الگوبرداری از معصومین در داستان معاصر
نیلوفر مالک، نویسنده رمان«انتقام» از بیان غیرمستقیم مفاهیم دینی در آثار داستانی میگوید
علیالله سلیمی-روزنامهنگار
نیلوفر مالک، از نویسندگان فعال در سالهای اخیر است که بهتازگی بیستمین کتاب خود، رمان«انتقام» را به یک موضوع حساس در جامعه، انتقام و گذشت اختصاص داده و یک ماجرای داستانی هیجانانگیز در روزگار معاصر را به یک واقعه و مفهوم دینی در تاریخ صدر اسلام پیوند زده و مسئله صلح و سازش پیامبر(ص) و بخشش قاتل عمویش حضرت حمزه را به مخاطب نوجوان امروزی یادآوری میکند. از کتابهای داستانی منتشر شده نیلوفر مالک میتوان به «سقای تشنه لب»، «شام غریبان»، «مثل یاوران امام حسین(ع)»، «بوی خوش خاله گلاب»، «شکلات تلخ»، «از قبیلهلیلی»، «از تبار سیاوش» و «وقتی آن زن مرد» اشاره کرد. با این نویسنده درباره رمان جدید«انتقام» گفتوگو کردهایم.
ایده اولیه رمان«انتقام» چگونه در ذهن شما شکل گرفت و مراحل نگارش آن به چه شکل بود و چه مدتی طول کشید؟
تابستان سال 1397بنا بر دعوت آقای مصطفی خرامان به گروه نویسندگان پروژهای که مدیریتش با ایشان بود، پیوستم. این پروژه به همت انتشارات بهنشر شکل گرفته بود. قرار بود هر کدام از نویسندگان رمانی برای مخاطب نوجوان بنویسد که به طریقی به زندگی یکی از معصومین ارتباط پیدا کند. هر دو هفته یکبار جلسهای برگزار میشد، طرحها مطرح و دربارهشان گفتوگو میشد و هر کسی به هر طریقی میتوانست به بقیه برای بهتر شدن طرحشان کمک میکرد. با خواندن زندگی معصومین، متوجه مسئله«گذشت» و اجتناب از «انتقام» ایشان شدم و با طراحی یک شخصیت که برادرش در آستانه اعدام است، نوشتن طرح و سپس رمان را شروع کردم.
در این رمان، 2مفهوم متضاد «انتقام» و «گذشت» در کنار هم مطرح میشوند که در نهایت طعم شیرین«گذشت» بر حوادث تلخ داستان غلبه میکند. در اینباره بیشتر توضیح دهید.
برای سلمان، شخصیت اصلی رمان، این مسئله که چرا پیامبر(ص) بعد از کشتهشدن حضرت حمزه سعی نکردند از قاتل ایشان انتقام بگیرند، قابل درک نبود. او این سؤال را از شخصیت «فردرو» در داستان پرسید و جواب او را شنید، اما این جواب او را قانع نکرد. او میخواست بعد از اعدام برادرش، پیمان، از سوگل و برادرهای او انتقام بگیرد. با آنکه پیمان گفته بود راز سوگل را برملا نکند، اما سلمان وسوسه شده بود که او را لو بدهد. وقتی در آن ماجرای خطرناک و در آستانه مرگ قرار گرفت، تازه متوجه حرف اصلی فردرو شد. فردرو گفته بود: «کسی که میخواهد انتقام بگیرد منطق ندارد، کینه، تمام قلب او را گرفته و به تأثیر کار خودش در اجتماع و روان آدمها فکر نمیکند.» سلمان بعد از اتفاقی که برایش افتاد، فهمید فرقی نمیکند که چهکسی انتقامگیرنده باشد؛ هر دو طرف لطمه میبینند.
رمان انتقام در ردیف آثار ادبی مرتبط با مضامین دینی قرار میگیرد. برای رسیدن به این نگاه، چه میزان مطالعه داشتید؟
در طول کار که یک سال و نیم طول کشید، چندین کتاب درباره معصومان و تاریخ اسلام خواندم. از مطالب اینترنت و گفتوگو با افراد ذیصلاح هم غافل نبودم. برای بخش جنایی ماجرا با یک وکیل گفتوگو کردم تا قوانین جرم را برای مجرم نوجوان بهتر بدانم.
جایگاه ادبیات دینی، بهویژه در بخش ادبیات داستانی در جامعه امروز را چگونه میبینید؟
ادبیات دینی ما بیشتر به بازنویسی ساده یا بازنویسی خلاق از روایات و ماجراهایی که در تاریخ اسلام درباره ائمه موجود است، مربوط میشود. گاهی از یک روایت چندین کتاب در بازار کتاب دیده میشود و این تکرار برای مخاطب نوجوان جذاب نیست. برای جذب نوجوان امروز باید کاری نو صورت میگرفت. خوشبختانه انتشارات بهنشر جزو اولینها بود که این مهم را انجام و سفارش نوشتن رمانهای جذاب با محوریت معصومین را به نویسندگان داد؛ رمانهایی که به جای نوشتن چندباره زندگینامه ائمه، به یک خصوصیت بارز آنها اشاره و آن را برای نوجوان روشن میکند.
برای نگارش یک اثر ادبی با مولفههای دینی و مذهبی با چه موانعی مواجه بودید و با چه راهکاری بر موانع غلبه کردید؟
اولین کتابهایی که از من چاپ شدند، تم مذهبی داشتند و درباره واقعه عاشورا بودند. بهطور کلی نوشتن درباره معصومین را خیلی دوست دارم. برای هر کدام تحقیق زیادی انجام میدهم. هر کاری سختیهای خودش را دارد، اما این کار بسیار سختتر از نوشتن یک رمان کاملا تخیلی یا رمانی درباره یک شخصیت غیرمذهبی است. بهدلیل قداست آنها ورود به هر حیطهای از زندگیشان امکانپذیر نیست. نسبتدادن هرکلام و عملی به آنها مورد تأیید کارشناسان مذهبی قرار نمیگیرد؛ مگر آن کلام یا آن عمل در مستندات موجود باشد.
ادبیــات کودک و نوجوان بهویژه در بخش «رمان نوجوان» در سالهای اخیر چه موقعیتی دارد و آیا نسبت به دهههای قبل رشد و دستاوردی داشته و دارد؟
سالهاست این مسئله دغدغه نویسندگان نوجوان شده که چرا نوجوان ایرانی بیشتر از کتابهای ایرانی سراغ کتابهای ترجمه میرود. جواب این سؤال نیاز به آسیبشناسی دقیقی دارد. شاید یکی از موارد این باشد که کارهای ایرانی جذابیت کارهای ترجمهشده را برای نوجوان ندارند. نوجوان نیاز به خواندن ماجراهای پرکشش و داستانهای پرکنش دارد، اما بهدلیل برخی محدودیتها، گاهی دست نویسنده بسته است و کمتر میتواند به بعضی حیطهها وارد شود، ولی با تمام این محدودیتها رمان نوجوان در ایران در سالهای اخیر کیفیت خوبی داشته است. خوشبختانه نویسندگان مطرح و خوبی در این زمینه فعالیت میکنند و آثار قابلتوجهی ارائه کردهاند که جذاب هستند و نوجوانان ارتباط خوبی با آنها برقرار کردهاند. مثل آقای حمیدرضا شاهآبادی، خانم فریبا کلهر، آقای جمشید خانیان و... .
بخشی از ادبیات داستانی ویژه نوجوانان در ایران به بازنویسی آثار و متون کهن میپردازد. شما آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
بهنظر من بازنویسی متون کهن و آشنا کردن مخاطب نوجوان با ارزشهای ادبی کشورمان، چه بازنویسی ساده و چه خلاق، کار باارزشی است؛ البته درصورتی که به شکل حرفهای و توسط افرادی انجام شود که هم به آن متون تسلط داشته باشند و هم تکنیک داستاننویسی را بهخوبی اجرا کنند. متأسفانه گاهی این کار ساده انگاشته شده و به شکل درست ارائه نمیشود. مدتی قبل متنی از شاهنامه را که برای گروه سنی کودک بازنویسی شده بود، خواندم. خواندنش برای کودک نمیتوانست ساده باشد. لغات دشوار زیادی داشت، اما خوشبختانه کتابهای حرفهای هم در این زمینه نوشته شده است. مسئله دیگر اینکه کارهای تکراری در متون کهن زیاد انجام شده است.
چشمانداز و آینده ادبیات کودک و نوجوان در کشورمان را چگونه میبینید؟
نویسندگان کودک و نوجوان را در ایران بسیار حرفهای و پرکار میبینم و از این جهت خوشحالم. تعدادی از کتابهای کودک و نوجوان ایرانی این قابلیت را دارند که با کتابهای خارجی در سطح جهانی رقابت کنند. نکتهای هم درباره رمان دینی بگویم؛ بهنظر من اگر هر کسی با توجه به تخصصی که دارد کار انجام بدهد و به حیطه کاری دیگری وارد نشود بهتر است. کارشناسان مذهبی، بسیار خوب و دقیق هستند و راهنماییهایشان برای نوشتن رمان دینی بسیار مفید است، اما گاهی علاوه بر کارشناسی دینی در بخش ادبی کار هم دخالت میکنند و این در روند تولید کتاب دینی مشکل ایجاد میکند.