• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
سه شنبه 2 خرداد 1402
کد مطلب : 192577
+
-

از سگ‌گردانی تا جهالت مدرن

عیسی محمدی-روزنامه‌نگار

یک
؛ همین چند روز پیش بود که در توییتر داشتم توییتی را می‌خواندم که کاملا مرتبط با بحث امروزمان بود. یکی که توی بی‌‌آ‌ر‌تی یا اتوبوس نشسته بود، می‌گفت که دیدیم صدای سگی می‌آید، بعد یک صدای «هیسسس» شنیدیم. دوباره چند دقیقه بعد این قضیه تکرار شد و همان صدای «هیسسس» تکرار شد. بعد دیدیم که از بخش زنانه اتوبوس یک صدای دعوایی می‌آید. یکی از مسافران خانم به راننده تذکر داده بود که چرا اجازه می‌دهد سگ وارد اتوبوس شود. دارنده سگ هم حسابی عصبانی شده بود که به شما چه ربطی دارد و سگ داخل کیفم است!
دو؛ حقیقت امر، باید بپذیریم که برخی از رفتارها، ارتباطی به جایگاه اقتصادی و اجتماعی افراد ندارند و می‌توانند مصداق جهالت مدرن باشند. اینکه شما کار اشتباهی را انجام بدهی و بعد چون ظاهر شیکی داری یا وضع مالی خوبی داری یا...، باعث نمی‌شود که این اشتباه بودن کارتان توجیه شود. جهالت، به هر حال همیشه جهالت است؛ چه سنتی و چه مدرن. این، نخستین قدم درک مسئله است.
سه؛ قدم بعدی هم آن است که درک کنیم وقتی نظم در زندگی نداشته باشیم، همه‌‌چیز از مدار خودش خارج می‌شود. کائنات و آفرینش براساس نظم دقیقی طراحی شده و هر چیزی در جای خود قرار دارد و درحال انجام کار خودش است. شما از سیاره، انتظار ستاره را نداری و از ستاره، انتظار سیاره را. اگر چنین انتظاری داشته باشی، همه‌‌چیز خراب می‌شود؛ چراکه نتیجه بی‌نظمی، آشوب است؛ حالا هر توجیهی که می‌خواهد داشته باشد.
چهار؛ یکی از بهترین تعریف‌های نظم را این می‌دانند که اساسا هر چیزی در جای خودش باشد. شما اگر مسواک را از سرویس بهداشتی خود و جلوی آینه، بردارید و در سفره بگذارید، می‌شود مصداق بی‌نظمی. اگر برنج خام را در حالی که خیس نخورده، داخل یخچال بگذارید، می‌شود مصداق بی‌نظمی. اگر آب خوردنی را در گرمای تابستان در بیرون از یخچال بگذارید، می‌شود مصداق بی‌نظمی؛ چراکه دیگر نمی‌توانید به‌عنوان آب خوردن از آن استفاده کنید. به همین نسبت، استفاده از حیوانات در غیر از طبیعت و جایگاه خودشان نیز نوعی بی‌نظمی است و هر بی‌نظمی، منجر به یک آشوب و هرج‌و‌مرج می‌شود. آیا جز این است؟
پنج؛ اینکه بخشی از شهروندان ترجیح می‌دهند که از حیوانات خانگی و سگ‌های نژادهای مختلف و... در خانه‌شان نگهداری کنند نیز در اغلب موارد شامل چنین رویکردی می‌شود. گاهی شما خانه‌ و حیاطی بزرگ دارید و فرهنگ استفاده از این سگ‌ها را هم دارید. در این صورت می‌توان گفت که چنین اشکالی وارد نیست، اما وقتی که نه جای خوبی برای نگهداری‌اش دارید، نه فرهنگ نگهداری از آن را و تازه در مقابل اعتراض دیگران هم حسابی ناراحت شده و درگیری ایجاد می‌کنید، در این صورت نظم به هم خورده است. واقعا در طبیعت و آفرینش، جای سگ در آپارتمان‌هایی است که حتی برای زندگی درست‌و‌حسابی انسان هم طراحی نشده‌اند؟ طراحی این دست آپارتمان‌ها، واقعا مشخص نیست با چه منطق و فلسفه‌ای شکل گرفته و شیوع پیدا کرده است. چنین آپارتمان‌های قوطی‌کبریتی، منجر به آن شده است که آدم‌ها در زندگی‌شان از تحرک کمتری برخوردار باشند و روی نحوه و کیفیت ارتباطات و رفت‌وآمدها و زندگی آدم‌ها نیز اثر گذاشته است. حالا تصور کنید وقتی آدم‌ها چنین‌ هستند، حیوانات و ازجمله سگ‌ها که باید بیشتر هماهنگ با طبیعت‌شان باشند، چه وضعیتی خواهند داشت!
شش؛ از یک منظر، تقسیم‌بندی جوامع را براساس «چگونگی مدیریت اختلافات و نزاع‌» تعریف می‌کنند. در کشورهای توسعه‌یافته، غالبا برای هر چیزی قانونی طراحی کرده‌اند و این قانون و قوه مجریه و محافظ قانون، مشخص می‌کند که چطور باید در منازعات رفتار کرد. اما در جوامع ابتدایی‌تر و کمتر توسعه‌یافته‌، عملا اول درگیری فیزیکی اتفاق می‌افتد و بعد کار به مذاکره و اقناع و... کشیده می‌شود؛ البته اگر به این مرحله برسد. در موضوع نگهداری از حیوانات خانگی نیز وضعیت چنین است؛ جای هیچ درگیری نیست و قانون باید همه‌‌چیز را مشخص کند. واقعا مناطق متراکم، آپارتمان‌ها، پاساژها و بسیاری از بوستان‌ها و... جای سگ‌گردانی و نگهداری از سگ و... نیست. جای جر و بحث هم نیست؛ چون اساسا شهر و مدنیت شهری، برای زندگی انسانی طراحی شده است؛ نه برای زندگی حیوانی. پس اعتراض دارندگان این حیوانات به چنین مواردی، مصداقی از جهالت مدرن تلقی می‌شود و نوع تیپ و پوشش و ثروت و سواد و... این افراد، نمی‌تواند چنین جهالتی را توجیه کند.
کثافت‌کاری‌های این حیوانات در باغچه‌ها و فضای سبز شهری و ترساندن کودکان و شهروندان دیگر، حیوان‌آزاری و دور کردن آنها از طبیعت خود و... بخشی از این ظلم آشکار است. اینها آیا جای دفاع دارد؟


 

این خبر را به اشتراک بگذارید