• یکشنبه 2 دی 1403
  • الأحَد 20 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 22
پنج شنبه 10 خرداد 1397
کد مطلب : 18444
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/gxEk
+
-

سام درخشانی می‌گوید: از درد جامعه آگاهم اما...

بهانه‌های کوچک شادی را پیدا کرده‌ام

بهانه‌های کوچک شادی را پیدا کرده‌ام


نیلوفر ذوالفقاری
از آن روزهایی که سام درخشانی با بازی در مجموعه شب‌زدگان به جمع بازیگران کشورمان پیوست بیش از 17سال می‌گذرد. سال‌های پر فراز و نشیبی که کارنامه بازیگری درخشانی را پر از نام فیلم‌ها و سریال‌های متعدد کرده است. این روزها تصویر این بازیگر بر سر در سینماها با فیلم «تگزاس» به چشم می‌خورد؛ فیلمی که جزء  پرفروش‌ترین‌های جدول فروش سینماها هم هست. با سام درخشانی در حیاط سرسبز خانه‌اش درباره موضوعات مختلف از دنیای بازیگری گرفته تا تفریح و داشتن حس خوب در زندگی گپ زده‌ایم.



آخرین کاری که در آن ایفای نقش کرده‌اید چیست؟

آخرین کاری که به تازگی تصویربرداری آن به پایان رسید، فیلم سینمایی به نام «پالتو شتری» است که نویسندگی و کارگردانی آن را مهدی علی‌میرزایی برعهده دارد و تهیه‌کننده آن شیخ انصاری است.«پالتو شتری» کار ویژه‌ای است که داستان آن در فضایی دانشجویی و فلسفی می‌گذرد. دست‌مایه‌های طنز هم در آن وجود دارد اما فیلم یک اثر جدی محسوب می‌شود و کمدی نیست.



آثاری که این اواخر از شما روی پرده سینما رفته همه کمدی بودند.دغدغه کلیشه شدن در نقش کمدی را ندارید؟

در کل این نوع بازیگری دغدغه من نیست. اساسا بازیگر نقش‌های جدی بوده‌ام. البته بازیگری در فیلم‌های کمدی کار سختی است چون خنداندن تماشاگر ایرانی اصلا کار ساده‌ای نیست. مشکلات مختلف باعث شده مردم روحیه چندان مناسبی نداشته باشند. به همین دلیل وقتی بازیگر می‌خواهد نقش کمدی بازی کند، باید کار را نه از صفر بلکه از منفی شروع کند. به همین دلیل هم بازیگران نقش‌های کمدی باید انرژی دوچندانی صرف کنند. با این حال کمدی بازی کردن دغدغه اصلی‌ام نیست. دوست دارم نقش‌هایی را بازی کنم که برایم چالش‌برانگیز باشد و بتوانم با ایفای آنها، خودم را محک بزنم.



پس چرا هنوز هم بازی در نقش‌های کمدی را می‌پذیرید؟

به هر حال هر بازیگری دوست دارد فیلمی را که در آن بازی می‌کند دیده شود. این روزها هم فیلم‌های کمدی هستند که می‌توان فروش آنها را تضمین کرد. اگر جدول فروش سال گذشته و امسال را بررسی کنید می‌بینید که به جز در ژانر کمدی، فیلمی که پرفروش و سودآور باشد نداشته‌ایم.



هم‌بازی شدن با پژمان جمشیدی هم به مشخصه آثار کمدی که بازی می‌کنید تبدیل شده است.

این همراهی فقط در 2فیلم «خوب، بد، جلف» و «تگزاس» اتفاق افتاده، پخش سریال پژمان هم که به حدود 5سال پیش بازمی‌گردد. البته تعداد پیشنهادها برای حضور ما در فیلم‌های کمدی خیلی زیاد بوده و هر دو تلاش کرده‌ایم مانع این اتفاق شویم. اگر می‌خواستیم پیشنهادهای بیشتری را قبول کنیم تا به حال دست‌کم 15فیلم کمدی با حضور ما روی پرده رفته بود. اما من و پژمان نمی‌خواستیم در دام کلیشه شدن در نقش زوج کمدی بیفتیم.حضورمان در «تگزاس» هم با اصرار من اتفاق افتاد چون حدس می‌زدم تماشاگران از فیلم استقبال خوبی خواهند کرد و خوشبختانه حدسم درست از آب درآمد. هرچند که خروجی این همراهی جذاب بود و مورد توجه مخاطبان قرار گرفت، اما قصدی برای ادامه آن نداریم.



معیارهای ذهنی شما برای انتخاب نقش نسبت به زمانی که بازیگری را تازه آغاز کرده بودید تفاوت کرده‌اند؟

از همان ابتدا دوست داشتم نقشی را بازی کنم که مردم آن را دوست داشته باشند و مخاطب داشته باشد. نمی‌خواستم فقط بازی در فیلم‌هایی را انتخاب کنم که تجربه شخصی خوبی هستند یا براساس روابط کاری پیشنهاد می‌شوند. دلیل اینکه نزدیک به 8سال از سینما فاصله گرفتم همین بود. این اصطلاح بین سینمایی‌ها رایج است که بعضی بازیگران فروش فیلم را تضمین می‌کنند و بعضی دیگر هم نفروش هستند. نمی‌خواستم تن به بازی در هر فیلمی بدهم. هم‌اکنون می‌خواهم خودم را به‌عنوان بازیگری که مخاطب دارد و مردم به‌خاطر دیدن بازی او بلیت می‌خرند اثبات کنم. بعد می‌توانم با پیشنهاد بازی در فیلم‌های ویژه هم مواجه شوم و تجربه‌های متفاوت کسب کنم.



تا به حال از انتخاب نقشی پشیمان شده‌اید؟

این تجربه ممکن است برای هر بازیگری اتفاق بیفتد. گاهی به اقتضای شرایط مالی و جایگاه شغلی ناچار می‌شویم نقش‌هایی را بازی کنیم که بعدا از انتخاب آنها پشیمان خواهیم شد. خوشبختانه در سال‌های اخیر این اتفاق برایم نیفتاده است. تنها اتفاق تلخ در دنیای بازیگری این سال‌ها برای من، سفری بود که همراه با گروهی دیگر از هنرمندان به جام‌جهانی برزیل داشتیم. برنامه‌ای که از ابتدا ابهاماتی در آن وجود داشت و همین موضوع باعث شد به تجربه‌ای تلخ در سال‌های بازیگری تبدیل شود.



نقشی هم بوده که دوست داشته‌اید به جای بازیگر اصلی، شما آن را بازی کنید؟

چنین نقش‌هایی خیلی زیاد بوده. نقشی که با این ویژگی بیشتر در ذهنم باقی مانده، نقش محمدرضا فروتن در فیلم قرمز است. به یاد دارم وقتی این فیلم را در سینما دیدم بسیار تحت‌تأثیر نقش او قرار گرفتم که خیلی هم خوب آن را بازی کرده و نقطه عطفی در کارنامه بازیگری‌اش بود. تعداد نقش‌های درخشان که بعد از آن در فیلم‌ها دیدم و دوست داشتم بازیگر آنها بودم بی‌شمار است. این خاصیت و البته جذابیت دنیای بازیگری است که تنوع آن هرگز تمام نمی‌شود.



علاقه دارید با کدام بازیگر که تجربه هم‌بازی شدن با او را ندارید در یک فیلم یا سریال حضور داشته باشید؟

دوست دارم با پرویز پرستویی هم‌بازی شوم. البته بازیگران دیگری هم هستند که با آنها همبازی نبوده‌ام و دوست دارم کار کردن در کنارشان را تجربه کنم. فکر می‌کنم هنوز راه طولانی در دنیای بازیگری در پیش دارم.



چند سال است که وارد دنیای بازیگری شده‌اید؟

بیشتر از 17سال است که بازیگری را شروع کرده‌ام. اما دنیای بازیگری آنقدر گسترده است که برای کشف آن، فرصت زیادی لازم است. همیشه موقعیت بهتر شدن در جایگاه بازیگری برای بازیگر وجود دارد.



چشم‌اندازی برای بازیگری خود تعریف کرده‌اید که با رسیدن به آن احساس رضایت داشته باشید؟

هدفی که برای خودم تعیین کرده‌ام، محبوب بودن و ماندگار شدن است. دوست دارم در دنیای بازیگری به جایگاهی برسم که مردم فراموشم نکنند و دوستم داشته باشند.



اهل تماشای فیلم با مخاطبان در سینما هستید؟ چه بازخوردی از تماشاگران می‌گیرید؟

اصلا فیلم دیدن فقط در سینما و در کنار مردم معنا پیدا می‌کند. به‌خصوص در سال‌های اخیر که اکران مردمی فیلم‌ها رایج شده بیشتر تجربه دیدن فیلم‌های خودم را در کنار مخاطبان دارم. خدا را شکر می‌کنم که به‌خصوص درباره فیلم‌های اخیر، نظرات مثبتی از طرف مخاطبان به من منتقل شد.نمی‌دانم نظرات منفی هم درباره بازی من وجود داشته یا نه اما هیچ‌وقت مخاطبان درباره آن با من صحبت نکرده‌اند.



شش‌وهفت قرار است با مخاطبانش از حال خوب حرف بزند. برای شما حس و حال خوب چه تعریفی دارد؟

حال خوب داشتن به احساسات هر فرد بازمی‌گردد. گاهی همین که قدم در ایوان می‌گذاری و نسیم خنک بهاری روی صورتت بنشیند حال خوبی پیدا می‌کنی. هرچند داشتن حال خوب به مجموعه‌ای از اتفاقات برمی‌گردد اما این روزها ساده‌ترین بهانه خوشحالی، بهار و آب‌وهوای خوب آن است. باران و هوای پاک بدون هیچ هزینه‌ای و خیلی راحت حس خوبی در ما ایجاد می‌کند.



پس طبیعت روحیه شما را خوب می‌کند.

طبیعت خیلی راحت می‌تواند احساس سرزندگی و شادابی را در من زنده کند و منبع ایجاد حال خوب باشد. فکر می‌کنم برای بسیاری از ما طبیعت در دسترس‌ترین راه برای انرژی گرفتن باشد.



به‌نظر شما داشتن حال خوب هزینه مادی دارد؟

نمی‌توان گفت وضع مالی روی حال روحی افراد بی‌تأثیر است. به هرحال بخش زیادی از زندگی روزمره ما در گرو داشتن پول است، اما به این معنا نیست که فقط پول می‌تواند حس خوب را در ما ایجاد کند. افراد پولدار زیادی را می‌شناسم که حال روحی آنها خوب نیست و داشتن پول هم کمکی نکرده است.پول جای خالی بسیاری از چیزها را پر نمی‌کند. کافی است عشقی در زندگی نباشد، کسی را دوست نداشته باشیم یا دیگران دوستمان نداشته باشند یا سلامتی را از دست داده باشیم. آن وقت می‌بینیم هیچ‌کدام از اینها با پول به‌دست نمی‌آیند. مهم‌تر از همه این که با پول نمی‌توان زمان را خرید. همه خاطرات خوب گذشته ما و لحظاتی که با هم آنها را مرور می‌کنیم، مربوط به روزهایی است که اتفاقا بی‌پول بودیم اما حال خوبی داشتیم. ساندویچ دونانه می‌خوردیم، روی پشت‌بام خانه تئاتر تمرین می‌کردیم و با یک ماشین رنوی کوچک دسته‌جمعی راهی جاده شمال می‌شدیم. آن روزها اجازه نمی‌دادیم پول نداشتن مانع ساختن خاطرات خوب شود.



پس به‌نظر شما می‌توان با هزینه کم هم تفریح کرد و شاد بود؟

بله! می‌شود. نمی‌خواهم مخاطبانی که گفت‌وگوی ما را می‌خوانند حس کنند من بی‌خبر از مشکلات اقتصادی که این روزها همه به نوعی درگیر آن هستیم، برای همه نسخه واحدی می‌پیچم. امیدوارم تماشاگران فیلم‌ها باور کنند که بازیگر هم یکی از خود مردم است. من هم از همین خیابان‌ها عبور می‌کنم، از همین مغازه‌ها خرید می‌کنم و در همین هوا نفس می‌کشم. متفاوت بودن شغل نباید بین ما فاصله بیندازد.واقعیت این است که همه ما در کنار هم مشکلات و روزهای سخت را تجربه می‌کنیم اما می‌شود بهانه‌های کوچک شاد بودن را هم پیدا کرد. آدم ها با توجه به گروه سنی و ویژگی‌های اخلاقی راه‌های مختلفی برای تفریح کردن انتخاب می‌کنند. مثلا نوجوانان همین را که با دوچرخه راهی بستنی‌فروشی شوند یک تفریح ساده می‌دانند. یا جوانان برای تفریح، چادر زدن در طبیعت را انتخاب می‌کنند. نمی‌توانیم برای همه شهروندان راه‌حل یکسانی برای تفریح درنظر بگیریم اما در نهایت همه می‌توانند راهی برای فرار از روزمرگی و روحیه گرفتن پیدا کنند.



تفریح کردن برای بازیگران و چهره‌های مشهور چه تفاوتی با بقیه شهروندان دارد؟

من ناچارم تنها مواقعی از خانه بیرون بروم و تفریح کنم که روحیه مناسبی داشته باشم. رفتن به مکان‌های تفریحی مثل رستوران و مرکز خرید برای بازیگران مستلزم صرف انرژی بیشتر است چون مردم رفتار آنها را زیرنظر دارند. وقتی با خانواده راهی رستوران می‌شوم انگار وارد یک مهمانی بزرگ شده‌ام که باید در آن باانرژی با بقیه سلام و احوالپرسی کنم و عکس بیندازم. به همین دلیل دوست دارم مردم چهره شاداب و پرانرژی از من ببینند و اگر حال خوبی نداشته باشم، از خانه بیرون نمی‌روم.


واقعیت این است که همه ما در کنار هم مشکلات و روزهای سخت را تجربه می‌کنیم اما می‌شود بهانه‌های کوچک شاد بودن را هم پیدا کرد. آدمها با توجه به گروه سنی و ویژگی‌های اخلاقی راه‌های مختلفی برای تفریح کردن انتخاب می‌کنند


مهم‌ترین بهانه شادی و روحیه من و همسرم این روزها، دختر کوچک‌مان است. بچه‌ها بهترین نعمت و بزرگ‌ترین هدیه‌ای هستند که خداوند به ما می‌دهد و تولد هر بچه، شادی و سرزندگی را مهمان خانه‌ها می‌کند. «برکه» دخترم هم دلیل خوشحالی این روزهای من است. هرچند که در کنار انرژی و روحیه‌ای که از وجودش می‌گیرم، دغدغه ساختن آینده‌ای خوب را هم برای فرزندم دارم.

این خبر را به اشتراک بگذارید