باز هم تابستان
تابیدن تیر خورشید در اول تیر تابستان
صادق انسانی
به نخستین روز از نخستین ماه تابستان خوشآمدید؛ به فصلی که در دنیای نوجوانی، یکی از باشکوهترین فصلهاست و وقتی نوجوانها به این واژه فکر میکنند، ترکیبهایی چون «عشق و حال»، «خوابیدن تا لنگ ظهر»، «یله و رها» و چیزهایی از این دست، در ذهنشان میچرخد. در اینجا و در این شماره از هفتهنامهی دوچرخه، قرار است این واژهی دوستداشتنی را از جنبههای مختلف بررسی کنیم.
واژهی تابستان، مرکب از دو بخش است؛ «تاب» که بن مضارع از مصدر تابیدن است و اشارهی مستقیم به تابش مستقیم و بیرحمانهی خورشید دارد و پسوند «ستان» که اشاره به زمان میکند. از گذشتههای دور، ایرانیان به تابستان جور دیگری نگاه میکردند. این فصل را، دورهی بارورشدن زمین، زمان فراوانی نعمت، فصل تلاش برای کسب روزی و زمان شادمانی میدانستند. ایام قوتگرفتن گیاهان و چاق و چلهشدن چهارپایان، روزهای رسیدن میوههای رنگارنگ و دورهی خشکشدن حبوبات، از دیگر ویژگیهای این فصل سال بود.
بزن و بکوبهای تابستانی
انگار تنها ما نوجوانها نیستیم که برای رسیدن تابستان، جشن میگیریم و پایکوبی میکنیم. ایرانیان از گذشتههای دور، فرا رسیدن نخستین روزهای فصل تابستان را به هم تبریک میگفتند و برای رسیدن آن، پایکوبی میکردند.
شاید مهمترین و جذابترین این جشنها، جشن «آبپاشونک»بود؛ جشنی که نوجوانها هم از آن استقبال میکنند و در برپایی آن، توانایی ویژهای دارند! البته قصههای مختلفی هم برای شکلگیری این جشن روایت کردهاند.
مثلاً میگویند در چنین روزی، کیخسرو با پیروزی از جنگ با افراسیاب باز میگشته. در طول مسیر، برای رسیدن به سرچشمه و رفع عطش، از کوهی در شهر ساوه بالا میرود و از زور خستگی، پای چشمه، بیهوش میشود. بیژن، پسر گودرز با نگرانی از آب آن چشمه، به سر و روی پادشاه میپاشد و کیخسرو، بههوش میآید . حاضران، از شادی این اتفاق و برای پیروزی سرزمینشان در جنگ، به هم آب میپاشند و این رسم در سالهای بعد هم ادامه مییابد.
اما فلسفهی دیگر برپایی این جشن آن بود که اجداد ما، روز اول تابستان را گرامی میداشتند تا از خداوند طلب باران کنند و مردم با آبپاشی به هم، سالی پر از باران و پربرکت را آرزو میکردند.
آرشجان کمانگیر
از دیگر جشنهای تابستانهی باستانی، میتوان به «جشن نیلوفر» اشاره کرد؛ جشنی که با شکفتن گلهای نیلوفر در روزهای اول تابستان همراه بود. نیلوفر، گلی که همشکل خورشید بود و شکوفاشدنش در سپیدهی طولانیترین روزهای تابستان، دل ایرانیان را پر از امید و شور و نشاط میکرد.
«تیرگان» نیز از دیگر جشنهای ایرانیان است. میگویند ایرانیان به احترام «تیشتر» یا همان ایزد یا ستارهی باران، در روز 13تیر، لباس نو میپوشیدند و در آرزوی باران، بین هم، شیرینی پخش میکردند. قصهی دیگری هم جشن تیرگان دارد که شنیدنی است. اصلاً کلمهی تیر، شما را یاد کدام حادثهی اساطیری میاندازد؟ درست حدس زدید! میگویند روزی که آرشکمانگیر، با پرتاب تیر از کوهپایهی دماوند، جانفشانی کرد و مرز میان ایران و توران را مشخص کرد، مصادف با همین روز است و ایرانیان، به افتخار آرشخان، جشن تیرگان را برپا میکنند. به همین دلیل، سیزدهم تیر را، روز ملی دماوند نیز نامیدهاند.
میوههای سرد در فصل گرم!
احتمالاً با من همعقیدهاید که نخستین خوراکی خنکی که با شنیدن کلمهی تابستان، به ذهن میآید، بستنی است؛ آن هم بستنیهای زرد و سرخ و صورتی و سبزی که اگر سر راهت سبز شوند، نمیتوان به آنها «نه» گفت.
بهترین خوراکیهای تابستانی، خوردنیهایی است که علاوه بر آب فراوان، طبع سرد نیز داشته باشند. خداوند فکر اینجا را کرده؛ چون بیشتر میوههای تابستانی، طبع سرد دارند؛ میوههایی مثل هندوانه، هلو، زردآلو، گیلاس و...
حالا دوچرخه، یک پیشنهاد ویژه برای سپریکردن روزهای گرم تابستان دارد؛ درستکردن بستنی با میوههای تابستانی! کار هم ساده است. پوست گیلاس، زردآلو، هلو یا دیگر میوههای تابستانی را بکنید و آنها را چهار ساعت در فریزر قرار دهید. سپس میوههای یخزده را در مخلوطکن بریزید و با کمی شیر، خامه و شکر مخلوط کنید و دوباره مایهی بستنی را حدود هشت ساعت در فریزر قرار دهید؛ بستنی آماده است. پیشنهاد خیرخواهانهی من هم این است که تکخوری نکنید؛ وگرنه اعضای خانواده، قبل از اینکه شست شما خبردار شود، همهی بستنیها را نوشجان خواهند کرد!
از نوشیدنیهایی مثل آب یا ترکیبات آب با آبلیمو و نعنا در این فصل گرم هم غفلت نکنید.