• شنبه 29 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 10 ذی القعده 1445
  • 2024 May 18
چهار شنبه 16 فروردین 1402
کد مطلب : 188463
+
-

دومینوی کار خوب

در میوه‌فروشی آقا‌رسول به نیازمندان نه نمی‌گویند

گزارش
دومینوی کار خوب

بهاره خسروی- روزنامه‌نگار

ظهر یک روز سرد زمستانی، خیابان پرهیاهوی مخصوص در پازل یازدهم تهران، مغازه «حیدر اسلامی». میان اهل محل به آقارسول معروف است. در میوه‌فروشی آقارسول و خواهرزاده‌اش «رضا اسدزاده» ۴ سال است روی پاشنه مهربانی و همدلی می‌چرخد. اینجا به نیازمندان نه نمی‌گویند، هیچ محتاجی را نمی‌رانند و با حفظ آبروی انسان‌ها میوه و صیفی‌ رایگان در سبد و کیسه کوچک کسانی می‌گذارند که نمی‌خواهند پیش چشم اهل خانه شرمنده باشند. آنها معتقدند انجام کار خیر باید مانند بازی دومینو در میان همه کسبه و اصناف یک محله به رسمی جوانمردانه تبدیل شود؛ رفتاری که نتیجه‌اش خیر و برکت و باز شدن گره‌های زندگی همگی ماست.

از فروشندگی با وانت تا راه‌اندازی مغازه
آقا رسول سر صحبت را باز می‌کند: «من از سن کم‌ در همین صنف میوه مشغول کار بودم. در واقع از صفر و با کارگری شروع کردم تا به اینجا رسیدم. زمانی با وانت میوه می‌فروختم. از همان موقع سعی می‌کردم هوای مشتری‌ها را داشته باشم. معمولا جنس‌های وانت مثل مغازه متنوع نیست. با این همه، اگر کسی را می‌دیدم که توان مالی خرید ندارد، از همان تعداد محدود میوه‌های وانت به نیازمندان هدیه می‌دادم. شاید مبلغ زیادی نبود یا همان مقدار میوه هم از سرمایه‌ام کم‌ می‌کرد اما اصل ماجرا شاد کردن آدمی بود مثل دیگر آدم‌ها که آخر وقت یا هر زمان که قصد رفتن به خانه را داشت و متأسفانه هزینه‌های سنگین زندگی اجازه خریدن همان مقدار کم‌ میوه را هم به او نداده بود. گاهی وقت‌ها گرم کردن یک دل شرم‌زده پریشان با یک کار خیلی کوچک، حال قشنگی توی چشم ما آدم‌ها ایجاد می‌کند و همین، یک دنیا می‌ارزد.»

کار مخفیانه‌ای که سرای محله رو کرد
آقا رسول اوایل کارش بی‌سر و صدا برای حفظ شأن و کرامت مشتری‌ها میوه رایگان به افراد نیازمندی که می‌شناخت هدیه می‌کرد تا اینکه این ماجرا به پاتوق‌های محلی و سرای محله مخصوص درز می‌کند و آنها هم برای اینکه افراد بیشتری از این کار خیر بهره‌مند شوند به این کاسب می‌پیوندند: «وقتی مغازه را راه انداختم طبق روال سابق به نیازمندان در حد وسعم کمک می‌کردم. در مغازه محصولات بیشتر بود و از طرفی بیشترین نیاز مردم برای تهیه غذای روزمره‌شان محدود به صیفی‌جات بود. مشتری وقتی وارد مغازه می‌شود اغلب طالب سیب‌زمینی، پیاز، گوجه‌فرنگی و محصولاتی از این‌ دست است تا غذای روزش را حتی به‌اندازه یک سیب‌زمینی پخته آماده کند و کمتر دنبال میوه می‌رود. هرچند مغازه خودم هم اجاره‌ای است و باید دخل و خرجم سر‌ماه بخواند، اما سعی می‌کنم با حفظ شأن مشتری‌ها جنس رایگان دست آنها بدهم. البته بعد از اینکه سرای محله در مغازه بنر نصب کرد و بسیاری خیران از این ماجرا مطلع شدند با جمع‌آوری کمک‌های مردمی به نیازمندان بیشتری میوه و سبزی رایگان می‌دهیم. با این کار نحوه کمک بهتر شد و اقلام بیشتری هم دست مشتری نیازمند می‌رسد.»

مناعت طبع مشتری‌ها
حفظ کرامت مشتری‌ها از مهم‌ترین اصول مغازه آقای اسلامی است. «رضا اسدزاده»، خواهرزاده آقارسول، این را می‌گوید و ادامه می‌دهد: «کمک به نیازمندان ماجرایی بود که از همان روزهای کار با وانت در محله‌ها شروعش کردیم، اما حفظ شأن افراد برایمان خیلی مهم است. معمولا به چنین افرادی در مغازه اجازه می‌دهیم به میزان نیاز جنس مورد نظرشان را انتخاب کنند و آن را وزن نمی‌کنیم، چون با این کار شاید او حس کند باید پولی را پرداخت کند و از طرفی وقتی خودمان نیت کمک کرده‌ایم، نباید اندازه تعیین کنیم. اگر هم در مغازه مشتری باشد، زمان حساب کردن سعی می‌کنیم به‌سرعت کارهای مشتری‌ای را که در قبال خرید پول پرداخت می‌کند راه بیندازیم تا متوجه ماجرا نشود.» آقارضا به مناعت طبع نیازمندان هم اشاره دارد که با وجود روی باز صاحبان مغازه، فقط به ‌اندازه نیازشان اقلام مورد نظر را برمی‌دارند.

مکث
برکت کار خیر

کمک به دیگران و بازتاب کار خیر چرخه زنجیره‌واری دارد که در نهایت نتیجه آن به زندگی فرد نیکوکار برمی‌گردد. آقارضا در تکمیل صحبت‌های دایی‌اش ادامه می‌دهد: «بسیاری از مردم فکر می‌کنند وقتی کار خوبی انجام می‌دهند باید به‌سرعت اثرش را ببینند یا چون کار خوب انجام می‌دهند در زندگی به هیچ مشکلی بر نمی‌خورند. برای خودمان هم پیش‌آمده، برخی روزها حتی یک ریال دشت نکرده، به فرد نیازمند کمک کرده‌ایم و نتیجه‌اش را دیده‌ایم. همیشه قرار نیست نتیجه کار خوب را فی‌الفور دریافت کنیم.»


 

این خبر را به اشتراک بگذارید