• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
چهار شنبه 3 اسفند 1401
کد مطلب : 186235
+
-

رئیس پلیس آگاهی تهران، جزئیات دستگیری دزدان زمردهای 90میلیاردی و زورگیران خشن را تشریح کرد

مرد زندانی، طراح سرقت 90میلیاردی

الهه فراهانی-روزنامه‌نگار

ماموران پلیس آگاهی پایتخت در جریان 2عملیات جداگانه اعضای یک باند که با شگرد بیهوشی از معاون اتحادیه طلافروشان، 90میلیاردتومان سنگ‌های الماس و زمرد سرقت کرده و متهمانی که با تهدید قمه مرتکب 200فقره زورگیری شده بودند را دستگیر کردند. به‌گزارش همشهری، صبح دیروز سرهنگ علی ولیپورگودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران از تازه‌ترین عملیات کارآگاهان آگاهی که منجر به دستگیری اعضای 2باند سرقت شده است، گفت. وی توضیح داد: چندی قبل گزارشی در اختیار همکارانم قرار گرفت که نشان می‌داد 2مرد جوان، به بهانه خرید سنگ‌های قیمتی با مردی جواهرفروش قرار گذاشته و او را به محلی که وانمود می‌کردند دفتر کارشان است دعوت کرده بودند. اما در آنجا با غذای مسموم، جواهر فروش را بیهوش کرده و   چمدان همراه او را که 90میلیاردتومان ارزش داشت، سرقت کرده بودند.

سرهنگ گودرزی افزود: با شکایت مالباخته، گروهی از مأموران اداره پنجم پلیس آگاهی تهران برای شناسایی و دستگیری دزدان را شروع کردند. آنها با حضور در محل سرقت که دفتری اجاره‌ای در شرق تهران بود و با بررسی‌های اطلاعاتی و علمی موفق به شناسایی 2متهم شدند. همچنین در ادامه روند تحقیقات، ابعاد بیشتری از این ماجرا فاش و مشخص شد که سرکرده این گروه در داخل زندان است و با تلفن همراهی که در اختیارش بود، گروه را هدایت می‌کرد. در این شرایط بود که متهم از زندان به اداره پنجم پلیس آگاهی تهران منتقل شد و در بازجویی‌ها به جرم خود اقرار کرد و همزمان در یک عملیات ویژه، سارقان زمردهای میلیاردی هم دستگیر شدند. سرهنگ گودرزی در ادامه گفت: زمردهای مسروقه در مخفیگاه متهمان کشف شد و اعضای این گروه صراحتا به جرم خود مبنی بر سرقت با شگرد بیهوشی اعتراف کردند.

‌پایان راه زورگیران خشن
رئیس پلیس آگاهی تهران در ادامه از انهدام یک باند زورگیری خشن خبر داد که متهمان آن با تهدید قمه دست به 200فقره زورگیری زده بودند. وی گفت: اعضای باند دوم که در تازه‌ترین عملیات پلیس آگاهی تهران دستگیر شده‌اند، در بازجویی‌ها به جرم خود اقرار کرده‌اند. این باند 4عضو دارد که سرکرده باند نوجوانی 17ساله است و هم‌اکنون در کانون اصلاح و تربیت زندانی به سر می‌برد و تحقیقات برای شناسایی مالباختگان و تمامی سرقت‌های انجام شده از سوی این باند ادامه دارد. به‌گفته وی، اعضای این باند با شناسایی طعمه‌هایشان، با استفاده از قمه آنها را تهدید به مرگ کرده و سپس اموالشان را سرقت می‌کردند.

گفت‌و‌گو1
نوجوان 17ساله، پشت‌پرده زورگیری از 200نفر

اعضای باندی که با تهدید قمه از طعمه‌هایشان زورگیری می‌کردند 4نفرند که 17 تا 19ساله‌اند. اما با همین سن کم، جرائم خشنی را رقم زده‌اند که حتما مجازات شدیدی را برایشان در پی خواهد داشت. سرکرده باند نوجوانی 17ساله است و در کانون اصلاح و تربیت به سر می‌برد اما همدستانش که در اداره آگاهی حضور دارند در گفت‌‌وگو با همشهری از سرقت‌هایشان می‌گویند.

یک نوجوان 17ساله سردسته شما بود؟
بزرگ‌ترین عضو باند که 19ساله است پاسخ می‌دهد: اگر او را ببینید باورتان نمی‌شود که 17سال سن دارد. نیما ورزشکار و قوی هیکل است. به او می‌گوییم نیما خطر. چون خیلی نترس و شجاع است. همه بچه‌های محل از او حساب می‌بریم. شاید به خاطر اینکه در حرف زدن تبحر دارد. می‌داند چه‌کار کند که از او حساب ببرند.
به همین دلیل شماها فریبش را خوردید؟
فریب که نه. من خواستم در مقابلش کم نیاوریم اما خودم را بدبخت کردم. نیما لباس‌های مارک‌دار می‌پوشید، عینک دودی گران‌قیمت می‌زد، گوشی مدل بالا دستش بود. ماهانه 5تا 10میلیون فقط خرج خوشگذرانی، تفریح، سفر، رستوران و کافه رفتنش بود. او سابقه سرقت داشت و مدام ما را تحقیر می‌کرد و می‌گفت ما عرضه نداریم. حرف‌های او و شرایط زندگی‌اش وسوسه به جان ما انداخت تا وارد دنیای خلافکاران شویم به این امید که ما هم مانند نیما خطر، زندگی راحتی داشته باشیم اما تصورمان اشتباه بود.
با چه شگردی سرقت می‌کردید؟
متهم دیگر که حدود 18سال سن دارد پاسخ می‌دهد: سوار بر 2موتور می‌شدیم و در سطح شهر می‌چرخیدم. بار اول نیما به ما آموزش داد و از دفعه‌های بعد خودمان حرفه‌ای شدیم. به محض شناسایی سوژه به سمتش هجوم می‌بردیم و با تهدید چاقو و قمه گوشی، طلا و پولش را سرقت می‌کردیم. حتی با تهدید قمه رمز کارت‌های عابربانکشان را هم می‌گرفتیم.
چند مورد سرقت با این شگرد انجام دادید؟
هر 3نفر با هم می‌گویند:20مورد!
چطور دستگیر شدید؟
ابتدا نیما را دستگیر کردند. ماجرا اینطور بود که نیما با ماشینش تصادف کرد و برای شکایت رفته بود کلانتری. در آنجا هم عکس او را به دیوار زده و به‌عنوان دزد، تحت تعقیب پلیس قرار گرفته بود. ظاهرا مالباخته‌ها چهره او را ترسیم کرده بودند چون در بعضی مواقع نیما فراموش می‌کرد مانند ما ماسک بزند. به این ترتیب او در کلانتری دستگیر شد و ما را هم لو داد.

گفت‌و‌گو 2
مرد اعدامی؛ سردسته باند


مهران سردسته باند است مجرمی که تمام نقشه‌هایش را در زندان کشید و با خرید یک خط رند و گران‌قیمت، برنامه‌هایش را پیش برد. او پیش از این به جرم اخلال در نظام اقتصادی کشور بازداشت و به اعدام محکوم شده بود اما بخت با او یار بود و از مجازات مرگ گریخت.

از اتهامت بگو. اخلال در نظام اقتصادی؟
اینکه می‌گویید‏‏ در پرونده‌ام نوشته شده اما قبولش ندارم. من نمایندگی فروش خودرو داشتم و مدتی قبل حدود 300خودرو پیش خرید کردم. بعد از این اتفاق دستگیرم کردند و گفتند خرید این همه ماشین باعث بر هم زدن نظم بازار شده و اتهامت اخلال در نظام اقتصادی کشور محسوب می‌شود. این شد که افتادم زندان و محکوم به اعدام شدم. اما بعد از 4سال اعتراض زدم و حکمم تبدیل شد به 9سال حبس.
در زندان چطور خط رند خریدی؟
چون ثروتمندم!
تو که قبلا آبدارچی شاکی بودی، چه شد که پولدار شدی؟
زحمت کشیدم.
مگر چه کار کردی؟
من لیسانس مهندسی پزشکی دارم. خیلی باهوشم، مخترعم. چند سال قبل یک دستگاه پزشکی اختراع کردم که البته یکی از سازمان‌های پزشکی دستگاه را از من گرفت بی‌آنکه پولی به من بپردازد.
نگفتی چه کار کردی که پولدار شدی؟
گفتم که زحمت کشیدم. خرید و فروش ماشین کردم. از هوشم استفاده کردم و پولدار شدم.
خط موبایلت را چند خریده بودی؟
100میلیون تومان!
برای اجرای این نقشه خریدی؟
نقشه که نبود‌ من پول داشتم و برای همین خط رند خریدم.
اما تو و دوستانت شاکی را بیهوش کرده و زمردهای 90میلیاردی‌اش را سرقت کردید؟
می دانید ماجرا چه بود؟ من شنیدم که شاکی قصد فروش سنگ‌های قیمتی‌اش را دارد. با او تماس گرفتم اما نگفتم داخل زندان هستم. قرار معامله گذاشتم و میلاد را سر قرار فرستادم. اما پولش را کامل ندادیم. چک داده بودیم که ظاهرا چک‌ها در سامانه ثبت نشده بود و می‌گویند بلامحل است! ماجرای بیهوش کردن شاکی را هم قبول ندارم. چون شاکی به پولش نرسیده، اینطوری از ما شکایت کرده است.

گفت‌و‌گو3
سارق میلیاردی در نقش جواهرفروش‌

2نفر از سارقان زمردهای میلیاردی درحالی‌که دستبند به‌دست دارند در سالن اداره آگاهی تهران ایستاده‌اند. یکی از آنها همان مجرمی است که از داخل زندان، گروه را هدایت می‌کرد. شاید باورتان نشود اما او از داخل زندان و با تلفنی که داشت، با شاکی تماس گرفت و آنقدر نقشش را حرفه‌ای بازی کرد که نه‌تنها شاکی به وی مشکوک نشد بلکه تصور می‌کرد با یک مشتری در خارج از کشور صحبت می‌کند.
چراکه مجرم حرفه‌ای برای اجرای نقشه‌اش یک خط موبایل رند به قیمت 100میلیون تومان در زندان خریده و با همان خط توانست نقشه‌اش را عملی کند. شاکی که یکی از مدیران اتحادیه طلا و جواهر تهران است، حالا و با گذشت چند‌ماه از ماجرا، به اداره آگاهی آمده و با دیدن سارقان که دستگیر شده‌اند نفس راحتی می‌کشد. او درباره جزئیات سرقت به همشهری می‌گوید: همان مردی که از زندان با من تماس گرفته 8سال قبل آبدارچی من بود. اسمش مهران است و اصلا باورم نمی‌شود که با چرب‌زبانی توانست به راحتی فریبم بدهد. وی ادامه می‌دهد: مهران مدت کوتاهی با من کار کرد و بعد رفت.
چند سال گذشت و دوباره نزد من آمد و مدعی شد که نمایشگاه ماشین و هلدینگ دارد. حتی به من گفت یک گالری طلا در کشور ترکیه زده و در کار طلا و جواهرات است. شاکی می‌گوید: میلاد، همان کسی که به مهران دستبزد زده شده، دوست مهران است. او مدتی قبل به سراغ من آمد و ‌گفت با مهران کار می‌کند. سفارش یک‌سری سنگ‌های گران‌قیمت مانند الماس، زمرد و یاقوت داد. آنها در چند نوبت از من سنگ خریدند تا اینکه اعتماد مرا جلب کردند.
وی ادامه می‌دهد: من قبلا جواهرفروشی داشتم اما به تازگی آن را تعطیل کرده‌ام و در زمینه تجارت سنگ‌های قیمتی فعالیت می‌کنم و خودم کلکسیونر سنگ‌های قیمتی هستم. شاکی ادامه می‌دهد: مهران با خط رندی به من زنگ می‌زد و من در این مدت او را ندیدم. تصورم این بود خارج از کشور است، نه در داخل زندان. او، همدستش میلاد را پیش من می‌فرستاد و آخرین بار سفارش زمردهایی به ارزش 90میلیارد تومان داد. مهران می‌گفت زمردها را می‌خواهد در جواهرفروشی‌اش در ترکیه بفروشد و برایش مشتری دارد. او در تماس تلفنی مدعی شد که در ازای خرید سنگ‌ها، 10خودروی مدل بالا مانند بنز، بی‌ام و، لندکروز و لکسوز از دبی وارد ایران کرده و همه ماشین‌ها را به نام من می‌زند. حتی چندین فقره چک هم به من دادند که بعدا مشخص شد همه چک‌ها بلامحل هستند.
من بی‌خبر از همه‌جا راهی دفتر کار آنها شدم و اما همدستان مهران در آنجا با غذای مسموم از من پذیرایی کردند. پس از خوردن غذا از هوش رفتم و وقتی چشم باز کردم متوجه شدم چمدانی که داخل آن زمردهای میلیاردی بود سرقت شده است و خبری از میلاد و دوستش نیست. حالا که دستگیر شده‌اند متوجه شدم بخشی از سنگ‌ها را به خارجی‌ها فروخته‌اند و علاوه بر سرقت سنگ‌های من، از همکارانم نیز سرقت کرده‌اند. شگردشان این بود که با آنها در مقابل پاساژها قرار می‌گذاشتند و به این بهانه که می‌خواهند سنگ را ارزیابی کنند، از فروشندگان سنگ‌ها را می‌گرفتند و از در دیگر پاساژ خارج می‌شدند و فرار می‌کردند. شاکی به یکی از متهمان اشاره می‌کند و می‌گوید: باورتان می‌شود مهران که روزی آبدارچی من بود، توانست از داخل زندان به راحتی سرم کلاه بگذارد؟‌


 

این خبر را به اشتراک بگذارید