کوچ به داخل برای حفظ اطلاعات
شبکه ملی اطلاعات بستر لازم جهت فعالیت پلتفرمهای داخلی برای میزبانی از کاربران را فراهم کرده است
حمیدرضا بوجاریان-خبرنگار
در روزها گذشته خبر داغ فضای مجازی برگزاری جلسه استیضاح مدیرعامل چینی پیام رسان تیک تاک در کنگره آمریکا بود که به نوشته روزنامه پلیتیکو با همراهی 2حزب عمده سیاسی آمریکا رخ داد و ادعای آزادی بیان را که آمریکاییها آن را جزو اصول قانون اساسی خود معرفی میکنند نقض کرد. ماجرای ممنوعیت فعالیت تیک تاک در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی اما داستان تازهای نیست. در سال 2020، درحالیکه تیک تاک به شدت مورد استقبال مردم آمریکا قرار گرفته بود، ترامپ رئیسجمهور وقت آمریکا
تیک تاک را وادار کرد همه اطلاعات و دادههایی که در این شبکه اجتماعی تولید میشد را به یک سرور آمریکایی منتقل کند تا هیچ دادهای از دادههای کاربران آمریکایی به خارج از این کشور ارسال نشود. بایدن رئیسجمهور فعلی آمریکا هم این رویه را در پیش گرفت و استفاده از این شبکه را در تلفنهای همراه و رایانه کارمندان دولت فدرال این کشور ممنوع کرد و دلیل آن را خطرناک دانسته شدن این شبکه برای امنیت ملی آمریکا دانست.
حکمرانی مجازی حرف اول و آخر
حاکمیت داده اصلیترین رویکرد کشور در مدیریت فضای مجازی بهحساب میآید. مرور تجربیات کشورهای توسعه یافته و نیز کشورهایی که در زمینه فضای مجازی دغدغههای مشابه با کشور ما دارند نشان میدهد این کشورها نیز مایل به مدیریت فضای مجازی هستند تا اطلاعات کاربرانشان به خارج از کشورشان منتقل نشود. برای تحقق مفهوم حکمرانی در فضای مجازی، حکومتها تلاش میکنند حاکمیت سرزمینی خود را در فضای مجازی بازتعریف و اعمال کنند و در این راستا، سیاستهایی را برای شکل دادن به فعالیت در فضای مجازی تدوین و اجرا میکنند. رویههایی قانونی و مشروع که بتواند فضای فضای مجازی را مدیریت و روابط بازیگران فعال در آن را با گروههای اجتماعی تنظیم کند. براین اساس، ساختار حکمرانی و مدیریت فضای مجازی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه نشان میدهد همه این کشورها برای آینده حکمرانی فضای مجازی تا سال 2030برنامه دارند.
فقط در ایران فیلترینگ هست؟
برخلاف باور رایج درباره ازادی بیقید و شرط فضای مجازی در کشورهای توسعه یافته، بررسی و مرور قوانین این کشورها نشان میدهد سیاستگذاران و حاکمان آنان تا چه اندازه بر مدیریت فضای مجازی و نیز دادههای تولید شده در آن اصرار و حساسیت دارند. بهعنوان نمونه، کشور آسیایی کرهجنوبی در فهرست کشورهایی قرار دارد که اینترنت و فضای مجازی در آن تحت نظارت شدید نهادهای نظارتی است. این نظارت بهمعنای سلب آزادی بیان شهروندان نیست و به این معناست که حقوق مربوط به حریم خصوصی آنان به شکل کامل رعایت میشود. در این کشور فیسبوک، توییتر، لاین، اینستاگرام و برخی دیگر از شبکههای اجتماعی به شکل گستردهای استفاده میشوند اما کنترل محتوای آنها از سوی دو نهاد نظارتی شامل کمیته ارتباطات و کمیته استاندارد ارتباطات نظارت و برخی محتواهای مستهجن و مضر برای افراد زیر سن قانونی، تقلب، محتوای ضددولتی و ضدقوای نظامی مسدود میشود. علاوه بر این دو کمیته، سازمان حکمرانی اینترنتی نیز فعالیت دارد که براساس آن افراد استفادهکننده از فضای مجازی تنها درصورتی که نام آنان تأیید شود میتوانند از این بستر استفاده کنند. دولت کرهجنوبی اعلام کرده است که افراد میتوانند از دولت انتقاد کنند و حرف خود را بزنند اما نباید اظهارات انان موجب تهدید امنیت ملی و ایراد تهمت به کسی باشد. اما حکمرانی سایبری نمونهها و روشهای دیگری نیز دارد. در مالزی که کشوری اسلامی است نیز حکمرانی سایبری دارای اهمیت بالایی است. فضای مجازی در مالزی بهدلیل موقعیت خاص خود(چند قومی، چند نژادی و چند مذهبی بودن) وضرورت همزیستی مسالمتآمیز بین ساکنان این کشور از درجه اهمیت بالایی برای مسئولان آن برخوردار است. در سال 2018بیش از 87درصد از مردم مالزی به اینترنت و شبکههایی اجتماعی دسترسی داشتند. فیسبوک و واتساپ محبوبترین شبکههای اجتماعی در این کشور بهشمار میرود اما، نظام حکمرانی سایبری در آن مقررات خاصی را برای استفاده از این شبکهها تعریف کرده است که در قالب کمیسیون ارتباطات و مولتی مدیا مدیریت و اجرا میشود. این کمیسیون از مکانیسمهای قانونی و بعضا ابداعی جدیدی برای کنترل اینترنت استفاده میکند. در ارزیابی نوع مواجهه، مالزی که همچنان دورانگذار تکنولوژیک را تجربه میکند میتوان رویکرد امنیتی و دفاعی را مشاهده کرد. وجه مثبت حکمرانی سایبری در مالزی که رویکرد ایجابی این کشور برای استفاده از ظرفیتها و فرصتهای مجازی جهت توسعه همه جانبه است و به این دلیل، اغلب رویکردها با هدف رسیدن به نوآوری طراحی و اجرا میشود و اجازه انتشار محتوای نامناسب در قالب پلتفرمهای پیام رسان داده نمیشود.
کنترل محتوای تولیدی در برخی کشورها اما، با سختگیری بیشتری همراه است. براساس آمارهایی که تا سال 2017از سوی کمیسیون ارتباطات وفناوری اطلاعات عربستان سعودی منتشر شده است، بالغ بر یک میلیون و 200هزار وب سایت در این کشور فیلتر شدهاند. محتوای اغلب این
وب سایتها غیراخلاقی، نفرت پراکن و ترویج خشونت بوده است اما در این میان برخی
وب سایتها نیز وجود دارند که در آن سیاستهای غیراخلاقی و سیاستهایی که حق تالیف را رعایت نمیکنند دارند که مسدود شدهاند.
تدبیرم آرزوست!
یکی ازسیاستهایی که اکنون اغلب کشورهای دنیا برای اعمال حکمرانی مجازی خود از آن استفاده میکنند، سیاست فیلترینگ است. سیاستی که نیاز به ابزارهایی برای اجرای آن وجود دارد و این ابزارها نیز عمدتا آمریکایی هستند. تکنولوژی مانند smartfilter ازجمله این نرم افزارها است که به شکل هوشمند با رصد محتوای نامناسب تعریف شده نسبت به مسدودسازی دسترسی به آن محتوا از سوی کاربران اقدام میکند. استفاده از تکنولوژی نرم افزارهایی برای اعمال سیاست حکمرانی سایبری در ایران نیز مسبوق به سابقه است. در اوایل دهه 80استفاده از برخی شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر از اقبال بالایی میان مردم برخوردار شد اما، نبود سیستمهایی برای اعمال دقیق حکمرانی سایبری سبب شد این فضا در ناآرامیهای سال 88امنیت ملی کشور را هدف گرفته و خسارتهای زیادی به آن وارد کند. با مسدود شدن دسترسی به این شبکههای اجتماعی برخی کاربران آنها ناگزیر به کوچ از فیسبوک به وایبر و واتساپ شدند. اما ظهور تلگرام در ایران و دسترسیهای متنوع مثل گروههای جمعی و کانال اطلاعرسانی این پیام رسان را در ایران به اوج محبوبیت رساند. ولنگاری فضای مجازی و نبود سیاست درست در مدیریت فضای مجازی باعث شد تلگرام از طریق کانالهایی مثل آمد نیوز به خط مقدم آشوبهای سال 96تبدیل شود. در پی این فضا هم بود که تلگرام در ابتدای سال 97در ایران رسما فیلتر شد. کاربران ایرانی این بار رهسپار اینستاگرام شدند. این کوچ و رشد استفاده از اینستاگرام هم در سایه بیتوجهی مسئولان امر رخ داد تا باز هم مار خوش خط و خال فضای مجازی از همان سوراخ یکبار دیگر جامعه ایرانی را بگزد و بساط اغتشاش و آشوب را فراهم کند. آشوبهای نیمه دوم سال 1401که با میدان داری تمام عیار اینستاگرام همراه بود موجب شد تا این اپلیکیشن هم به سرنوشت توییتر، وایبر، تلگرام و واتساپ دچار شود. اما در این میان آنچه یافت مینشد مدیریت درست مسئولان امر در کوچ بین پیام رسانها بود.
بسترسازی برای صید کاربران مجازی
انتقادی که کارشناسان به بیبهره ماندن ازکوچ پی درپی کاربران فضای مجازی از بستر یک پلتفرم به پلتفرمی دیگر میکردند کم کم زمزمه راهاندازی زیرساختی جهت طراحی پلتفرمهای بومی برای میزانی از محتوای استاندارد شده در فضای مجازی شد. زیرساختی که از آن بهعنوان شبکه ملی اطلاعات یاد میشد. ایده اجرای آن درسال 1384شکل گرفت اما تا سال 1389عملا اقدام خاصی برای اجرای آن انجام نشد. آنطور که ابوذر منتظرقائم، کارشناس فضای مجازی میگوید:« نظام موفق نبوده شبکه ملی اطلاعات را توضیح دهد. ما امروز به مرحله اپلیکیشنها رسیدیم و در معرض IOT هستیم و نگاه هنوز بر سر فیلترینگ است و نه شبکه ملی اطلاعات و نگاه ما به این موضوع حداقلی بود. ما نیازمند معماری و مهندسی جدید در حوزه ICT هستیم که در خدمت اهداف کشور باشد.» منتظر قائم با تأکید بر اینکه باید جلوی افرادی که اطلاعات دروغ درباره پلتفرمهای داخلی ارائه میکنند گرفته شود و افکارعمومی و کاربران مجازی به سمت پلتفرمهای داخلی تمایل پیدا کرده و به آن کوچ کنند، میگوید:«نباید مهندسی افکار عمومی را از دست داد تا به مردم اطلاعات کذب ارائه شود و درتصمیمگیری آنان تأثیر منفی بگذارد. قبل ازمسدودسازی تلگرام 75درصد مردم تهران اعلام کرده بودند که مشکلی برای استفاده از پلتفرمهای دیگر ندارند. با مسدود شدن تلگرام این پیمایش که از سوی یکی از نهادهای مسئول انجام شده بود نشان داد که تعدادی ازمشتریان تلگرام تصمیم گرفته بودند که وارد پلتفرمهای ایرانی نشوند. در میدان عمل گفته شد بهدلیل هجوم مردم پلتفرمهای ایرانی از کار افتادهاند. اما هرگز دلیل واقعی آن بیان نشد.» اتفاقی که منتظر قائم از آن سخن به میان میآورد و میگوید منجر به بیاعتمادی مردم به پلتفرمهای داخلی و توقف کوچ از تلگرام به پلتفرمهای داخلی در آن مقطع شد. این کارشناس فضای مجازی به موضوع جالب دیگری نیز اشاره میکند که تأثیر بسزایی در بیاعتماد شدن مردم به پلتفرمهای داخلی داشت:« هنگامی که تلگرام فیلتر شد و انتظار ما این بود که مردم به سمت پلتفرمهای داخلی که تنوع پیدا کرده بودند کوچ کنند، برخلاف انتظار پهنای باند مناسبی در اختیار مدیران این پلتفرمهای بومی قرار داده نشد. حتی پلتفرمهایی که با انبوه کاربر روبهرو شده بودند در رینگ ملی اطلاعات قرار نگرفتند تا از پهنای باند داخلی استفاده کنند و ازاینرو در ارائه خدمات به کاربران جدید بازماندند و این خود عاملی شد تا در آن مقطع پلتفرمهای بومی ضعیف جلوه داده شوند و موفق به جذب حداکثری کاربران کوچ کرده از تلگرام نشویم.»
مکث
راهی جز کوچ به داخل نداریم
سیستمهای فیلترینگ اولیه در ایران غربی است و حتی مصادیق فیلترینگ نیز در مقطعی برای اعمال فیلترینگ در ایران ازغرب و شرکتهای سازنده نرمافزارهای فیلترینگ دریافت میشد. البته در همه نقاط دنیا مسدودسازی در کنار ترویج است و سیاست تبلیغی و ترویجی در کنار سیاست پایش و نظارت قرار میگیرد. هیچ حکومتی «صرفا» سیاست تشویقی را در حوزه فضای مجازی دنبال نمیکند بلکه در کنار سیاست نظارتی برخورد و مسدودسازی را همزمان پیگیری میکند. سولماز کاظمی، دکتری جامعهشناسی، مدرس دانشگاه و فعال رسانه نیز در پاسخ به این سؤال که کاربران وکسبوکارهایی که در فضای مجازی وجود دارند چگونه میتوانند خود را از آسیب ناشی از محدودسازی در امان نگه دارند میگوید:«امروزه شبکههای اجتماعی و پیامرسانها به بخشی جدا نشدنی از زندگی روزمره افراد تبدیل شدهاندبهگونهای که روزانه میلیونها پست و محتوا روی شبکههای اجتماعی و پیام رسانها رد وبدل میشود.خوشبختانه تولید و حمایت از پیام رسانهای داخلی در اسناد و قوانین نظام جمهوری اسلامی ایران بهخوبی مورد توجه قرار گرفته است؛ ازجمله این قوانین مصوبه شورایعالی فضای مجازی، مبنی بر سازماندهی شبکههای اجتماعی و پیام رسانهای داخلی است. یکی از اصلیترین دغدغههای حاضران در بخش اقتصادی فضای مجازی قابلیت فروش کالا است؛ پیامرسانهای داخلی با شناسایی این موضوع شرایطی را ایجاد کردهاند که کسبوکارهای نوپا و یا قدیمی میتوانند محصولات خود را بدون هزینه تبلیغ کنند و حتی خریداران بهصورت آنلاین آنها را خریداری کنند. بنابراین بهنظر میرسد هم در حوزه اقتصادی و هم در حوزه ارتباطات چارهای جز کوچ به شبکههای بومی بهدلیل پایداری و نیز در دسترس بودن همیشگی آن بدون نیاز به ابزارهایی مانند فیلترشکن نداریم.»