مهاجرت با اعمال شاقه بازگشت با حال خوش
روایت آنهایی که با رؤیا مهاجرت کردند و با واقعیت به کشور بازگشتند
سحر جعفریان-روزنامهنگار
خط داستانی مهاجرت چند دههای است که تغییر کرده و دیگر این پدیده مختص افراد نخبه یا تحصیلکرده نیست. مهاجرت رؤیای بسیاری از افراد هنرمند، ورزشکار، نویسنده، استاد، معلم و کارگران در صنفهای مختلف است که بهاصطلاح به آن مهاجرت «تودهوار» میگویند. در این سالها آنهایی که پول، سواد و تجربه داشتند، به بهانه کار و تحصیل کشور را ترک کردند و آنهایی که نه پول آنچنانی داشتند و نه تحصیلات بالایی، راههای پرخطر دیگری را انتخاب کردند تا از طریق آن بلکه بتوانند پناهندگی بگیرند؛ مهاجرتی که بهگفته آنهایی که رفتند بسیار هزینهبر و دردناک است. بودهاند افرادی که بار مهاجرت بستند و رفتند اما مدتی بعد دوباره به کشور بازگشتند. این افراد یا تلخی مهاجرت و مصائب شهروند شماره2 شدن کامشان را آزرده یا تعلق خاطر و غربت امانشان نداده یا اینکه دورههای آموزشی، تخصصی و مهارتیشان به پایان رسیده است. آنچه د رپی میآید مروری است به زندگی افرادی که پس از مهاجرت به دلایل مختلف به خانه بازگشتند.
سرابِ مهاجرت با مخرج مشترک شکست
از کمی بیش از یک دهه پیش، مهاجرت برخی از بازیگران و عوامل سینمایی به خارج از کشور و بهویژه شبکههای تلویزیونی معاند آغاز شد؛ مهاجرتهایی روی خط موجهای رسانهای. اغلب 2گروه از بازیگران و هنرمندان سینمایی راهی دیار غربت میشدند، یک گروه بازیگرانی که حسابی پولشان از پاروی شهرت و حمایتهای مردمی بالا رفته بود و گروه دیگر نیز بازیگرانی که کمتر مورد توجه تهیهکنندگان قرار گرفته یا بهعبارتی بازیگران درجه چندمی که به امید شرایط بهتر کاری، تجربه فضای کاری متفاوت، کسب درآمد بیشتر و دور زدن برخی محدودیتهایی که در کشور ضمانتهای قانونی و مذهبی دارند، راهی آن طرف آب شدند اما دیری نگذشت که همه امیدهای آنور آبی هم پوچ و سراب از آب درآمد.
بازگشتی نو برای یک زندگی نو
مصادیق بسیاری از پدیده اجتماعی مهاجرت در میان بازیگران و هنرمندان میتوان نام برد. در میان این لیست بلندبالا، چند نفری از بقیه واقعگراتر بودند و قبل از اینکه پلهای پشت سرشان را حسابی ویران کنند، بازگشتند؛ بازگشتههایی که هنوز جایگاه اجتماعی و هنریشان در کشور محفوظ مانده بود و توانستند از نو آغاز کنند، با این تفاوت که کولهبار تجربیاتشان سنگینتر از قبل شده بود. مانند رابعه اسکویی و سولماز غنی که آثار هنریشان را در قالب جادویی همچنان شاهد هستیم. این دو بازیگر بارها در مصاحبهها و یا فعالیتهایشان در شبکههای مجازی اعلام کردهاند (نقل به مضمون) که بیکاری در کشور خود یک درد است اما در غربت باشی، هزار و یک درد است!
به امید بهتر شدن اما دستوری و سیاسی!
یکی از مهمترین نکاتی که میتوان در مورد مهاجرانی که به ایران بازگشتند، عنوان کرد همین درددل ساده آنهاست که اغلب اظهار میداشتند کار کردن در آنور آب، بعد از مدتی خیلی کوتاه دستوری و سیاسی میشود که اگر تابعشان نباشید و در سلسله مراتبشان خوشرقصی نکنید، حذف خواهید شد. بدین معنا که اهدافمان از مهاجرت (کسب درآمد بیشتر، جایگاه بهتر، آزادیهای مدنی و اجتماعی) در میان همین کارکردنهای به نوعی اجباری، گم میشود. هرمز سیرتی نیز یکی دیگر از بازیگران بازگشته به کشور است که خبر پیوستن دوباره او به جامعه هنری کشور بعد از کسب مجوزهای لازم از مراجع قانونی در سال1395 بسیاری از مهاجران در عرصههای گوناگون را امیدوار کرد.
بازگشت با حال خوش و حفظ کرامت
البته در این میان افراد غیرمشهور و تأثیرگذار در عرصههای علمی، اقتصادی و فرهنگی کشور هم هستند که با هدایتِ مشاورههای نادرست و فضاسازیهای رسانهای آنور آبی سوار بر موج مهاجرت پیش بهسوی زندگی ایدهآل در مدینه فاضلهای رؤیایی چمدانهایشان را بستند اما کمی بعد عزم بازگشت کردند. عزمی که زندگی دوباره آنها در کشور را تضمین کرد و امروز شاهد هستیم که بسیاری از آنها در کسوت هنرمند، پزشک، وکیل و تاجر موفق عمل میکنند. کافی است آرشیو اخبار رسانهها را کمی جستوجو کنید؛ افرادی مانند محمدصادق الحسینی که بعد از چندسال تحصیل در آمریکا با تولد پسرش به ایران بازگشت و اکنون در یکی از شرکتهای فناورانه کشور در حال خدمت است.