• جمعه 6 مهر 1403
  • الْجُمْعَة 23 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 27
یکشنبه 20 خرداد 1397
کد مطلب : 19203
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/lvzV
+
-

جشنواره فیلم کن در دست‌انداز رکود سینما

شاید بهتر باشد جشنواره فیلم کن در دوران افت تجاری سینمای غیرانگلیسی زبان به جای تصویب قوانین سختگیرانه به فکر ایجاد دگرگونی‌های اساسی و بلندپروازی‌های دوران ژیل‌ژاکوب باشد

جشنواره فیلم کن در دست‌انداز رکود سینما

آیدا تدین:

فرش قرمز در آمریکا گستره‌ای است مسطح برای به نمایش‌گذاشتن زرق و برق ستاره‌ها و گردهمایی اشخاص بااهمیت و بانفوذ. در جشنواره فیلم کن اما فرش قرمز در گستره‌ای مسطح آغاز می‌شود و در ادامه به «گراند پَله» یا همان کاخ بزرگ جشنواره می‌رسد که با 24پله به بالا صعود می‌کند. با این حال، معنای این پلکان ربطی به ستاره بودن ندارد، بلکه تماما به آمال و آرزوهای نهفته در فیلم‌ها و بخش مسابقه مربوط است. مسئله این است که فیلم‌ها چطور می‌خواهند ما را از زمین جدا کنند، به پرواز درآورند و رهسپار زیارتگاه نورانی هنر کنند؟  حالا که بیش از 3 هفته از پایان هفتاد و یکمین جشنواره فیلم کن گذشته، مثل همیشه انگار ماموریت به انجام رسیده است. یک مولف جدید، برنده جایزه نخل طلای جشنواره شده است: هیروکازو کوریدا که جایزه اصلی کن را برای فیلم «دزدان مغازه» (Shoplifters) با خود به خانه برد؛ داستانی که فقر و بی‌عدالتی اجتماعی را با محوریت خانواده به تصویر کشیده است.

از فراز فرش قرمز، کن مثل همیشه کارش را انجام داده است. با این همه، همچنان در جریان برگزاری جشنواره برای خیلی‌ها این پرسش مطرح بود که آیا کن زرق و برق، شور و هیجان و موضوعیتش را از دست داده است؟ آیا جایگاهش به‌عنوان  جذاب‌ترین و مهم‌ترین جشنواره فیلم دنیا رو به افول است؟ آیا کولاک تمام‌عیار عوامل مختلف از ظهور نتفلیکس گرفته تا اقتدار فصل جوایز به تضعیف جشنواره کن دامن زده است؟ برای اینکه به صریح‌ترین و بی‌پرده‌ترین شکل ممکن بیانش کنیم، آیا فیلم‌های درست و حسابی و فاخر حالا در عرصه دیگری به نمایش درمی‌آیند؟

این پرسش همان‌قدر که به کن مربوط است به دنیای پیرامونش هم مربوط است. مسئله اینجاست که چگونه کن به‌ خاطر تغییر‌نکردن دگرگون شده؟ با این حال، ممکن است استدلال‌تان این باشد که درباره اهمیت حضور نتفلیکس بیش از حد بزرگ‌نمایی و اغراق شده. بله، از آنجا که طبق قانون جدید کن، این غول دنیای آنلاین نمی‌تواند در بخش مسابقه حضور داشته باشد اجازه ندارد شماری از پرسروصداترین محصولاتش را در جشنواره هفتاد و یکم به نمایش درآورد؛ از «رم» ساخته جدید آلفونسو کوارون گرفته تا مونتاژ جاه‌طلبانه آخرین فیلم اورسن ولز با عنوان «آن سوی دیگر باد». از کی تا حالا جشنواره‌ای مانند کن وابسته به نمایش تولیدات یک استودیوی خاص شده؟ اگر قرار است این‌طور استدلال کنید که موضوعیت کن در شرف از دست‌رفتن است، دیگر مسئله این نخواهد بود که تهیه‌کنندگان و مدیران اجرایی نتفلیکس شتاب‌زده و از روی خشم به قوانین سختگیرانه نظام پخش سینمایی فیلم‌ها در فرانسه واکنش نشان داد‌ه‌اند.

خیلی‌ها عقیده دارند نتفلیکس در جلوگیری از نمایش فیلم اورسن ولز زیاده‌روی کرد؛ اتفاقی که می‌توانست یک بازی بُرد-بُرد را هم برای کن و هم برای نتفلیکس رقم بزند (طبق قوانین نظام پخش آثار سینمایی در فرانسه، چنانچه فیلمی در سالن‌های سینما روی پرده برود تا 3 سال بعد، مجوز انتشار آنلاین نخواهد داشت؛ این در حالی است که نتفلیکس اصلا اجازه اکران گسترده محصولاتش در سالن‌های سینما را نمی‌دهد و از همان ابتدا، فیلم‌هایش را روی پلتفرم آنلاین در دسترس کاربران فضای مجازی قرار می‌دهد که با قوانین پخش سینمایی در فرانسه کاملا مغایر است).

اما دلیل عمیق‌تری که خیلی‌ها نمی‌خواهند درباره‌اش حرف بزنند این است که فرهنگ سینمای غیرانگلیسی زبان اروپا به لحاظ تجاری با افت جدی روبه‌رو شده است. شمار افرادی که برای تماشای چنین فیلم‌هایی بلیت تهیه می‌کنند و به سینما می‌روند به نسبت گذشته شدیدا کاهش یافته است اما معنایش این نیست که خود فیلم‌ها اهمیت‌شان را از دست داده‌اند. با این حال، نیم‌قرن یا بیشتر است (درست بعد از جنگ جهانی دوم) که آنچه در آمریکا از آن با عنوان «فیلم‌های خارجی» یاد می‌شود- اصطلاحی که برساخته فرهنگ آمریکایی است و بی‌شک در دیگر نقاط دنیا این آثار نه «خارجی» بلکه «غیرانگلیسی‌زبان» شمرده می‌شوند- راهی برای ورود به گفتمان سینما یافته است و جشنواره فیلم کن ذاتا بر مبنای چنین تعریفی شکل گرفته است.

این در حالی است که دنیای فیلم‌ها به طرز فزاینده‌ای در شرف دو قطبی‌شدن است- میان بلاک‌باسترها (کلان فیلم‌ها) و مستقل‌ها؛ میان چشم‌انداز تجاری که برای تماشای آن همچنان به سالن‌های سینما می‌رویم و سینمای هنری فاخر که بیش از پیش برای تماشای آن زحمت بیرون رفتن به‌خودمان نمی‌دهیم.

مشکل اصلی کن 2018 فقدان فیلم‌های پرسروصدایی بود که به‌معنای واقعی «اتفاق» و «رویداد» شمرده می‌شوند؛ عمدتا فیلم‌های پرهزینه یا دنباله‌های سینمایی که افتتاحیه‌شان خبرساز است یا فیلم‌هایی که بعد از اینکه به تماشایشان نشستید معنا و مفهوم عمیق‌تری می‌یابند و تصویری خلاف برداشت ذهنی شما پیش از تماشای فیلم، ارائه می‌کنند. یک نمونه خوب امسال، درام جنایی «خانه‌ای که جک ساخت» به کارگردانی لارس فون‌تریه بود. این فیلم به‌هیچ‌وجه شبیه کابوس هولناکی نبود که عده‌ای از آن هراس داشتند (یا چه بسا در برخی سطوح آرزویش را داشتند). اگر این نبود پس چه بود؟ فیلمی شبیه بسیاری دیگر از فیلم‌های قبلی فون‌تریه که با هدف ایجاد خشم و غیظ در مخاطب طراحی شده‌اند.

بازسازی فیلم کلاسیک «ستاره‌ای متولد شده است» به‌عنوان نخستین تجربه کارگردانی بردلی کوپر- بازیگر- ممکن بود بتواند طوری خبرساز شود که به برگ برنده یک جشنواره تبدیل شود؛ خصوصا اگر مشخص می‌شد که فیلم جذابی از آب درآمده است برگزارکنندگان کن دلشان می‌خواست آن را نمایش بدهند اما مسئله اینجاست که فیلم کوپر تا پایان سال 2018 نمایش نخواهد داشت و در اوج فصل جوایز راهی سالن‌های سینما خواهد شد. از همین رو، استودیوی برادران وارنر به‌عنوان پخش‌کننده اصلی نمی‌خواست این فیلم در کن نمایش داده شود. تصمیم استودیو منطقی است اما پرسش این است: آیا اتفاقی که در رابطه با ستاره‌ای متولد شده است افتاد نمونه‌ای از آینده سینمای جاه‌طلب جریان اصلی در کن است؟ آیا نمایانگر این واقعیت نیست که هم‌اکنون فصل جوایز که در یک سوم پایانی سال کلید می‌خورد از قدرت و زور بیشتری برخوردار است؟ آیا رویداد ویژه‌ای که عرض اندامش را با حلقه قدرتمند سه جشنواره سینمایی مهم دنیا شامل تلوراید، تورنتو و ونیز آغاز می‌کند، باعث به زانو در آمدن کن و سقوط آن به رده‌های پایین‌تر اهمیت خواهد شد؟

پاسخ این است که چنین اتفاقی لزوما رخ نخواهد داد. اما به ‌منظور حل این معضل، کن ناچار خواهد بود از عادات گذشته‌اش دست بکشد، از اینکه آویزان این استودیو و آن استودیو باشد؛ طوری که انگار وجودش وابسته به آنهاست دست بردارد، چون ممکن است وابسته شود.

ممنوعیت جدید جشنواره برای سلفی گرفتن روی فرش قرمز شاید هیاهو بر سر هیچ به‌نظر برسد اما به شیوه خود اتفاقی نمادین بود؛ مقاومت این جشنواره نسبت به قرن بیست و یکم. ضمن اینکه رنگ و بوی ریاکارانه هم دارد. یکی از شریان‌های حیاتی کن صدای دیوانه‌وار فلاش دوربین‌هاست که تجسم پیوند زرق و برق و هنر است. سلفی‌های چهره‌های سرشناس هم امتداد طبیعی همان است؛ بخشی از همین فرهنگ جدیدی است که تک‌تک ما در آن پاپاراتزی به‌حساب می‌آییم. با این تصمیم، جشنواره کن ظاهرا لگد به بخت خودش زد و یکی از ابعاد جذابیتش را از کف داد.

همه این پرحرفی‌ها درباره موضوعیت داشتن به یک نکته ختم می‌شود: سینمایی که کن ویترین آن است- شامل هر تعداد برنده جایزه نخل طلا هم که باشد- از خیلی جهات، دیگر برش سابق را ندارد. جشنواره کن امسال فیلم‌های نتفلیکس و ستاره‌ای متولد شده است را از دست داد اما معنایش این نیست که این دو تنها گزینه‌های موجود بودند و ممکن است در نهایت به این پرسش برسیم که برگزارکنندگان کن تا چه اندازه تلاش به خرج داده‌اند؟ افسانه‌ای‌ترین جشنواره فیلم دنیا هم، در هرحال، نهادی انسانی است. در سال 1979 نام ژیل ژاکوب (رئیس آینده جشنواره) به این دلیل سر زبان‌ها افتاد که فرانسیس فورد کاپولای بی‌میل را متقاعد کرد فیلم «اینک آخرالزمان» را در کن نمایش بدهد. ژاکوب در مصاحبه‌ای که سال 2010 با نشریه ورایتی انجام داد حرف جالبی به زبان آورد: «همیشه، جایی، فیلمی وجود دارد که آرزوی هر رئیس جشنواره‌ای باشد؛ فیلمی که برای به‌دست آوردنش حاضر باشد روحش را هم بفروشد».

اما آیا این رویکرد همچنان پابرجاست؟ اگر نیست، لازم است به آن توجه شود. سال آینده، فیلم «روزی روزگاری هالیوود» جدیدترین پروژه سینمایی کوئنتین تارانتینو آماده نمایش خواهد بود - درست 40 سال بعد از نمایش اینک آخرالزمان- و کن بهترین گزینه ممکن برای نخستین نمایش جهانی آن است. اما اگر سونی- استودیوی پخش‌کننده این فیلم- راضی به حضور در کن نشود تکلیف چیست؟ برگزارکنندگان جشنواره باید به مثابه ماموریتی مهم با آن برخورد کنند و هرطور شده فیلم را سال آینده در کن به نمایش بگذارند. مسئله اینجاست که کن برای فرو نلغزیدن به جایگاه یک جشنواره فیلم درجه 2 باید استراتژی‌اش را تغییر دهد و به جای وقت‌گذاشتن روی تصویب قوانین جدید، برای افزودن بر جذابیت‌های فرش قرمزش تمهیدی تازه بیندیشد.

منبع: ورایتی

این خبر را به اشتراک بگذارید