد رحیمی3فروردین 1338متولد شد. سیداحمد از همان کودکی به درس و کتاب علاقهمند بود و مکتبخانه رفت و قرآن آموخت. او سورههایی را که فرا گرفته بود به دوستان و همسالانش میآموخت. نماز اول وقت و مهربانی با دیگران ازجمله مهمترین خصوصیات اخلاقی این شهید بود که در روزهای انقلاب، لحظهای از مبارزه علیه رژیم باطل پهلوی غافل ننشست. سال 1356در آزمون سراسری دانشگاه شرکت کرد و در رشته پزشکی پذیرفته شد. پس از پیروزی انقلاب سیداحمد به درخواست دادسرای انقلاب اسلامی بیرجند به این شهرستان رفت تا مسئولیت فرماندهی سپاه پاسداران منطقه را بر عهده گیرد. دوران خدمت او همزمان با آغاز جنگ تحمیلی بود؛ تقارنی که سیداحمد از آن بارها در وصیتنامهاش یاد میکند. شال سبز سیداحمد 24فروردین 1362در عملیات والفجر مقدماتی به خون پاکش آغشته شد.
سید مبارز و شهید
سیدمحمد صنیعخانی، در روز 15دیماه سال1332در شهر قم متولد شد. خانواده صنیعخانی از سال 1338در تهران، در محله یخچال شوش، روبهروی کوره مرکزی ساکن شدند و کمی بعد هم به محله نازیآباد نقل مکان کردند. سیدمحمد در میان بچههای محله به مهربانی و خوشقلببودن شهرت داشت. در خاطرات همرزمانش که روزگاری نیز همسایهشان بودند، آمده هیچیک از بچهها خاطرهای بد و ناخوشایند از او ندارد؛ هرچه هست، خوبی و دستگیری است. سیدمحمد اعتقاد داشت حالا که به لطف خدا، مدال افتخارآمیز سیدی بر گردن دارد باید مراقب اعمال و رفتارش باشد تا اعتبار اهل و خاندانالله، محفوظ بماند. با همین نگرش در مبارزات انقلابی شرکت کرد و اعلامیههای امامخمینی (ره) را دست بهدست و خانه به خانه به مردم رساند. بعد هم به میدان جنگ و جبهه اعزام شد تا مقابل دشمن، صفآرایی کند. سردار شهید سیدمحمد صنیعخانی در عملیات والفجر8سال 1364مجروح شد و روز 14شهریورماه سال 1374به آرزوی دیرینهاش رسید.
جاننثار فجر
سیدمهدی فاطمی، شهید روزهای پیروزی انقلاب اسلامی است که یکم فروردینماه سال 1340در تهران به دنیا آمد. سیدمهدی اهل مسجد و نماز بود. بیشتر روزهای تابستان بعد از فراغت از کار در نانوایی به مسجد رسول اکرم(ص) میرفت و ساعتها به عبادت و یادگیری علوم قرآنی و حدیث میپرداخت. گاهی هم که فرصتی کوتاه پیدا میکرد به بچههای محله در تعمیر دوچرخه و موتورهایشان کمک میکرد.
سیدمهدی، معتقد بود حالا که او را اولاد پیغمبر خطاب میکنند بهتر است رفتار و گفتاری داشته باشد در شأن همین ویژگی خاص. طولی نکشید که به جریانهای سیاسی و مذهبی منتهی به حضور در فعالیتهای انقلابی گرایش یافت و در مسیر آن قدم برداشت. او 13آبان سال 1357هنگام شرکت در تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی و بر اثر اصابت گلوله به سرش به شهادت رسید. سیدی که از آن روز در بهشتزهرا(س) آرمیده است.
نقل دامادی سید نوجوان
شهید سیدمجید رضایی 18خردادماه سال 1345در تهران متولد شد. سیدمجید به نوجوان سید جنوبشهری در بین رزمندگان مشهور بود. نوجوانی مهربان و باخدا که مادرش آرزوی دامادیاش را داشت و در یکی از خاطرات خود، این چنین نقل کرده: «شبی که سیدمجید برای آخرین بار به مرخصی آمده بود، دیماه بود و برف سنگینی میبارید.
وقتی نگاهش کردم، روی سرش پُر از دانههای برف بود. به او گفتم، انگار نقل دامادی روی سرت ریختهاند.»
سیدمجید، دانشآموز دوم راهنمایی بود که بهعنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر 21بهمنماه سال 1361در پاسگاه رشید فکه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر این شهید سادات را در گلزار شهدای روستای جعفرآباد یکی از روستاهای اطراف شهرستان ورامین به خاک سپردند.
سید مهربان
سیدمحمدرضا دستواره، یک بهمنماه سال 1338در تهران متولد شد؛ فرمانده سیدی که همرزمانش از او به خوشرویی، صفای باطن، جذابیت، اخلاص و مهربانی یاد میکنند.
گاهی او را با لقب سیدمهربان خطاب میکردند که هر جا حضور پیدا میکرد غم و اندوه از آنجا بیرون میرفت.
سیدمحمدرضا نقش بسزایی در روحیهدادن به رزمندگان داشت. با اعتماد به نفس و روحیه خستگیناپذیری که داشت به دیگران آموزشهای نظامی و مذهبی ارائه میداد تا از نفوذ دشمن به خاک و دلهای آنان جلوگیری کند.
شهید سیدمحمدرضا دستواره در جریان عملیات کربلای یک در تاریخ 13تیر 1365به شهادت رسید. لازم به ذکر است که دو برادر دیگر این شهید گرانقدر نیز مدتی بعد از او به شهادت رسیدند.
سید علمدار
سید مجتبی علمدار، روز 11دیماه سال 1345در شهر ساری متولد شد. سال 1362در هنرستان سرگرم تحصیل بود که به ندای هلمن ناصر ینصرنی خمینی کبیر، لبیک گفت و راهی جبهه شد.
از کوههای سر به فلککشیده غرب تا دشتهای تفتیده جنوب، در همه عملیاتها حضور او برای فرماندهان و رزمندگان نعمت بود؛ او که نوای خوشش نیز آرامشبخش سنگرها بود و به مداحی علاقه فراوان داشت. سید با حضور در عملیاتهای کربلای 1، کربلای 5، کربلای 8و 10چندین بار مجروح شد؛ جراحاتی سنگین و دردناک که هیچ از روحیه مقاومت و شادی او نکاست.
سیدمجتبی ارادتی بیپایان به اهلبیت(ع) و صاحب نسلش داشت و میگفت: «به اهلبیت(ع) و مادرم زهرا(س) قسم که پیروزی از آن ماست اگر گوشجان به سفارشات آنها بدوزیم.» 11دی سال 1375سیدمجتبی در اثر عوارض شیمیایی به دیدار معبود شتافت.