• یکشنبه 4 آذر 1403
  • الأحَد 22 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 24
شنبه 12 خرداد 1397
کد مطلب : 18678
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/1YlP
+
-

فلسفه در پیاده‌رو

بی‌دوستی در جمع دوستان!

بی‌دوستی در جمع دوستان!

یاسر هدایتی|دبیرگروه اندیشه:

برای آنکه احساس خوشبختی کنیم لازم است چند دوست داشته باشیم ؟ به عبارت دیگر اگر دستیابی به مفهومی ناب از دوستی را از راه‌های رسیدن به خوشبختی بدانیم چه تعداد دوستان جانی باید داشته باشیم تا در هر لحظه از زندگی بتوانیم احساس خوشبختی کنیم؟ آیا هرچه دوستان جانی و نازنین بیشتری داشته باشیم، خوشبخت‌تریم؟ یا اصلا خود مفهوم داشتن دوستان جانی با تعدد دوستی و دوستان در تعارض نیست؟   راستی آیا تا به حال سراغ دفترچه تلفن همراهتان رفته‌اید تا ببینید، از میان این انبوه نام‌ها و نشانه‌ها چند نفر را می‌توانید به عنوان دوست بشناسید، دوست البته نه از جنس«Friend»‌هایی که شبکه‌های اجتماعی دائم داشتنشان را به شما یاد‌آوری می‌کنند، بلکه از جنس همان‌هایی که سعدی‌جان در همان اوان گلستان آزردنشان را جهل می‌داند و در مقابل  آن کفارت یمین را سهل. همان‌هایی که می‌گوید: «که هر چه دوست پسندد به جای دوست رواست.»   

 ***
دفترچه تلفن همراه یا همان «Contacts» در بحث از دوستی و تنهایی انسان پدیده جالبی است. نرم‌افزاری که به فرد این امکان را می‌دهد تا مشخصات مختلف از کسانی را که به نوعی با آنها در ارتباط است در تلفن همراه ذخیره کند. این نوعی از ارتباط گاهی تحت عنوان دوستی تعریف می‌شود.  با این وصف تسامحا می‌شود گفت دفترچه تلفن همراه هر فرد نشان می‌دهد که چه دوستانی و چه تعدادی دوست دارد؟ اگر چه همین دفترچه باعث می‌شود که دیگر کسی مثل روزگار نه چندان دور شماره دوستانش را حفظ نکند اما در مقابل امکاناتی که به ما عرضه می‌کند نیز کم نیست. امکان اینکه در هر لحظه‌ای که احساس تنهایی گلویمان را گرفته و فشار می‌دهد و طعم گس آن را با جانمان مزه مزه می‌کنیم یا در هول و هوای گرفتاری‌ای قرار داریم و مدد‌جو هستیم به واسطه نوشتن چند کلمه ساده یا لمس کردن نامی و گرفتن شماره‌ای خود را از این دست‌اندازی تنهایی و طعم گسش رها کرده و یاریِ دوستی را طلب کنیم.  با این همه اما دفترچه تلفن همراه نمی‌تواند معیاری از خوشبختی کسی بر مبنای تعداد دوستانش بدهد، زیرا همچنان پرسش‌های نخست این نوشتار بی پاسخند! هرچند نسبت دوستی و خوشبختی انسانی و هم اینکه دوست کیست و دوستی چیست را از منظر فلسفی برای مخاطبان این نوشتار مفروضی گرفته ایم که هر کس با مراجعه به رساله لوسیس افلاطون و کتاب هشتم و نهم اخلاق نیکو ماخوس ارسطو می‌تواند پاسخ یاب شود . اما پرسش بنیادی این نوشتار از پس این پرسش‌های پاسخ نایافته است که در پس آنچه ما در شبکه های اجتماعی و مراودات و ارتباطات روزمره‌مان در این شبکه ها می‌جوییم، دوستی چه معنایی دارد و چه نسبتی دارد با مفهومی از دوستی که ارسطو در اخلاق نیکو ماخوس از «ضروریات زندگی» می‌داند و «نه تنها ضروری بلکه زیبا و شریف» نیز می‌شناسد.همان که به تعبیر سقراط در محاوره با لوسیس کار نیکان است چرا که «دوستان همان نیکان هستند» و به همین واسطه است که هر انسانی با دستیابی به مفهوم ناب دوستی و داشتن دوستان ناب می‌تواند به تعبیر ارسطو به «Eudaimonia» برسد.‌ «ائودایمونا»یی که امروز ما بهروزی، شادکامی ، سعادت و نیکبختی ترجمه‌اش می‌کنیم و البته جست و جویش.

واقعیت این است که حتی اندیشمندی مانند ارسطو نیز که تفلسفی مفصل را درباره مفهوم دوستی در تاریخ فلسفه انجام داده، پاسخ به این پرسش را به اجمال واگذارده است . و تنها در فرازی کوتاه از دفتر هفتم کتاب هشتم اخلاق نیکو ماخوس به این پرسش پرداخته است و بعدتر نیز در یکی دو فراز دیگر توقفی در این موضوع داشته که چیز جدیدی به پاسخ خود اضافه نمی‌کند. ارسطو در آن موقف ضمن اینکه گذراندن مشترک اوقات و لذت بردن از معاشرت با یکدیگر را از خصوصیات عمده دوستی معرفی می کند به این نکته نیز اشاره می‌کند که « دوستی به معنی دوستی کامل و حقیقی، با عده‌ای زیاد ممکن نیست همانگونه که یک شخص نمی‌تواند با چندین تن ارتباط عاشقانه داشته باشد زیرا عشق نوعی افراط در دلبستگی است و اینگونه دلبستگی را تنها به یک تن می‌توان داشت  و به دشواری می‌توان تصور کرد که کسان بسیاری در آن واحد برای یک تن چنان جاذبه‌ای داشته باشند. علاوه بر این دوستان حقیقی باید یکدیگر را نیک آزموده و نسبت به هم اعتماد کامل یافته باشند و این نیز دشوار است .»

در ادامه از آنجا که ارسطو در همان طلیعه بحث، منشا همه دوستی‌ها را در یکی از اغراض لذت، سودمندی و نیکی می‌بیند به این نیز اشاره می‌کند که  برای به دست آوردن سود و لذت می‌شود با افراد بسیاری دوست شد چرا که به عقیده او اشخاص «سودمند و مطبوع فراوانند  و در زمانی کوتاه می‌توانند آنچه را از یکدیگر انتظار دارند به چنگ آورند» اما  به گمان او دوستی از آن جنس که نیکان بر می‌گزینند چیزی نیست که در تجربه ای متعدد با افراد متعدد صورت بپذیرد.

***
روباه به [شازده کوچولو]گفت: آدم فقط از چیزهایی که اهلی می کند می تواند سر در آورد.انسان ها دیگر برای سر در آوردن از چیزها وقت ندارند.همه چیز را همین جور حاضر و آماده کرده از دکان ها می‌خرند، اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند آدم‌ها مانده اند بی دوست.

این خبر را به اشتراک بگذارید