گفتوگوی نوروزی با رحمان عموزاد، ستاره کشتی جهان که به چند دلیل سال 1401را استثنایی و خودش را سرباز مردم میداند
حالا من به مادربزرگ عیدی میدهم
مهرداد رسولی
کمتر کسی تصور میکرد که جوان بیادعای مازندرانی در چشم برهمزدنی به فوقستاره کشتی ایران و دنیا تبدیل شود و نامش بیش از هر ورزشکار ایرانی دیگری بر سر زبانها بیفتد.رحمان عموزاد خلیلی در مسابقات جهانی بلگراد که شهریورماه امسال برگزار شد، همه رقبا را قلع و قمع کرد و چنان درخشید که حالا خیلیها او را مثل حسن یزدانی مایه فخر کشتی ایران در دنیا میدانند. آزادکار تیم ملی کشتی و جوان 20ساله آتیهدار این سرزمین، سال ۱۴۰۱را استثناییترین سال زندگیاش میداند؛ هم بهخاطر قهرمانی در مسابقات آسیایی، هم بهخاطر ایستادن بر بام کشتی دنیا و هم بابت پیدا کردن نیمه گمشدهاش و پیوستن به جمع ورزشکاران متاهل. با او که این روزها در اردوی تیم ملی کشتی آزاد بهسر میبرد و برای تکرار افتخارات گذشته تمرین میکند، درباره روزهای درخشانش در سالی که گذشت و خاطرات عیدانه دوران کودکیاش گفتوگو کردهایم.
یکی از بهترین اتفاقات کشتی ایران در سالی که در حال اتمام است، معرفی شما بهعنوان سوپراستار جدید کشتی ایران بود. چطور شد که رحمان عموزاد انگار ناگهانی در کشتی دنیا درخشید و محبوبیت عجیبی هم در میان مردم پیدا کرد؟
خیلیها وقتی مرا میبینند این سؤال را مطرح میکنند و در جواب همه آنها میگویم زحمت کشیدم. در اردوهای تیم ملی تمرینهای خیلی سخت و فشرده داشتم و مربیان تیم ملی خیلی برایم وقت گذاشتند و زحمت کشیدند. فکر میکنم همه ما در مسابقات جهانی بلگراد مزد زحماتمان را گرفتیم. از آن روز تاکنون حس خیلی خوبی دارم که توانستم دل مردم کشورم را شاد کنم و امیدوارم تا چندین و چند سال بعد بتوانم این مدال و عنوان را تکرار کنم. بهطور کلی امسال برای من با تمرین و مسابقه گذشت و نتیجه تلاشها هم که عالی بود. ملاک موفقیت ما کشتیگیرها رضایت مردم است. هر موقع مردم راضی باشند معلوم است که مأموریتمان را درست انجام دادهایم.
البته خیلی از کشتیگیران مثل شما سخت تمرین میکنند اما نتیجه مطلوب هم بهدست نمیآورند، بهنظر دلیل اصلی ویژگی مبارزهطلبی و داشتن روحیه شکستناپذیری روی تشک کشتی است که شما به بهترین شکل ممکن آن را به نمایش گذاشتهاید.
ببینید، موفقیت در کشتی هم فرمول خاص خودش را دارد. یک کشتیگیر برای اینکه در دنیای حرفهای مطرح شود و موفقیتهایش تداوم داشته باشد، باید قدرت و زور بازوی یک وزنهبردار، سرعت و استقامت یک دونده و تمرکز یک شطرنجباز را داشته باشد.کشتی واقعا ورزش سنگینی است و اینگونه نیست که همه اتفاقات در روز مسابقه و روی تشک کشتی رقم بخورد.
بهنظر میرسد کشتیگیری در اندام و وزن شما همه این فاکتورها را دارد و به همین دلیل لقب «رحمان بیرحم» را به شما دادهاند؟ میدانید چهکسی نخستین بار این لقب را به شما داد؟
فکر میکنم از سال 2019که در مسابقات جهانی نوجوانان همه حریفانم را با اختلاف زیاد شکست دادم و در فینال حریف آمریکایی را بردم، این لقب را به من دادند اما راستش را بخواهید نمیدانم چهکسی برای نخستین بار به من گفت رحمان بیرحم. فکر میکنم با توجه به سبک کشتی و قیافه و استایلی که دارم این لقب را به من دادند.
خودتان این لقب را دوست دارید؟ واقعا روی تشک کشتی آدم بیرحمی هستید؟!
کشتی یک رشته ورزشی پهلوانی است و من هم مثل خیلی از کشتیگیرها آقا تختی و حسن یزدانی را الگویم قرار دادهام. کشتی هم برد و باخت دارد؛ یک روز من میبرم و یک روز دیگر ممکن است حریف شرایط بهتری داشته باشد اما اصلا دنبال این داستانها نیستم که حریفانم را با امتیاز بالا ببرم تا تحقیرشان کنم. من کشتی خودم را میگیرم. حالا اگر با نتیجه عالی ببرم که مبارک مردم باشد.
در زندگی شخصی چطور، بدون دوبنده کشتی هم آدم بیرحمی هستید یا رحمان و مهربان؟
اتفاقا در خارج از محیط کشتی آدم متفاوتی هستم و باید به من بگویند رحمانِ رحیم. ما از بچگی در محیط کشتی بزرگ شده و از مربیهایمان یاد گرفتهایم که سر به زیر و متواضع باشیم. هر چه در زندگی نیاز داشته باشم را از خدا میخواهم و الحمدلله که خداوند همهچیز به من داده است. در ورزش که به هر چه میخواستم رسیدهام، پدر و مادر و خانواده خوبی دارم که همیشه کنارم هستند و آینده هم که روشن است. شکر، دیگر از خدا چه میخواهم؟!
در این سالی که اکنون در شمارش معکوس پایانی قرار گرفته، بهترین اتفاقی که تجربه کردید چه بود؟
امسال هم قهرمان آسیا شدم هم در مسابقات جهانی طلا گرفتم اما یک روز خاص داشتم و آن هم روز هشتم آبانماه بود که ازدواج کردم. بهطور کلی یک سال رؤیایی داشتم و بهنظرم زندگیام کامل شد.
تعطیلات نوروز را هم تمرین میکنید یا برنامه دیگری دارید، این ایام را چطور میگذرانید؟
امسال تا 20فروردینماه در اردوی تیم ملی هستم. اصلا 5سال است که در اردوهای تیم ملی زندگی میکنم و کمتر پیش خانوادهام بودهام.
پس چند سال است لحظه تحویل سال دور از خانوادهبودید.
بله همینطور است، وقتی 15سال داشتم، برای نخستین بار به اردوی تیم ملی نوجوانان دعوت شدم و از آن روز تا الان رنگ گردش و تفریح و عید و سیزده بهدر را ندیدهام. در واقع خانه کشتی به خانه اصلی ما تبدیل شده و شب و روز اینجا هستیم. البته این هم یک سبک زندگی است و شخصا از آن لذت میبرم.
با این اوصاف دلتان برای جنگلهای سرسبز هیرکانی تنگ نشده است؟
من در خلیل شهر و روستای «عموزاد محله» که 5کیلومتر با بهشهر فاصله دارد به دنیا آمدم که جای خیلی سرسبزی است. آنجا جنگلهای زیادی دارد که پشت کوه «جهان مورا» هستند. روستای ما با خلیج گرگان و تالاب میانکاله هم فاصله زیادی ندارد و یک منطقه رؤیایی است اما از آن حال و هوا دور شدهام و در شهر بزرگ و شلوغی مثل تهران زندگی میکنم. البته از روز اول تا پنجم فروردین اردو نداریم و برای بازدید اقوام و دوستانم به عموزاد محله خواهم رفت.
در دید و بازدیدها بیشتر عیدی میدهید یا از بزرگترها عیدی میگیرید؟
تا قبل از اینکه ملیپوش کشتی شوم بیشتر عیدی میگرفتم. یادش بخیر؛ نخستین عیدی را هم از مادربزرگم گرفتم که یک اسکناس هزار تومانی بود. همه شوق و ذوق ما این بود که عید برسد و یک اسکناس سبز هزار تومانی از مادربزرگ عیدی بگیریم. بعدها از مادربزرگم 5هزار تومانی عیدی میگرفتم اما باور کنید برکت آن اسکناسهای هزار تومانی بیشتر بود و هر چه خرج میکردم تمام نمیشد. البته حالا روال تغییر کرده و من به مادر بزرگم عیدی میدهم و از این بابت خوشحالم.
در لحظه سال تحویل چه آرزویی دارید و چه دعایی میکنید؟
آرزویم این است که خداوند تن سالم بدهد تا برای این مردم کشتی بگیرم. دعایم این است که خداوند قدرت و انرژی و راه سعادتمند شدن را به من یاد بدهد. برای شفای همه مریضها هم دعا میکنم چون معتقدم تن سالم از هر سرمایهای ارزشمندتر است.
فکر میکنید در سال آینده چه سرنوشتی در انتظارتان است؟
سال آینده را فقط تمرین میکنم و مسابقه بینالمللی مهمی پیش رو نداریم. قرار بود به تورنمنت بلغارستان بروم که که بهدلیل سرماخوردگی اعزام نشدم اما اواخر فروردینماه سال آینده به یک تورنمنت بینالمللی دیگر اعزام میشوم و خودم را محک میزنم. به هر حال خودم را سرباز مردم میدانم و هر جا که مربیان تیم ملی بگویند میروم و کشتی میگیرم.