چگونه مردم، بدبین یا خوشبین میشوند
سیدمهدی سیدی؛ مدیر پژوهش همشهری
بعضی پدیدههای بهظاهر ساده اقتصادی، عواقب بغرنج فرهنگی به بار میآورند؛ درست مثل پیکر جاندار یک موجود که ایراد در هر عضوش، سایر اعضا را به تبوتاب میاندازد. این متن بهدنبال ارائه یک گفتار اقتصادی نیست بلکه میخواهد ابعاد پنهانی موضوعی را رونمایی کند که از آن با عنوان «فرهنگ اقتصادی» یاد میکنیم.
«مؤسسه همشهری» در آخرین نظرسنجی تلفنی خود از مردم درباره تبعیض مالیاتی سؤال و تلاش کرده است احساس و رفتار مردم را در مواجهه با فرار مالیاتی شناسایی کند. در گزارش این نظرسنجی (با حجم نمونه 710نفر از شهروندان تهرانی) آمده است که 90درصد مردم این تجربه را داشتهاند که در مواجهه با یک شغل یا صنف اقتصادی، از آنان خواسته شده هزینه را کارتبهکارت کرده یا نقدا بپردازند؛ درحالیکه آن مجموعه موظف بوده برای ثبت مالیات حتما از دستگاه کارتخوان استفاده کند. 48درصد از پاسخگویان این تجربه را در مواجهه با پزشکها و 18درصد در مواجهه با مغازهها و خردهفروشها تجربه کردهاند و در مشاغل دیگری نظیر آرایشگرها نیز فراوانی این تجربه به 8درصد رسیده است.
اینکه مسئله مالیاتستانی در ایران در چه وضعیتی قرار دارد یا اینکه فرارهای مالیاتی در کدام نقاط و با چه شگردهایی رخ میدهد، موضوع این گفتار نیست؛ نکته مهم و تذکر حیاتی، ناظر به بخش احساسی و تجربه زیسته مردم است؛ اینکه همه ما تجربههایی از این جنس داریم که یک مغازهدار به تعمد دستگاه کارتخوان خود را خاموش کرده یا اعلام میکند خراب است و این اتفاق برای هفتههای متمادی رخ میدهد و شما یقین میکنید که او تمام تلاشش را میکند با زرنگی گردش حسابهای تجاریاش را پنهان کند تا مشمول مالیات نشود و سود بیشتری ببرد، اما این اتفاق ساده چه بلایی بر سر فرهنگ جامعه و انسجام ذهنی مردم میآورد؟
در نظرسنجی همشهری، وقتی از مردم پرسیده میشود در برابر این اتفاق چه حسی به شما دست میدهد، 43درصد از مردم عنوان کردهاند به حس تبعیض و بیعدالتی دچار و به آدمها و دستگاهها بدبین شدهاند. 32درصد دیگر نیز عنوان کردهاند در این حالت عصبانی شده و احساس یأس و ناتوانی میکنند. همین عددهای نسبتا درشت روایتگر تلخ این ماجراست که چگونه یک کژکارکردی ساده اقتصادی نگاه مردم را به کارآمدی حاکمیت و اجرای قانون منفی میکند و قاعدتا اثرات سمی این نگاه چگونه هزار و یک حوزه دیگر را ویروسی میکند. برای همین است که بهرغم ابتکارات مهم و اقدامات سازنده اقتصادی دولت و مجلس، 68درصد پاسخگویان معتقدند وضعیت تبعیض مالیاتی روزبهروز در کشور وخیمتر شده است. این همان فاصله ذهن و عین است که ذهنیت مردم را به دلایل فراواقعی نسبت به یک موضوع معین، منفی میکند.
در قسمت بعدی نظرسنجی از مردم خواسته شده فراتر از احساسشان در این موقعیت، کار و اقدامشان را گزارش کنند که در پاسخ، 72درصد از مردم عنوان کردهاند در این حالت، کاری از دستشان برنمیآید و از روی ناچاری هزینه را خارج از سیستم کارتخوان پرداخت کردهاند و فقط 14درصد گفتهاند با این درخواست ناحق فروشنده مخالفت کردهاند. شاخص دردناک دیگر که پیامهای مهمی برای کارگزاران اقتصادی و نظارتی کشور دارد، آن است که فقط 2درصد از مردم اعلام کردهاند مراتب اعتراض خود را به مسئولان مربوطه و نهادهای نظارتی منتقل میکنند که خود نمایانگر ناامیدی مردم از اصلاح و بهبود این رویه غلط است.
اینجاست که باید با جدیت بیشتر از این گزاره بهراسیم که بعضی پدیدههای بهظاهر ساده اقتصادی، عواقب بغرنج فرهنگی به بار میآورند که نمونه واضح آن همین ماجرای کوچک دستگاههای کارتخوان در کشور است.