• یکشنبه 9 دی 1403
  • الأحَد 27 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 29
سه شنبه 15 فروردین 1402
کد مطلب : 188431
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/X67pl
+
-

بیماری‌های روانی قرنت را بشناس

کامران محبی، روانپزشک و عضو کانون روانپزشکان جوان از 3اختلال و بیماری روانی شایع در عصر حاضر می‌گوید

سحر جعفریان- روزنامه‌نگار

روان افراد مانند جسم آنها ممکن است طی دوران حیات، دچار اختلال در کارکرد و انواع بیماری شود. «کامران محبی»، روانپزشک و عضو کانون روانپزشکان جوان، اختلال و بیماری روانی را مجموعه‌ای از الگوها و علائم رفتاری خاص و مؤثر بر ابعاد مختلف زندگی فرد مبتلا تعریف می‌کند. او در برشمردن انواع آن از بیش از 12گروه اصلی (تکوین عصبی، دوقطبی، افسردگی، اضطراب، استرس، گسستگی، روان‌تنی، تغذیه‌ای، خواب، تکانه‌ای، مصرف مواد، عصب‌شناختی، اسکیزوفرنی، وسواسی-جبری و شخصیتی) و ده‌ها زیرگروه یاد می‌کند.
محبی مهم‌ترین و فراگیرترین نوع اختلالات و بیماری‌های روانی عصر حاضر را افسردگی، اضطراب و میل به خشونت می‌داند که به شرح مختصری از آنها می‌پردازد.

افسردگی؛ منتهی‌الیه غم و ناامیدی
شاید ساده‌ترین تعبیری که بتوان از اختلال افسردگی داشت، تعبیر به غم و ناامیدی است. افسردگی یک اختلال روانی شایع و جدی در جامعه امروز است که در سال‌های اخیر با توجه به همه‌گیری کووید- 19، بیشتر فرصت بروز و ظهور یافته. این اختلال منجر به برهم خوردن زندگی طبیعی فرد و ایجاد احساسات منفی مانند غم، اضطراب، ناامیدی و عصبانیت در او می‌شود. درصورتی ‌که علائم شایع افسردگی بیش از 2هفته در فرد ادامه داشته باشد، بهتر است به متخصص اعصاب و روان مراجعه و درخواست مشاوره و کمک کند. غمگین بودن طولانی‌مدت، تمایل نداشتن به اموری که قبلاً دوستشان داشتیم، کاهش تمرکز، اختلال خواب، عذاب وجدان مداوم، کاهش اشتها و وزن، دردهای جسمی بدون دلیل مشخص (عضلانی، سردرد و کمردرد)، خستگی بیش از حد، نداشتن قدرت تصمیم‌گیری، حساسیت‌های روحی، ناپایداری حالات روانی و فکر کردن به مرگ و خودکشی می‌توانند نشانه‌های اصلی افسردگی باشند. این بیماری، احساسات، افکار و رفتار ما را عوض می‌کند. افسردگی می‌تواند با مشکلات هیجانی و جسمی از نوسان ضعیف تا شدید همراه باشد که اگر هر چه زودتر درصدد درمان آن برنیاییم، پیامدهای بیشتر و ناگوارتری در پی خواهد داشت. از سوی دیگر، افسردگی خود انواع گوناگونی از جمله افسردگی‌های کودکان، نوجوانان، سالمندان، پس از زایمان و فصلی را در بر دارد که هر یک شیوه درمانی خاص خود را دارد.

دلشوره‌های ناتمام
اضطراب همان دلشوره شدت یافته از یک منبع نامعلوم است که گاهی افراد آن را با اختلال استرس اشتباه می‌گیرند. اضطراب شامل نبود اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژیکی است که تمام گروه‌های سنی از کودکان تا بزرگسالان را ممکن است تحت‌تأثیر قرار دهد. در روانشناسی، اضطراب مرحله پیشرفته استرس مزمن است و هنگامی به ‌صورت یک اختلال روانی در می‌آید که به‌عنوان مثال برای فرد یا اطرافیانش رنج و ناراحتی به‌وجود آورد یا مانع رسیدن شخصی به اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت شود. همچنین در مواقعی که انجام کارهای روزانه و عادی مختل شوند. اضطراب هنگامی در فرد بروز می‌کند که شرایط استرس‌زا در زندگی او بیش از حد طولانی شده باشد و یا به‌طور مکرر رخ دهد.
در این شرایط اگر دستگاه عصبی فرد نتواند در مرحله مقاومت باقی بماند یا بر حالت‌های اضطراب‌آلود غلبه کند، بدن به فرسودگی می‌رسد و بیماری‌های جسمی از جمله ناراحتی‌های گوارشی پیش می‌آید. در نشانه‌های اضطراب می‌توان از مهم‌ترین آنها مانند تپش شدید قلب، بی‌قراری، خستگی‌های مداوم، بی‌خوابی، تنگی نفس، حالت تهوع، سرگیجه، عرق کردن، لرزش، اختلال در تمرکز و حافظه نام برد. روانپزشکان، عوامل زیست‌شناختی و جسمانی، محیطی و اجتماعی، ژنتیک و ارثی و نیز جانبی (مصرف مواد‌مخدر یا برخی ضایعات مغزی) را در به‌وجود آمدن شرایط اضطراب در افراد مؤثر می‌دانند و معتقد هستند که اضطراب درصورت درمان نشدن به نوع دیگر اختلال‌های روانی مانند اختلال شناختی (خودکشی) و یا اختلال اجتماعی تبدیل خواهد شد. البته ناگفته نماند که در بعضی از موارد، اضطراب، بیماری یا اختلال روانی خاص محسوب نمی‌شود و بدون نیاز به پزشک متخصص می‌توان درمان شد. به این موارد غیراختلال، اضطراب طبیعی می‌گویند که طی آن اضطراب به خوبی توسط بیمار کنترل و برطرف می‌شود؛ مانند اضطراب ناشی از آزمون و امتحان. اضطراب طبیعی می‌تواند با روش‌هایی ساده و معمول مانند حمام کردن به‌ مدت طولانی، تنفس عمیق و منظم، صحبت کردن با شخصی مورد اعتماد، استراحت در یک اتاق تاریک و ساکت، نوشتن، نقاشی کردن و یا مطالعه، مدیریت و کنترل شود.

میل به خشونت تا خودکشی
استفاده عمدی از زور یا قدرت فیزیکی، تهدید علیه خود، شخص دیگر، یا علیه یک گروه را که منجر به جراحت، مرگ، آسیب روانی، توسعه نادرست یا محرومیت می‌شود، خشونت می‌گویند. این، ساده‌ترین تعریف از خشونت است که در علم روانشناسی نیز پذیرفته شده است. پدیده‌ای که از خشم درونی ریشه می‌گیرد و در سطوح مختلف فردی و اجتماعی به‌طور مستقیم و غیرمستقیم دیده می‌شود. میل به خشونت در جوامع امروز با توجه به پیشرفت‌های فرهنگسازی نشده و سبک زندگی منطبق با ارزش‌های انسانی، در حال گسترش است. از مهم‌ترین نشانه‌های این اختلال روانی می‌توان به فراموشکاری و حواس‌پرتی، تحریک‌پذیری، اختلالات خواب، مشکل در تمرکز کردن و توجه، توهم، قضاوت ناصحیح، مشکلات حافظه، تفکر و درک مطلب، مشکل در نوشتن و خواندن، تغییر اشتها و کاهش یا افزایش وزن، خستگی، تشنج و لرز اشاره کرد که در گروه‌های سنی کودک، نوجوان و بزرگسال تا حدودی متفاوت است.
خشم یکی از احساسات بنیادین در انسان است؛ مانند غم، خوشحالی یا ترس که وقتی به مرحله پرخاشگری و میل به خشونت می‌رسد در واقع به یک مؤلفه رفتاری تبدیل می‌شود که مدیریت آن به چالش کشیده می‌شود. توانایی کنترل خشم و بروز سازنده یا ویرانگر آن به عواملی ازجمله فرایند اجتماعی شدن و ارزش‌های فرهنگی خانواده و جامعه بستگی دارد. ممکن است این خشم یا میل به پرخاشگری در قالب فعالیت‌هایی تخلیه شود که الزاماً بد یا منفی نیستند و چه بسا شکل‌های پذیرفته‌شده اجتماعی داشته باشند؛ مانند رقابت‌های شغلی یا ورزش‌های رزمی؛ یعنی به‌اصطلاح روانشناسی و روانکاوی این میل به پرخاشگری خود را در قالب مثبت و سازنده قرار دهد.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید