از کریم رادیو تا علی معتمد
عاقبت محمدرضا کلاهی، عامل انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی چه شد؟
هویت عامل جنایت بمب گذاری در ساختمان حزب جمهوری اسلامی، خیلی زود مشخص شد. نخستین خبر رسمی در اینباره را روزنامه کیهان منتشر کرد. کیهان در ۱۶تیر۱۳۶۰ نوشت: «یکی از افراد مؤثر در این جنایت، فردی است به اسم محمدرضا کلاهی که مشخصات نامبرده بدین شرح اعلام میشود: محمدرضا کلاهی، فرزند حسن متولد ۱۳۳۸ دارنده شماره شناسنامه ۱۲۵۱، دانشجوی سال اول برق دانشگاه علم و صنعت ایران و دارای دیپلم ریاضی از دبیرستان بامداد (واقع در خیابان جمهوری اسلامی، خیابان گلشن) که نامبرده حین وقوع حادثه متواری شده است.» حجتالاسلام مجتبی همدانی، مسئول شاخه دانشجویی حزب جمهوری اسلامی، درباره نحوه حضور کلاهی در حزب به تسنیم میگوید: «یک نفر -که اسمش را بهخاطر ندارم- او (کلاهی) را به شهید جواد مالکی معرفی کرده بود. آن فرد هم حتما کلاهی را نمیشناخته که عضو سازمان مجاهدین خلق است و بر مبنای اینکه اظهار تدین میکند و فعال است، او را به مالکی معرفی کرد. کلاهی با شهید مالکی کار میکرد. پشت مجلس و در نزدیکی انجمن اسلامی معلمان، باغی بود که بعدها به ساختمان کمیته امداد تبدیل شد. در آن باغ، تشکیلات دفتر تهران بود. کلاهی از آن دفتر نامه میآورد و میبرد و کارهای خدماتی در دفتر و حزب انجام میداد.» به این ترتیب کلاهی با جلب اطمینان اعضای حزب، توانسته بود مأموریت بمب گذاری در ساختمان سرچشمه را با موفقیت اجرا کند و کمی پیش از انفجار از محل خارج شود. پس از لو رفتن کلاهی، تلاش برای دستگیری او آغاز شد.
زندگی مخفی
کلاهی ابتدا در خانهای در تهران مخفی شد. او بهسرعت خانههای محل اقامت خود را تعویض میکرد تا در نهایت بتواند از تعقیب نیروهای اطلاعاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فرار کند. آنچه بر اثر نشانههای کشفشده در همان روزها مشاهده شد، این بود که وی در مسیر تهران به شمال حداقل در 3خانه و در 3منطقه متفاوت مخفی شده بود. با اعلام عکس و مشخصات وی در روزنامهها چندین گزارش مردمی در مورد او به نیروهای سپاه رسید که 3خانه در مسیر شمال را نشان میداد، اما هر بار نیروهای سپاه دیر به محل میرسیدند و کلاهی فرار میکرد. مسیر شمال برای رسیدن به مرزهای غربی کشور هم درواقع بهنوعی انتخاب مسیر غیرقابل پیشبینی برای فرار او بوده است.
کریم رادیو
کلاهی پس از مدتی زندگی مخفی توانسته بود از مرزهای غربی کشور فرار کرده و خود را به اردوگاه اشرف (مقر منافقین در عراق) برساند. براساس خاطرات مسعود خدابنده از اعضای ارشد جداشده از منافقین، مسعود کشمیری (عامل انفجار 8شهریور) و محمدرضا کلاهی در مقر منافقین در بغداد به آنها میپیوندند و کلاهی با نام مستعار «کریم رادیو» بهخاطر آشنایی با مسائل فنی به کارهای فنی رادیو مشغول میشود.
زندگی کلاهی در تشکیلات منافقین در عراق دوام زیادی نمیآورد؛ زیرا کلاهی بهواسطه اقدام مهمی که برای این گروهک تروریستی انجام داده بود، انتظار داشت در شرایطی بهتر از وضعیت دیگر اعضای منافقین زندگی کند و این مسئله نیز برای سران منافقین قابل تحمل نبود. اختلافات محمدرضا کلاهی با مسعود رجوی، سرکرده منافقین بهقدری بالا میگیرد که بهگفته برخی از اعضای جداشده که از هویت واقعی کریم رادیو اطلاع داشتهاند، رجوی یکبار به کلاهی میگوید: «فکر کردهای چون یک کار بزرگ انجام دادهای هر غلطی بخواهی میتوانی بکنی؟! تو اگر لازم باشد باید زمین را هم جارو بکشی...»
جدایی از منافقین
آیتالله ریشهری، وزیر اطلاعات وقت، در کتاب خاطرات خود مینویسد: «نامبرده [کلاهی] در عراق در بخش عارفی (روابط با عراق) با نام مستعار «کریم» فعالیت میکرده و با یکی از منافقین به نام خورشید فرجی زنوز، اهل تهران، ازدواج میکند. گفته میشود کلاهی در سال۱۳۷۰ نسبت به سازمان منافقین مسئلهدار شده و در سال۱۳۷۲ از سازمان جدا و در سال۱۳۷۳ از عراق به آلمان رفته است.»
پناهندگی با نام مستعار در هلند
درحالیکه گفته میشد کلاهی در فرانسه یا آلمان دیده شده است، اما ظاهرا او در تمام این سالها در هلند زندگی میکرده است. ظاهرا کلاهی با هویت «علی معتمد» از کشور هلند پناهندگی گرفته و سالها بهعنوان برقکار برای یک شرکت برقرسانی به نام اینکو کار میکرده است. پس از چند دهه بیخبری از سرنوشت عامل انفجار 7تیرماه، در آذرماه سال۹۴ خبری با این مضمون منتشر شد که یک تکنیسین برق با تابعیت ایرانی - هلندی هدف گلوله 2فرد ناشناس قرار گرفته است. چندماه بعد نام مقتول این پرونده از سوی پلیس اعلام شد؛ علی معتمد و درواقع همان محمدرضا کلاهی. ۴سال پس از قتل کلاهی، در ۲۶ آذر ۹۸، دادستانی هلند اعلام کرد متهم به آمریت قتل محمدرضا کلاهی، «عامل» بمبگذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی در سال۱۳۶۰ و احمد نیسی، فعال عرب ایرانی، در دوبی بازداشت شده است. دادستانی هلند این فرد را رضوان تقی، ٤٢ساله، فراری مراکشی-هلندی معرفی کرد؛ جانی خطرناکی که برای بازداشتش 100هزار یورو جایزه تعیین شده و پلیس بینالملل (اینترپل) حکم جلب او را صادر کرده بود. پرونده قتل محمدرضا کلاهی که بیشتر سالهای عمرش بهصورت مخفی و با هویت جعلی سپری شده بود، در حالی بسته شد که او پاداش جنایتش را با تحقیر شدن، در به دری و زندگی مخفی در غربت سپری کرد و دست آخر هم یک جنایتکار حرفهای به زندگیاش پایان داد.