• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
پنج شنبه 18 خرداد 1402
کد مطلب : 193943
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/0gOLG
+
-

تصمیم ادی

معرفی کتاب
تصمیم ادی

مرضیه حق‌خواه-کارشناس کتاب نوجوان

بالأخره یک سال تحصیلی دیگر هم تمام شد و فصل تابستان که این همه انتظارش را می‌کشیدیم از راه رسید. حالا شما در این تابستان چه برنامه‌ای برای اوقات فراغت خود دارید؟ چگونه می‌خواهید خستگی این یک سال را از خود به در کنید؟ آیا به هنر، ورزش یا حرفه‌ی خاصی علاقه دارید و می‌خواهید آن را دنبال کنید؟ آیا دغدغه‌ای ذهنتان را مشغول کرده که باید به آن رسیدگی کنید؟ آیا به قول یکی از دوستان قدیم من که از کتاب خوشش نمی‌آمد و همیشه به من خرده می‌گرفت که چرا این‌قدر کتاب دوست دارم، می‌خواهید هنوز از کتاب درسی فارغ نشده، خود را غرق در کتاب‌های دیگر کنید و وقتتان را هدر دهید؟!! ولی خودمانیم!! حالا که آن دوست این سطرها را نمی‌خواند بگویم؛ انصافاً کتاب داستان‌خواندن، یکی از بهترین روش‌های گذراندن تابستان است! آزاد و رها و بدون هیچ اجباری، کتاب را جرعه‌جرعه نوشیدن لذتی دارد که در خواندن هیچ کتاب درسی یافت نمی‌شود!!
به هرحال هر کاری که قصد انجامش را دارید، خوب است از همین ابتدای تابستان برای این سه‌ماه پیش‌رو، برنامه‌ریزی کنید تا آخر شهریور راضی و سرحال و پر‌انرژی وارد سال تحصیلی بعد شوید.« اِدی»‌ قصه‌ی ما نیز در همین موقعیت است. منتها او یک فرق اساسی با دیگر هم‌کلاسی‌های خود دارد. او برادری دوقلو داشته که مدت کوتاهی است در دریاچه می‌پل که در نزدیکی محل زندگی‌اش قرار دارد غرق شده و از دنیا رفته است. ادی و خانواده‌اش هنوز سوگوار «آموس»ِ دوازده ساله هستند؛ مخصوصاً اِدی که با آموس دوقلو بوده و رابطه‌ای عمیق و صمیمی با او داشته است؛ مثل تمام دوقلوهای جهان!
حالا سال تحصیلی در حال اتمام است و معلم علوم مدرسه از ادی می‌خواهد در برنامه‌ای تابستانی که قرار است به بررسی آلودگی دریاچه می‌پل بپردازد،  شرکت کند. این تصمیم ابتدا برای ادی و خانواده‌اش بسیار سخت و عجیب است و مادر ادی، اجازه‌ی این کار را به او نمی‌دهد؛ ولی ادی بعد از کمی فکر کردن به این نتیجه می‌رسد که برای غلبه بر سوگ از دست‌دادن آموس، باید دوباره به دریاچه نزدیک شود. مخصوصاً این‌که آموس کاری ناتمام داشت که باید به سرانجام برسد. آموس قبل از مرگ خود، درباره‌ی شایعه‌ی وجود یک هیولا در دریاچه می‌پل، بسیار کنجکاو شده بود و دائم درباره‌ی آن صحبت می‌کرد، ولی ادی به آن توجهی نشان نمی‌داد. اما حالا که دیگر آموس نیست، اِدی هم پشیمان است که چرا بیش‌تر به حرف‌های برادرش بها نداده و حالا به هر دست‌آویزی که او را به آموس وصل کند چنگ می‌اندازد. اگر شما هم کنجکاوید که  بدانید اِدی در این تابستان، چگونه درگیر این پروژه‌ی علمی می‌شود و کار ناتمام آموس را تمام می‌کند، سراغ کتاب «معمای دریاچه» بروید و آن را بخوانید!


 

این خبر را به اشتراک بگذارید