• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
چهار شنبه 26 بهمن 1401
کد مطلب : 185635
+
-

گفت‌وگو با بانویی که در رشت به او هتک حرمت شده بود

چادرم را کشیدند، دنیا روی سرم خراب شد

روزهای پرآشوب تمام شده‌اند و دیگر اثری از اغتشاشگرانی که به بهانه مرگ مهسا امینی کشور را ناآرام کرده بودند، نیست. در همان روزها به‌رغم اینکه این شعار از گوشه و کنار شهر شنیده می‌شد، اما با چادر کشیدن از سر بانوان محجبه مشخص شد نه‌تنها به این شعار اعتقادی ندارند بلکه اگر دست‌شان برسد مخالفان‌شان را به بدترین نحو ممکن از بین می‌برند. لیلا بخت‌آور، بانوی محجبه‌ متولد سال 1351است که چندی پیش در رشت همزمان با ایام فاطمیه چادر از سرش کشیده شد. البته این بی‌حرمتی مجرمان از سوی قانون بی‌پاسخ نماند و حتی در یک اقدام جالب از سوی گروه مردمی دختران انقلاب از بخت‌آور دلجویی و تقدیر هم شد. در ادامه ماجرای اتفاقی که برایش افتاده بود را با هم مرور می‌کنیم.

 ایام فاطمیه بود؛ ساعت 12و نیم ظهر بود و بخت‌آور در حال عبور از کنار بوستان ملت شهر رشت بود. توجهش به‌خودروی پلاک تهران جلب شد که کنار خیابان ایستاده بود و بانوی سالخورده‌ای که در صندلی جلو کنار راننده نشسته بود، حال خوشی نداشت و سرش را از ماشین بیرون داده بود. بخت‌آور آن روز را با جزئیات به یاد دارد و می‌گوید:‌«راننده خودرو یک خانم بود و صندلی عقب هم یک آقا و یک کودک و یک خانم که سیگار می‌کشید، نشسته بودند و صدای آهنگ از داخل ماشین به خیابان می‌آمد. راننده ماشین که دید توجه من به آنهاست، صدای ضبط را بلندتر کرد و خانمی که صندلی عقب نشسته بود با پوزخندی که به من زد شروع به رقصیدن کرد و من هم از عکس‌العمل او خنده‌ام گرفت و در دلم گفتم، حال مادرشان خراب است آن وقت اینها دارند می‌رقصند. ناگهان همان خانم با لحن زننده‌ای و پرخاش به من گفت: ‌چیه؟ ‌چرا نگاه می‌کنی؟‌ من که دیدم بدون علت به من پرخاش می‌کند، ‌به او گفتم شما از جان شهر ما چی می‌خواهید؟ که ناگهان از خودرو پیاده شد و سرم داد زد که شما چکاره این مملکت هستید؟ با ادامه جر و بحث ما همه سرنشینان خودرو به غیراز آن خانم مسن از خودرو پیاده شدند و خانم راننده به من گفت از جلوی چشمش دور شوم. من دیگر جوابشان را ندادم و به راهم ادامه دادم که ناگهان احساس کردم کسی پشت سرم است برای همین چادرم را محکم نگه‌داشتم و از پشت سر همان خانم راننده من را هل داد که با صورت روی زمین افتادم و زانوها و صورتم زخم شد.»
از بخت آور می‌پرسیم کسی به کمک‌تان آمد؟ و در پاسخ می‌گوید: «تعدادی آقا همان جا روی نرده‌های پارک نشسته بودند و ماشین‌های عبوری هم شاهد ماجرا بودند، اما به کمکم که نیامدند هیچ، راننده یک خودروی عبوری هم از ماشینش پیاده شد و دوباره هلم داد و فریاد کشید شما از کشور ما چه می‌خواهید؟ ما آزادی می‌خواهیم. من توجهی نکردم و از خیابان در حال رد شدن بودم که دوباره همان خانم راننده سمتم دوید و از پشت چادرم را از سرم کشید. این اتفاق خیلی برای من دردناک بود. وقتی چادرم را کشیدند حس کردم دنیا روی سرم خراب شد. سعی کردم محکم چادرم را جمع کنم. یک آن متوجه شدم خانمی که در یکی از خودروهای عبوری بوده از این صحنه فیلمبرداری می‌کند. به پسرم زنگ زدم و آمد و دلداری داد که نگران نباشم چرا که تمام وقایع از ابتدا توسط دوربین‌های راهنمایی و رانندگی و دوربین حفاظتی وزارت اطلاعات که از قضا در همان محل بوده ضبط شده و می‌توانیم پیگیری قضایی کنیم.

تا زنده‌ام چادرم را از سرم بر نمی‌دارم
با شکایت خانم بخت‌آ‌ور، پرونده به شعبه 5دادگاه کیفری 2رشت ارجاع داده شد تا با حضور متهمانی که عصر همان روز شناسایی و دستگیر شده بودند دادگاه تشکیل شد و در نهایت قاضی این افراد را به پرداخت هر نفر یک میلیون تومان وجه نقد به‌حساب دولت محکوم کرد.» بخت آور با بیان اینکه مادر او نیز بانویی محجبه و چادری بوده، می‌گوید: «مادرم با وجود اینکه سال‌ها پا درد شدید داشت و با کمک عصا راه می‌رفت اما حاضر نشد چادرش را کنار بگذارد برای همین از خانه بیرون نمی‌رفت. بارها اقوام و فامیل به مادرم توصیه می‌کردند که حالا که به سختی و با عصا راه می‌روی، چادرت را کنار بگذار و با مانتو و روسری بلند بیرون برو تا بتوانی راحت‌تر راه بروی اما مادرم قبول نمی‌کرد و می‌گفت حرمت چادر برای من مهم‌تر از همه‌‌چیز است. حتی آن حادثه باعث نشد تا حتی برای یک لحظه هم تصور کنم که چادرم را از سرم بردارم. من تا قبل از این واقعه و بعد از شروع اغتشاشات زیاد از خانه بیرون نمی‌رفتم، چرا که همیشه فکر می‌کردم ممکن است به چادرم بی‌حرمتی شود اما بعد به‌خودم گفتم ما خانم‌های محجبه چرا نباید در جامعه حضور داشته باشیم‌‌ اینجا کشور ما هم هست، قبلا اگر فراخوان تجمعی انقلابی داده می‌شد اگر کار داشتم نمی‌رفتم، ‌اما مدتی می‌شود که هر فراخوانی برای حجاب و دین و اسلام داده می‌شود، ‌حتی اگر مهمان در خانه داشته باشم باز هم شرکت می‌کنم.»‌

 

این خبر را به اشتراک بگذارید