دومین شغل سخت بعد از کار در معدن
محمدرضا نصیری-روزنامه نگار
با پایان یافتن لیگ فوتبال ایران، بازیکنان لیگ به استراحت رفتند. اگر آنها را در شبکههای اجتماعی دنبال کرده باشید، حتماً دیدهاید در پاریس و برج پیزا و جزایر مالدیو عکس انداختهاند. خیلی کار سختی دارند این فوتبالیستها. بیخود نبود همسر حسین حسینی، دروازهبان استقلال گفته بود مردم یک روز هم نمیتوانند جای آنها باشند، از بس کارشان سخت است. بمیریم برایشان. روزی دو ساعت باید تمرین کنی و هفتهای یکبار مسابقه بدهی. مدام مجبوری به سفر و مأموریت داخلی و خارجی بروی، آن هم با خرج بیتالمال. از دور بهنظر میرسد که کل فوتبال عشق و حال است و بازی، اما اینطوری نیست.
اصلاً میدانید ماشین چند ده میلیاردی چهقدر هزینه دارد؟ میدانید یک کارواش بخواهد برود، 450هزار تومن پول خشکشوییاش میشود؟ تازه، جدا از دستمزد کارگران. تا حالا روغن و فیلتر هوای مازراتی را عوض کردهای تا بدانی چه گران است؟ اگر یک خط روی بدنهی ماشین بیفتد، پول رنگش را از کجا میخواهی بیاوری؟
خانه پیداکردن را که دیگر نگو. با این فشار کمآب، پر کردن استخر ویلایی که گرفتهای واقعاً اعصاب میخواهد. اگر در پنتهاوس سکونت داشته باشی، کلی پول شارژ آپارتمان میشود. پیک اسنپفود هم اجازه ندارد بیاید بالا، هر بار خودت باید دکمهی آسانسور را بزنی و چندین طبقه بروی پایین، غذا را تحویل بگیری بیایی بالا. تا برسی، غذا سرد شده و از دهن افتاده. گردگیری خانهی چند صد متری کار یک نفر و دو نفر و یک شب و دو شب نیست. خیلی سخت است. اگر ساختمان شما سیستم شوتینگ نداشته باشد، زبالهها را بخواهی ببری تا سر کوچه، اندازهی یک سفر درونشهری زمان و انرژی میبرد.
خلاصه، بازیکن یا مربی فوتبال بودن خیلی سخت است. فصل که تمام شد، باید بگردی دنبال تورهای خارجی. میدانی چند هفته در دیار غربت ماندن چهقدر سخت است؟ چند هفته به نان بربری و چلوکباب و ماست همزده دسترسی نداشتی تا عاشقی یادت برود. صبح به صبح باید با صدای دریا و پرندهها از خواب بیدار شوی. خب آدم بدخواب میشود. این همه سختی را تحمل کنی، آنوقت یک هوادار از خدا بیخبر، از تو انتظار داشته باشد گل هم بزنی یا 90 دقیقه در زمین دنبال توپ بدوی. مگر یک بازیکن فوتبال چهقدر حقوق میگیرد؟ ما که دلمان نمیخواهد یک روز جای آنها باشیم.