حکایتهای پندآموز باید منبع تغذیه انیمیشن باشند
با مطالعه داستانهای شرقی بهخصوص داستانهای قدیمی ایرانی چندین مولفه موردنیاز انیمیشن یافت میشود. تخیل، فانتزی، رویاگونگی و سادگی از مولفههایی است که در قدیمیترین قصهها و حکایتهای ایرانی وجود دارد؛ حکایتهای عارفانه مانند تذکرهالاولیا، حکایتهای پندآموز مانند گلستان، قابوسنامه، قصههای بیدپای و صفحات زیاد داستان که سالهای سال میتوانند منبع تغذیه انیمیشن باشند. از جنبه بصری نیز کدام تصاویر در جهان میتواند به اندازه مینیاتورهای ایرانی تمام مولفههای انیمیشن را در خود داشته باشد؟
برای مثال در مسئله شخصیتپردازی و تأثیراتی که شخصیت در روند داستان دارد میتوانیم به فیلمنامه فیلشاه نظری بیندازیم؛ شخصیتی که در ابتدا دستوپاچلفتی و از انجام کارهای کوچک هم ناتوان بود اما ناگهان در میانه داستان و در دل حادثه تبدیل به موجودی دیگر شد. این مسئله درست است که داستان با کنشها و تصمیمات شخصیت اصلی شکل میگیرد و تغییرات شخصیت اصلی است که مسیر داستان را عوض میکند، اما تغییر شخصیت یک روند است و نه یک حادثه. در یک فیلمنامه شخصیتمحور مانند فیلشاه ما باید با روند تغییر شخصیت مواجه شویم و این تغییر باید در بسترهای فرهنگی- زیستی شخصیت، موجه و هدفمند باشد. بهنظر میرسد چند تکه بودن متن، بهدلیل تقلیدی بودن و اصیل نبودن، اجازه نمیدهد که شخصیت خود را در دل آن تعریف و از طریق مناسبات جاری آن، خود را بازشناسی کند؛ برای همین است که تغییرات فیلشاه حاصل طی شدن یک روند نیست و تنها اقتضائات داستان است که به این قضیه حکم میکند.
متنی که در یک بستر فرهنگی قدرتمند شکل گرفته باشد و هر گوشهای را وامدار متنی دیگر نباشد، از طریق مناسبات جاری فرهنگی خود میتواند به آرزوها، دلایل ناکامی، علل تغییر و در نهایت کنش نهایی به شخصیت خود هویت و تشخص بدهد. در چنین شرایطی حتی میتواند به اقبال عمومی در سرزمینها و فرهنگهای دیگر نیز فکر کند؛ اتفاقی که برای انیمیشنسازی ژاپن رخ داده است. بازشناسی فرهنگ کهن و عمیق ژاپنی توسط انیمیشنسازان باعث میشود که آنها مبناها و کهنالگوهای تغییر شخصیتی اصیل ژاپنی را درک کنند. بعد از آن توانستند با همان مبناها و شیوهها هر نوع انیمیشنی را بسازند و موفق باشند؛ حتی داستانهایی را به تصویر بکشند که خاستگاهی متفاوت از فرهنگ ژاپنی داشتند؛ مانند سفرنامههای اروپایی و هزار و یک شب و قصههای غربی.
فرهنگ ایران نیز مانند فرهنگ ژاپن پر از کهنالگوها و مبناهای روایی است. آیا شایسته است با این همه پیشینه، از تصاویری تکراری و آشنا برای گرانترین و بهترین انیمیشن ایرانی استفاده کنیم؟ اگر نتوانیم و نخواهیم به بومیسازی فکر کنیم به یقین نمیتوانیم از لحاظ شیوههای ساخت و تکنیک هم به استقلال برسیم و برای برخی امور باید دست به دامن کشورهای دیگر شویم./ فیلمنوشت