• شنبه 2 تیر 1403
  • السَّبْت 15 ذی الحجه 1445
  • 2024 Jun 22
دو شنبه 1 اسفند 1401
کد مطلب : 185977
+
-

دام‌هایی که پیش‌خور شد

گرانی نهاده‌های دامی و هزینه‌های تولید طی یک‌سال گذشته بسیاری از دامداران سنتی و عشایر را ناچار به فروش دام کرده است

گزارش
دام‌هایی که پیش‌خور شد

سیده‌زهرا عباسی -راحله عبدالحسینی- روزنامه‌نگار

آزادسازی قیمت‌ها و آزاد شدن قیمت نهاده‌های دامی، موجب شد هزینه تولید گوشت قرمز به روایت کارشناسان تا 100درصد افزایش یابد؛ ۸۰درصد هزینه‌های تولید متعلق به نهاده و علوفه است و از آنجایی که به‌دلیل خشکسالی و کمبود علوفه، نهاده ارتباط مستقیمی با تولید گوشت قرمز دارد، دامداران سنتی دچار مشکل شدند.
نگهداری دام‌ها به‌دلیل افزایش هزینه‌ها به‌صرفه نبود و از سویی، تولید به شرط همین هزینه‌های بالا هم درآمد چندانی نداشت. این شرایط موجب شده است بسیاری از دامداران سنتی در روستاها به‌ویژه در میان جمعیت روستایی و عشایری عطای دامداری را به لقایش ببخشند و قید دام‌هایشان را بزنند. حداقل تلاش دامداران برای حفظ شغل سنتی و آبا و اجدادی‌شان هم کاهش جمعیت دام‌ها و فروش دام‌های پرهزینه مانند میش بوده است.

تولید یکی از باکیفیت‌ترین گوشت‌های قرمز کشور، قرار گرفتن در میان قطب‌های دامپروری، بهره‌برداری از بزرگ‌ترین کشتارگاه صنعتی و ظرفیت تولید 4هزار دام هم نتوانست روستاییان «وامنان» را از فروش دام برهاند؛ روستایی در بخش چشمه‌­ساران شهرستان آزادشهر گلستان که از گذشته به‌علت وجود مراتع گسترده، شغل دامداری در آن رونق فراوان داشته‌، اما حالا سر و کار دامداران به جای دام و علوفه با کارگری و مهاجرت است. وامنان بیش از 2هزار نفر جمعیت دارد که از گذشته بسیاری از آنها به‌دلیل مشکلات شغلی به شهرهای اطراف مهاجرت کرده‌­اند، اما از یک سال گذشته این مهاجرت افزایش یافته است؛ نکته‌ای که یکی از اهالی روستا به آن اشاره می‌کند.
آنطور که ابراهیم عادلی ماجرا را شرح می‌دهد، افزایش قیمت نهاده‌های دامی از کیلویی 5هزار تومان به 12هزار تومان موجب شده بسیاری از اهالی عطای دامداری را به لقایش ببخشند و از خیر دام‌هایشان بگذرند.
عادلی خود هم به همراه بسیاری از اهالی جمعیت دام‌هایش را کاهش داده است: «قبلا 100راس دام داشتیم، اما سال گذشته 60 تا را فروختم. ماهی 10میلیون تومان از کشاورزی درآمد داشتم، اما هر چه درمی‌آوردم به جای اینکه خرج خانه و زندگی کنم باید به همراه یارانه خرج دام‌ها می‌کردم که آن هم به‌دلیل گرانی نتیجه نداشت.»
تولید دامی روستاییان در گذشته روزی 8-7تن شیر و 2 تا 3تن گوشت قرمز بوده است که حالا از آن اعداد و ارقام، به یک‌تن شیر و
200-300کیلو گوشت قرمز رسیده؛ کاهشی که در کنار خود بیکاری دامداران و کارگری آنها در شاهرود، گرگان و تهران را هم به همراه داشته است.
علی اکبر شاملو، یکی از همان‌هایی است که در جریان گرانی‌ها 400راس گوسفند خود را فروخته و چند تایی را برای دل بچه‌هایش نگه داشته است. او حالا با کارگری روزگار خود را می‌گذراند و می‌گوید: «یک عمر آقای خودمان بودیم و حالا باید در زمین و کارگاه مردم در شهرهای غریبه کارگری کنیم.»
شاملو، توضیح می‌دهد که اغلب اهالی روستایشان دامدار بوده‌اند و سال گذشته با گرانی‌ها دام خود را فروختند، آن هم در شرایطی که قرار شد پولش را چند‌ماه بعد و حتی یک سال بعد بگیرند: «ما که دام‌هایمان را فروختیم، قیمت افزایش یافت و حالا با همان پول نمی‌توانیم دام بخریم. این دام‌ها را در شرایطی فروختیم که هزینه پلاک‌کوبی برای دریافت حواله یارانه را هم از جیب پرداخت کرده بودیم.»
دیگر اهالی روستا هم صحبت‌های این دو دامدار را تأیید می‌کنند؛ صداها پراکنده است، اما همگی بر گرانی نهاده‌ها، فروش دام و از بین رفتن شغل دامداری‌شان تأکید دارند. کاهش دام و تغییر شغل عشایر گرچه از 2دهه گذشته در گلستان آغاز شده بود، اما سال گذشته افزایش قابل توجهی داشت؛ هرچند سازمان جهادکشاورزی گلستان طرح پرورش قراردادی دام و طیور در این استان را اجرا کرده، اما در برای دامداران سنتی هنوز بر همان پاشنه‌ می‌چرخد.

حالا نه دام داریم نه کار!
لرستان با داشتن بیش ‌از 3میلیون‌و600هزار راس دام سبک و سنگین و تولید سالانه 215هزار تن شیر یکی از تولیدکنندگان مهم شیر در کشور است، اما دامداران این استان به‌‌واسطه خشکسالی‌های پی‌درپی و گرانی نهاده‌های دامی و کمبود آنها در بازار حال ‌و روز خوشی ندارند و با مشکلات متعددی دست‌به‌گریبان هستند.
بیشتر نهاده‌های دامی با افزایش قیمت در بازار آزاد به فروش می‌رسد و دامدار کماکان مجبور است نهاده‌های مورد نیاز خود را با قیمت گزاف از طریق بازار آزاد تأمین کند که این امر بسیاری از دامداران را ناتوان از هزینه‌های نگهداری دام‌ها کرده‌است.
علی پوریان از دامدارانی است که چندی پیش مجبور شد 120راس دام خود را بفروشد و قید زندگی عشایری را بزند. پوریان 37ساله به همراه خانواده خود به روستای «گله‌دار» در لرستان مهاجرت کرده است و حالا فقط از 30راس دام خود نگهداری می‌کند: «عشایری و دامداری شغل آبا و اجدادی من بود، اما نتوانستم از پس هزینه‌های علوفه و نگهداری دام برآیم. برای همین هم مجبور شدم تعداد زیادی از گوسفندهایم را بفروشم.» پوریان از زندگی در روستا چندان راضی نیست، اما فقط بسیاری از افراد مانند او زیر بار هزینه‌های گران زندگی و علوفه، مجبور شده‌اند به روستا بیایند و کوچ‌نشینی را کنار بگذارند.
او که شغل اصلی خود را از دست داده، بیکاری در روستا را هم رنج‌آور می‌داند و این روزها در سرمای زمستانی و درحالی‌که دیگر کار کشاورزی نیست، با کاروان عشایری همراه شده درحالی‌که پاییز همین امسال 200راس دام خود را فروخته و چیزی از زندگی عشایری برایش نمانده: «به فکر هستم که روی زمین مردم کارگری کنم و خرج زندگی را در بیاورم. دامداری بلد بودم که حالا بیکار شدم.»
پوریان از اینکه دیگر مثل گذشته نمی‌تواند دامداری کند، گلایه دارد: «خیلی از ما عشایر چاره‌ای غیراز فروش دام سر راه خود ندیدیم. بماند که دام‌هایمان را هم زیر قیمت فروختیم.»
غصه در صدایش طنین‌انداز می‌شود و می‌گوید که دام‌هایش را به ارزانی فروخته است؛ 200راس بز و گوسفند: «نتوانستم از عهده مخارج زندگی بربیایم، نه می‌توانستم دام را تامین کنم نه زندگی خودم را.»

روزگاری تولیدکننده بودم
استان زنجان به‌واسطه دور بودن از منابع علوفه‌ای، ظرفیتی در راستای تولید نهاده‌های دامی مورد نیاز خود ندارد و سهمیه‌بندی خوراک دام از سوی وزارت جهاد کشاورزی انجام و براساس میزان تولید تقسیم‌بندی میان دامداری‌ها انجام می‌شود. بخش سنتی اما عمده جمعیت دام استان را شامل می‌شود. رضا حسینی اهل روستای «الگزیر» شهرستان ابهر در زنجان، از همان دامداران سنتی است که بعد از 15سال دامداری، چند ماهی است با فروش دام‌های خود روزهای بیکاری را تجربه می‌کند.
او 100راس گوسفند داشته که دیگر نمی‌توانسته است از عهده تامین نهاده برایشان بربیاید. حسینی خود را در این تصمیم تنها نمی‌بیند و معتقد است شرایط اقتصادی بسیاری از دامداران را به این تصمیم وادار کرده است. پولی که از فروش دام دست حسینی را گرفته، قدری خرج بدهکاری‌ها شده و قدری هم برای خرج روزمره: «راستش را بخواهید چیزی دستم را نگرفت. حتی نتوانستم یک ماشین بخرم.»
او که روزها را به کارگری می‌گذراند، ادامه می‌دهد که یک روز کار هست و فردایش نیست درحالی‌که پیش از این با داشتن دام‌ها تولیدکننده بودم و دامداری می‌کردم.

دامداری که دامش را فروخت، چه کند؟
عشایر ایران با سهم 1.68درصدی از جمعیت، اما 25درصد گوشت قرمز کشور را تولید می‌کنند، ولی همین جمعیت هم مانند دامداران سنتی و روستایی در یک‌سال گذشته بسیاری از دام‌های خود را فروخته‌اند و حتی با زندگی کوچ‌نشینی خداحافظی کرده‌اند.
اتفاقی که برای بسیاری از عشایر ایل بختیاری هم افتاده است؛ نمونه‌اش محسن بختیاری است که حالا ساکن روستای «اسلام‌آباد» از توابع بخش مرکزی شهرستان بویراحمد در استان کهگیلویه‌وبویراحمد است که 100رأس دام خود را با قیمت جفتی 7میلیون تومان فروخته است و حالا با 50، 60راس بز زندگی را می‌گذراند. روستاییان دیگری هم مانند او ناچار به فروش دام‌هایشان شده‌اند و به جای دامداری در باغ‌های دیگران یا شهرهای اطراف کارگری می‌کنند. هزینه‌ها به قدری افزایش یافته که بختیاری سال گذشته 60میلیون تومان کم آورده است و حالا می‌گوید کارگری هر چند درآمدش کمتر است، اما حداقل ضرر ندارد.
پسرعموی او، حاج‌خدایار بختیاری از عشایر یاسوج هم گرچه هنوز پایبند کوچ‌‌نشینی است، اما او هم به ناچار 70راس از دام‌های خود را در همین چند‌ماه گذشته فروخته است: «قیمت کاه سفید از کیلویی هزار تومان به 6هزار تومان رسید، کنستانتره کیلویی 2800تا11300 هم افزایش قیمت داشت و کاه از 3500 تا کیلویی 10هزار تومان بالا رفت. با این هزینه‌ها، خیلی‌ها مثل من جمعیت دام‌شان را کم کردند و خیلی‌ها هم همه دام‌شان را فروختند و ساکن حاشیه شهر یاسوج یا روستاهای اطراف شدند. دامداری که دامش را بفروشد دیگر چه کاری می‌تواند بکند؟» فروش دام‌ها آنطور که حاج‌خدایار می‌گوید در همه ایل‌ها رخ داده و هیچ دامداری سال گذشته نه‌تنها به سود نرسیده بلکه ضرر هم داده است؛ این در حالی است که همه آنهایی که دام خود را فروختند چند‌ماه یا یک‌سال بعد پول دریافت کرده یا می‌کنند.
امسال اما همه امید دامداران به بارندگی‌های رخ داده است تا بلکه قیمت علوفه کاهش یابد تا بتوانند دام‌های باقیمانده را نجات دهند و جمعیت‌شان را زیاد کنند. بنابر اعلام سازمان امور عشایری هر یک‌میلیمتر کاهش بارندگی یک‌کیلوگرم از تولید علوفه در مراتع را کم می‌کند. این مشکل عشایر را هم در کوچ بهاره و هم در کوچ پاییزه با چالش تغذیه و نگهداری دام به‌عنوان مهم‌ترین منبع امرار معاش مواجه کرده است و بسیاری از عشایر ناچار به فروش دام‌های مولد خود شده‌اند.

چرا باید دام خود را نگه دارم؟
فروش دام زنده برای دامدارانی که در ضرر گرانی نهاده‌های دامی هستند، به‌صرفه‌تر است. آن‌هایی که دام را نگه‌ داشته‌اند، گاهی برای تغذیه‌شان به ناچار از نهاده‌های بی‌کیفیت یا خوراک نامرغوب استفاده می‌کنند که این، ارزش دام‌شان را کاهش می‌دهد. این را فرهاد از دامداران روستایی کرمانشاه می‌گوید: «گرانی نهاده‌های دامی به قدری به ما فشار آورده است که گاهی به ناچار از خوراک بی‌کیفیت برای سیر کردن دام‌ها استفاده می‌کردیم. چند وقت پیش گوسفندی در روستا مرده بوده وقتی شکمش را باز کردیم دیدیم که نهاده‌ها در روده‌اش مانده و دام را تلف کرده. گاهی حتی خاک آجر توی این نهاده‌ها می‌ریزند. در این شرایط چرا باید دام‌ خود را نگه دارم؟» او اهل روستای «درکه» است؛ روستایی که طی این مدت فقط 30‌درصد دامدارانش دام خود را نگه داشتند. دامی هم که مانده برای تامین گوشت و شیر خانواده است.
بیش از 60 درصد دامداران منطقه از ورشکستگی می‌گویند و این موضوع دهان به دهان میان اهالی می‌چرخد که نه فقط خودشان که اهالی روستاهای اطراف هم درگیر این مشکل شده‌اند.
حواله‌های جهاد کشاورزی هم که برای تامین نهاده دامی به دامداران اختصاص یافته بود هم گویا چندان کارشان را راه نینداخته است؛ یا برای آن در نوبت‌های طولانی می‌مانند یا اصلا در ازای حواله‌ها چیزی دریافت نمی‌کنند. در این شرایط فروش دام زنده بهتر است تا اینکه دامدار بخواهد دام خود را با نهاده‌های کم و بی‌کیفیت سیر کند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید