توجه به مراقبت جنسی در دوران بلوغ
سیدحسن موسویچلک/ رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران
یکی از نیازهای اساسی هر فرد موضوع در اختیار داشتن اطلاعات درست برای عبور از مراحل رشد است. طبیعتا یکی از این نیازها، نیازهای جنسی و نیازهای مربوط به سلامت دوران بلوغ است ؛ موضوعی است که نمیشود نسبت به آن بیتوجه بود، چون وقتی بچهها در این دوران قرار میگیرند اگر نتوانند اطلاعات درست را از منابع درست دریافت کنند، تلاش میکنند از راههای دیگر و چه بسا راههای نامطمئن به آن دسترسی داشته باشند. چندین گروه میتوانند در این حوزه کمک کنند؛ گروه اول خانواده که خودشان باید اطلاعات درستی در ارتباط با این دوران داشته باشند و این اطلاعات را بموقع به اعضای خانواده و فرزندان منتقل کنند. دادن اطلاعات بموقع یعنی به بچه زیر 6 سال باید آموزش دهیم که چه کسانی در چه شرایطی مثلا میتوانند کجای بدنت را لمس کنند اما همین اطلاعات در مورد بچه 11ساله یا بچهای که دوران بلوغ را طی میکند، متفاوت است. مهم این است که این آموزشها بموقع و درست در اختیار افراد قرار بگیرد. بعد از خانوادهها محیطهای اجتماعی مرتبط میتوانند در این حوزه در چارچوب وظایف خود و شرایط سنی، جسمی و سواد افراد ایفای نقش کنند و اطلاعات فرد را در حوزه بلوغ افزایش دهند. بهدلیل اینکه بچهها دوران بلوغ خود را در مدرسه میگذرانند و با همسالان خود ارتباط دارند، معمولا از مسئولان و اولیای مدرسه در کنار والدین اطلاعات میگیرند که گاهی مواقع نقش همکلاسی از خانواده و اولیای مدرسه بیشتر است، درحالیکه بالا بردن سواد افراد به بالا بردن سلامت جنسی میتواند کمک کند تا از این دست مشکلات کمتر اتفاق بیفتد و اطلاعات را از منابعی بگیرند که درستتر باشند. نکته بعدی سایر محیطهای اجتماعی و گروههایی است که افراد در آنها حضور دارند و در بحث پیشگیری کار میکنند، حتی در منابع دینی هم سرپوشی درخصوص نیازهای جنسی ندارند و این منابع میتوانند کمک کنند تا اطلاعات مربوط به سلامت جنسی در اختیار افراد قرار بگیرد. تابو نکردن آموزش مسائل جنسی به این معنا نیست که بدون هیچ حرمتی در مدارس راجع به رابطه جنسی صحبت شود، بلکه داشتن سواد جنسی با داشتن رابطه جنسی متفاوت است. هدف از سواد جنسی آموزش راههای ارتباط جنسی نیست، بلکه هدف این است که اگر فردی خواست به بچهها تعرض داشته باشد، بچه بلافاصله واکنش نشان دهد و آزارهای جنسی ناشی از غفلت و ترس کمتر شود. چهبسا اگر دانشآموزانی که بهنوعی مورد تعرض واقع شدند در خانه شاهد فضای امن بودند و میتوانستند حرف بزنند، زودتر این مسئله مشخص میشد. وقتی فضا برای صحبت کردن امن نباشد یا مسئله عنوان نمیشود یا کتمان میشود، همین کتمان کردن باعث تکرار این رفتار و آزار و اذیت جسمی و روحی بچه میشود. درحالیکه اگر راجع به این موضوعات و در چارچوب مشخص شده در خانوادهها صحبت شود، بچهها حس امنیت پیدا میکنند و درصورت احساس خطر بلافاصله خانواده را در جریان میگذارند. حالا هم که موضوع رسانهای شده خانوادهها نباید بچهها را محدود و کنترل کنند. همکلاسیها و هممحلهایها و اقوام نیز نباید کاری کنند تا بچهها حس حقارت و گناه داشته باشند؛ ضمن اینکه اکنون خانوادهها و بچهها قربانی این اتفاق شدهاند و نیاز به دریافت حمایتهای مددکاری دارند که انجمن اجتماعی مدکاری ایران برای یاری رساندن به خانوادهها و بچهها در زمینه مددکاری آمادگی لازم را دارد.