ظرفیت محرم برای قیام
هرچند از مدتها پیش اهمیت رسانه منبر و کاربرد پیامرسانی آن برای آموزههای نهضت آشکار شده بود ولی چنین مینماید که منابر و مجالس محرم سال42 به جدیترین عرصه مبارزه بین روحانیت و نظام تبدیل شد؛ بنابراین، بحق میتوان از این دوره بهعنوان «انقلاب منبر» نام برد؛ انقلابی که نقطه اوج آن در تظاهرات عاشورا و سپس قیام 15خرداد تبلور یافت. براساس گزارشهای ساواک، امام چندینبار برای گروههای متشکل طلاب اعزامی به روستاها و شهرها سخنرانی کرد و آنان را به پایداری و مقاومت فراخواند.
1 ایشان در فرازهایی از سخنرانیهای خویش خطاب به این طلاب تصریح میکنند: «قلبهای خود را قرص کنید. برای محرم هیچ ترسی نداشته باشید... هرموقع از منبر شما جلوگیری شد، برای من پیغام بدهید تا من به مردم دستوراتی خواهم داد که چه باید بکنند.» ایشان در فراز پایانی همین سخنرانی تأکید میکند: «شاه و دولت را درهم خواهیم کوبید.» - محمدحسن رجبی، زندگینامه سیاسی امام خمینی(ره)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، سند شماره60.
2 محصول این اراده، تبدیل مجالس سوگواری نقاط مختلف کشور به محافل سیاسی ضدنظام بود. بسیاری از این تکاپوها که از دید مأموران ساواک نیز به دور نبود، در گزارشهای آنها بازتاب یافته است. در یکی از گزارشها با اشاره به اعزام طلاب به شهرستانها به هماهنگیهای بهعملآمده جهت حمایت آیات و علمای متنفذ شهرستانها ازجمله آیتالله قمی در مشهد، آیتالله محمود ضیابری در رشت، آیتالله علیاصغر صالحی کرمانی در کرمان، آیتالله علیمحمد بروجردی در بروجرد، آیتالله آخوند ملاعلی معصومی همدانی در همدان از طلاب اعزامی در ماموریت آنها طی ماه محرم تأکید شده است.
7قیام 15خرداد به روایت اسناد ساواک، ج2: فیضیه، ص224.
3 امام در دیدار یکی از وعاظ تهران با ایشان در آستانه محرم از این تدابیر چنین سخنگفتهاست: «تصمیم دارم (برایماه محرم) مکاتیبی برای اهل منبر و وعاظ خوزستان، شیراز، لرستان، تبریز و یزد بنویسم و متکلمینی هم بفرستم... در تهران هم شما آقایان، نکات تاریک کارهای ظلمه را در منبرها تبلیغ بفرمایید.»
برخی از این پیامها در صحیفه امام آمده است. پیامهای مذکور برای علما، روحانیون و وعاظ شهرهای همدان، رشت، بستانآباد، کرمان و یکی از بازاریان تهران فرستاده شده است.
صحیفه امام، ج 1، صص 202 - 201، 220، 223 - 224، 239 - 238 و 241 - 240.
4 امام خمینی در اقدام اساسی دیگری یک پیام عمومی خطاب به «عموم حضرات مبلغین محترم و خطبای معظم و عموم هیئات محترم» صادر و تصریح کردند: «در این ایام که دستگاه جبار از خوف آنکه مبادا در منابر و مجامع مسلمین، شرح مظالم و اعمال خلاف انسانی و ضددینی و وطنی آنها داده شود، دست به رسوایی دیگری زده و درصدد گرفتن التزام و تعهد از مبلغین محترم و سران هیأت عزادار است که [از] مظالم دم نزنند و دستگاه جبار را بهخودسری واگذارند... لازم است، فریضه دینی خود را در این ایام در اجتماعات مسلمین ادا کنند... آقایان بدانند که خطر امروز بر اسلام کمتر از خطر بنیامیه نیست... سکوت در این ایام، تأیید دستگاه جبار و کمک به دشمنان اسلام است...»
- پیام امام خمینی(ره) به روحانیون و وعاظ درخصوص دعوت به افشای جنایتهای شاه در محرم، صحیفه امام، ج 1، صص 230 - 229.
5 براساس گزارش ساواک در چند روز اول محرم، اهل منبر حملات شدیدی علیه دولت به عمل نمیآوردند و فقط عدهای از آنان با اشاره و کنایه، انتقاداتی میکردند، ولی پس از انتشار اعلامیه جدید [امام] خمینی که در آن دستوراتی راجعبه تشدید فعالیتهای تبلیغاتی بر ضددولت داده شد، روش آنان تغییر یافته و در مجالس و محافل دینی با شدت مردم را تحریک و علیه دولت تبلیغ میکنند... انتشار این اعلامیه حتی روش آن عده از گویندگان مذهبی را که کمتر وارد جنجالهای سیاسی میشدند، تغییر داده و چون خود را به موجب فتوای [امام] خمینی شرعاً مسئول میدانند، شروع به انتقاد و تحریک کردهاند.»
کتاب قیام 15خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2: فیضیه، ص 349.
6 ماجرای دیدار امام(ره) از هیئت مسجد جمعه در خیابان آذر به تفصیل در خاطرات یکی از اعضای فعال آن مسجد آمده است: «در آستانه ورود امام به آن محله، جمعیت در خیابان آذر و پشتبامهای محله موج میزد. خیل استقبالکنندگان از امام با شوقی وصفناپذیر همراه امام وارد مسجد جمعه شدند. امام و همراهانش تا پاسی از شب در آن مجلس نشستند و بر مراسم و سینهزدن آنها نظاره کردند. در پایان، آنان با بدرقه گرم اهالی محل به منزل مراجعت کردند. از همینروست که جوانان مسجد جمعه در تهیه تدارکات برنامه سخنرانی روز عاشورای امام در مدرسه فیضیه نقش چشمگیری داشتند. آنان حتی با احتمال این فرض که ممکن است در جریان سخنرانی امام، مقامات شهر برق مدرسه فیضیه را قطع کنند، تعدادی باتری تهیه کرده بودند که به محض قطع برق بلندگوهای فیضیه را دوباره بهکار انداختند. همچنین آنان سخنرانی امام را ضبط کردند.
کتاب خاطرات 15خرداد، دفتر پنجم، صص 271، 274 و 279.خاطرات حجتالاسلام عبدالمجید معادیخواه.