فضای مجازی؛ امکانی برای شاعران شهرستانی
جلیل صفربیگی از شعر، فضای مجازی و رباعی میگوید
مرتضی کاردر/ خبرنگار
گسترش فضای مجازی و شکلگیری شبکههای اجتماعی بهعنوان رسانههای تازه سبب شده است که شاعرانی از این رسانهها به شعر امروز معرفی شوند؛ شاعرانی که با استفاده درست از ظرفیتهای این رسانهها تازه توانستهاند آثار خود را به درستی معرفی و جایگاه خود را بهعنوان شاعر تثبیت کنند. جلیل صفربیگی یکی از این شاعران است؛ شاعری که بیشتر به رباعیهایش شناخته میشود. رباعیهای او در سالهای اخیر در میان مخاطبان دست بهدست شده و او را به یکی از مشهورترین رباعیسرایان اینسالها تبدیل کرده است. نشر چشمه این روزها مجموعه رباعیهای تازه او را با عنوان «ربایی» منتشر کرده است. با جلیل صفربیگی درباره شعر، فضای مجازی و رباعی گفتوگو کردهایم.
بسیاری شما را شاعری میدانند که شعرتان از طریق فضای مجازی شناخته شده است. خودتان فکر میکنید فضای مجازی چقدر در فراگیر شدن شعر شما مؤثر بوده است؟
فضای مجازی امکان خوبی بود که از دورهای برای همه شاعران فراهم شد؛ بهویژه شاعرانی مثل من که از مرکز دور بودیم و به محافل و مجالس پایتخت دسترسی نداشتیم. فضای مجازی از وبلاگ و سایت در سالهای گذشته تا شبکههای اجتماعی امکانی فراهم آورد تا بتوانیم شعر خودمان را ارائه کنیم. اما طبیعتا فضای مجازی به تنهایی نمیتواند کسی را بهعنوان شاعر معرفی کند، شعر شاعر باید عیاری داشته باشد که قابلیت عرضه و فراگیر شدن در آن باشد؛ خاصه اینکه فضای مجازی از دورهای به بعد دچار آسیبهای فراوانی شد.
یعنی ازدحام شاعران یا کسانی که میتوانستند خودشان را بهعنوان شاعر مطرح کنند آنقدر زیاد بود که کار برای مخاطبان شعر سخت شد؟
بله، از دورهای به بعد شاعران بسیاری از سر تفنن یا بیکاری و یا شهرتطلبی وارد فضای مجازی شدند. شعرهای بسیاری که فاقد ارزش شعری بودند در این فضا منتشر شد. بسیاری از شاعران جوانتر شعر شاعران دیگر را به نام خود در فضای مجازی منتشر کردند. متنهای بسیاری به اشتباه به نام بزرگان ادبیات فارسی در شبکههای اجتماعی منتشر شدند. متنهایی که عیار ادبی چندانی نداشتند در شبکههای اجتماعی بهعنوان شعر منتشر شدند و عدهای به اشتباه افتادند و گمان کردند که هر چه متنی بیشتر لایک بخورد ارزش ادبی بیشتری دارد. بهنظرم این حجم زیاد شعرها و شاعران نوعی دلزدگی ایجاد کرد.
اما فکر میکنم کمکم دوره هیجانهای شعر در فضای مجازی به سر آمده است.
بله، یکی از اتفاقات خوب در فضای مجازی پس از ظهور شبکههای اجتماعی شکلگیری انجمنها و حلقههای ادبی مجازی بود، اما از زمانی به بعد تعداد گروهها و کانالهای ادبی آنقدر زیاد شد که عملاً هر صبح میدیدم در چندین گروه و کانال تازه عضو شدهایم و باید از آنها خارج میشدیم تا صبح فردا که دوباره همین اتفاق تکرار میشد و... . اما به مرور تب گروهها و حلقههای ادبی فروکش کرده و کانالها و گروههای تخصصیتر جای خود را در میان شاعران حرفهای و مخاطبان شعر فارسی باز کردند.
شما از شاعرانی هستید که بیشتر رباعی سرودهاید. فکر میکنید کوتاهی قالب رباعی چقدر در فراگیری شعرتان تأثیر داشت؟
بهنظرم قالب شعری تأثیر چندانی در فراگیر شدن نداشته است. اگر شعر شعریت داشته باشد چه در قالبهای بلندی مثل قصیده و مثنوی باشد چه در قالبهای کوتاهی مثل رباعی، مورد توجه و اقبال قرار خواهد گرفت. حجم و کمیت تأثیر مستقیمی در جذب مخاطب ندارد. مخاطبان جدی ادبیات رمانهای بلند میخوانند و فیلمهای چندساعته و سریالهای چندین قسمتی میبینند. اثر خوب چه کوتاه باشد، چه بلند مخاطب خودش را پیدا میکند. بهنظرم یکی از دلایل فراگیر شدن رباعی شاید این بود که شاعرانی که در قالبهای دیگر شعر میگفتند به تکرار افتاده بودند. برای همین رباعی بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
اما جنس رباعیهای شما و شاعران دیگری مثل بیژن ارژن، ایرج زبردست، میلاد عرفانپور و دیگران با رباعیهای گذشته فرق داشت. شما تلاش کردید تا از زبانی تازهتر و امروزیتر در رباعی استفاده کنید و اتفاقات زندگی روزمره را در قالب رباعی بیاورید. جنس تازه رباعی شما چقدر در فراگیر شدن آن تأثیر داشته است؟
در 15-10سال گذشته اتفاقهای خوبی در حوزه رباعی افتاده که من هم اندکی در آن سهیم بودهام. قالب رباعی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است و شاعران مجموعههای رباعی مستقل منتشر کردند درحالیکه پیش از آن کمتر مجموعه رباعی مستقل میبینیم.
هر یک به اندازهای در پوستاندازی قالب رباعی و فراگیری آن نقش داشتند. من به سهم خودم تلاش کردم تا از زبان فلسفی و صلب رباعی فاصله بگیرم و سراغ موضوعات تازه بروم و از ظرفیتهای شعر سپید یا شگردهای داستانی و روایی و انواع و اقسام تجربههای شاعران گذشته در قالب رباعی استفاده کنم. بعضی از شعرهای من تجربههای تازهای در قالب رباعی هستند. از تعبیر تجربه استفاده میکنم چون نمیشود آن را تأیید یا رد کرد؛ باید کمی زمان بگذرد.
شاعرانی که هنوز به قالبهای سنتی وفادارند گاهی سعی کردهاند تا شکل قالبهای سنتی را بشکنند و مثلاً غزل یا رباعی را به شکل پلکانی بنویسند درحالیکه بخشی از ارزش و اهمیت این شاعران به این بوده است که همچنان قالب را حفظ میکنند. شما هم گاهی از این تجربهها داشتهاید، فکر نمیکنید که بهتر باشد صورت قالب رباعی همچنان محفوظ بماند؟
کسی که در قالب سنتی شعر میگوید نمیتواند ادعای مدرن بودن بکند. ساختار شعر کلاسیک فارسی با نیما شکسته شده است. بعد از آن بقیه ساختارشکنیها تفنن است. علاوه بر این، شکستن ساختار بهخودی خود هنر نیست، بهویژه در رباعی که تعداد مصراعها کم است. مگر اینکه من بتوانم با شکستن ساختار کار جدیدی صورت بدهم. من در03، 40 تا از رباعیهایم ساختار کلاسیک رباعی را شکستهام اما هیچوقت نخواستم زیباییشناسی شعر فارسی فدای ساختارشکنی شود.
کمی از مجموعه اخیرتان بگویید که چند روزی است منتشر شده. چرا نام مجموعه تازهتان را «ربایی» گذاشتهاید؟
رباعی تنها قالب ایرانی شعر فارسی است. بقیه قالبها مثل غزل و قصیده از زبان عربی آمدهاند. در سالهای اخیر بعضی نامهایی مثل «چهارانه» یا «چارانه» را بهعنوان معادل فارسی رباعی پیشنهاد کردهاند اما دیدگاهی هست که میگوید نام این قالب بیشتر از آنکه رباعی بهمعنای چهارتایی باشد از دلربایی و جذابیت آمده است و نامش ربایی است؛ نه رباعی. من این نام را برای مجموعهام انتخاب کردهام.
و «ربایی» ادامه تجربههای گذشته شما در قالب رباعی است؟
بله، اما در مجموعههای اخیر بیشتر به استفاده از ظرفیتهای تازه زبان فارسی توجه کردهام؛ بهویژه در حوزه تداعی معانی و اراده چند معنای مختلف از یک کلمه؛ کاری که در مجموعه گذشتهام «هزج» آغاز کردهام و در این مجموعه نیز آن را ادامه دادهام.
چند رباعی از مجموعه «ربایی»
1- چون کوچهای از آمد و شد افتاده
متروک به روی دست خود افتاده
دائم به پر و پای خودم میپیچم
مانند لباسی از کمد افتاده
2- هیماه و ستاره خواب دیدند مرا
تنها که شدم آه شدیدند مرا...
از راه به چاه خود کشیدند مرا
گرگان گرگان برادریدند مرا
3- کم در تن من بکار زخمی تازه
در این تن شورهزار زخم تازه
هر زخم دهان زخم زخمی دگر است
چسبیده به من هزار زخم تازه
4- خوشحالم از عاشقی و خوشباشیتان
از شادی کودکانه و ناشیتان
چرکینه ندارد از شما زخم دلم
ممنونم از این همه نمکپاشیتان