روبر مرل
وقتی به این دو ماه میاندیشم که از آن روز صبح گذشته است، چیزی که بیشتر نظرم را جلب میکند، کندی گذشت این مدت است. بدیهی است که ما کم کار نداریم: تیراندازی، اسبسواری و بالابردن دیوار باروی حیاط. اول ما همه به جای عمله برای پسوی دیلاغ کار میکنیم، مضافا بر اینکه خود من هم درس ورزش و املا و حساب به اوهلین میدهم. ما همه زیاد کار داریم و با این وصف عجلهای در کارمان نیست. فرصت زیاد داریم. روند زندگی کند و عجیب است که روزها با اینکه به همان تعداد ساعاتی هستند که قبلا بودند، بیاندازه درازتر بهنظر میآیند. در واقع تمام ماشینهایی که برای تسهیل کار ما بودند، مثل اتومبیل و تلفن و تراکتور و چوب خردکن و گندم کوب و اره مکانیکی و…، درست است که کارمان را آسان میکردند ولی در سیر زمان نیز تسریع میکردند.
قلعه مالویل
در همینه زمینه :
بوک مارک