سیرک وکالت
گروهی از معاندان در اقدامی مضحک به رضا پهلوی برای براندازی وکالت دادند
ابراهیم فاتحی-روزنامهنگار
پساز ناکام ماندن فضاسازیها با کلیدواژه «قطع گاز» و «زمستان سخت ایران»، جریانهای معاند در روزهای اخیر پرده دیگری از نمایشهای مضحک سیاسی خود را با محوریت «وکالت دادن به رضا پهلوی برایگذار از جمهوری اسلامی» کلید زدهاند؛ کارزاری مجازی که بیشاز هرچیز زمینهساز بروز اختلافهای درونی در بهاصطلاح جریان اپوزیسیون جمهوریاسلامی شدهاست.
بهگزارش همشهری، ماجرا از جایی آغاز شد که رضا پهلوی در ادامه رویکرد معرفی خود بهعنوان «تنها آلترناتیو جمهوریاسلامی» که در ماههای اخیر و بهدنبال بروز اغتشاشات در ایران، بهصورت پررنگتری ازسوی وی دنبال شد، کوشید در قامت رهبر جریان اپوزیسیون، بار دیگر موضوع «گذار از جمهوریاسلامی» را مطرح و خود را بهعنوان تنها فرد مطلوب برای پیشبرد این راهبرد مجعول معرفی کند.
بهدنبال این گفتوگوی رسانهای، شماری از کاربران شبکههای اجتماعی با بهراه انداختن هشتگی با عنوان «من وکالت میدهم»، اعتماد خود را به رضا پهلوی بهمنظور رهبری جریان براندازی اعلام کردند؛ کارزاری که اگرچه با استقبال ازسوی کاربران داخل کشور شبکههای اجتماعی مواجه نشد، اما در مقابل انتقادهای گستردهای را بههمراه داشت؛ تا جایی که صدای دیگر عناصر ضدانقلاب را نیز درآورد.
ادعای «رهبری» از کدام جایگاه؟
رضا پهلوی درحالی در گفتوگوی اخیر خود تلاش کرد اینگونه وانمود کند که در مسیر براندازی «نقش بیطرفانه خود و جدایی از هرگونه کار تشکیلاتی و عقیدتی» را حفظ خواهد کرد که اساسا ابهامها درباره نقشآفرینی وی درجریان برانداز همچنان باقیاست. بررسی مواضع و رویکردهای فرقهها و جریانهای مختلف ضدانقلاب نشان میدهد بهطورکلی در خود جریان سیاسی سلطنتطلب نیز توافقی در به رهبری پذیرفتن رضا پهلوی وجود ندارد و اساسا بهجز بخشی از وابستگان به دربار سابق و خاندان پهلوی، حساب ویژهای روی نقشآفرینی وی گشوده نشدهاست. این درحالیاست که وی تاکنون بارها به سوژه طنز فعالان سیاسی و کاربران شبکههای اجتماعی تبدیل شده و بهطورکلی ازسوی جریانهای برانداز نیز چندان جدی گرفته نمیشود. رؤیای احیای سلطنت در ایران آنقدر تمسخرآمیز بود که روحالله زم، مدیر رسانه خبری آمریکایی - صهیونیستی آمدنیوز که چندی قبل دستگیر و به دار مجازات آویخته شد، در بخشی از مستند «ایستگاه پایانی دروغ» به افشاگری علیه رضا پهلوی پرداخت و عنوان کرد که رضا پهلوی که خود را رهبر بهاصطلاح اپوزیسیون ایران میداند، شبها در منزل شخصیاش با رویاهایش زندگی و مقابل آینه «سان دیدن» را تمرین میکند.
زندگی شاهانه با اموال مردم ایران
نسخهپیچی مبهم و پرتناقض رضا پهلوی برای «گذار از جمهوریاسلامی» در شرایطی است که افکارعمومی ایرانیان پساز گذشت بیشاز 43سال از سقوط رژیم پهلوی، همچنان فسادها، جنایتها و خیانتهای سران این رژیم و خاندان پهلوی به کشور را فراموش نکردهاست. علاوهبر اینها، غارت سرمایه ایرانیان، یکی از موضوعهایی است که رضا پهلوی پیشاز هرگونه فعالیت سیاسی، باید درباره آنها توضیحات قانعکنندهای به مردم ایران بدهد؛ خارج کردن مقدار قابلتوجهی از سرمایه و اموال ایرانیان در آستانه انقلاب اسلامی که 35میلیارد دلار از پول مردم، بیشاز 380چمدان جواهرآلات و... تنها بخشی از آنهاست که در روزهای اخیر بار دیگر سرزبانها افتاده، ازجمله خیانتهایی است که هرگز از اذهان جامعه ایرانی پاک نخواهد شد. ازسوی دیگر کارشناسان حقوقی نیز معتقدند موضوع مسئولیت حقوقی (مدنی) او نسبت به اموال نامشروعی که از طریق پدر و به نام «سهمالارث» به او و سایر اعضای خانوادهاش رسیده، کاملا جدی و قابل بررسی است. بهعنوان نمونه، فقط یک قلم وجه نقد بهمیزان ۶۲میلیون دلار، که براساس اظهارنظر خودش، ۴۲سال پیش به او رسیده و البته این مبلغ «ناچیز» وجه نقد، غیر از سایر املاک و اموال غیرمنقول و منقول و انواع اوراق بهادار و اشیا و جواهراتی است که به او و هریک از وراث دیگر آخرین شاه ایران رسیده و از طریق آنها توانسته است یک عمر زندگی شاهانه خود را سپری کند. براساس قانون، «استقرار مالکیت وراث بر سهمالارث خود، منوط است به ادای حقوق و دیونی که به ترکه میت تعلق گرفته است.» بر این اساس اگر دولت و صندوق بودجه مملکت قانونا طلبکار باشد، باید قبل از هرگونه تقسیم ارث و تمتع و انتفاع، به انجام تعهدها و پرداخت بدهیها اقدام شود. در نتیجه اگر مالی از اموال کشور و بودجه عمومی (که صرفا «در اختیار» پدرش بوده، آنهم بدون اینکه قانونا مالکیت شخصی بر آن اموال داشته باشد)، به سببی غیراز اسباب قانونی انتقال مالکیت، در ید و تصرف او قرار گرفته باشد، قابل استرداد خواهد بود.
رهبری که مورد قبول هیچکس نیست
رضا پهلوی درحالی در روزهای اخیر به رویابافی پیرامون شرایط «گذار از جمهوریاسلامی» میپردازد که کارزار «من وکالت میدهم» بیشاز هرچیز، از اختلافهای ریشهای جریانهای ضدانقلاب خارجنشین پرده برداشت. اگرچه حامیان رضا پهلوی در هفتههای اخیر تلاشهای گستردهای را برای جمع کردن همه گروههای سیاسی ضدانقلاب زیر چتر او بهکار گرفتند، اما مصاحبه اخیر رضا پهلوی و عدمحمایت دیگر چهرههای داعیهدار جلوداری جریان ضدانقلاب، ازجمله حامد اسماعیلیون، مسیح علینژاد، نازنین بنیادی و... از راهبردهای او برای گذار، نشاندهنده عمق اختلافها در جریان برانداز است. ازسوی دیگر مصاحبه اخیر رضا پهلوی و سخنان او درباره گروهک منافقین، واکنش این سازمان تروریستی را بههمراه داشت و سخنگوی این گروهک، پهلوی را به دیکتاتور بودن متهم کرد. .ضمن اینکه هشتگ«من وکالت نمیدهم» هم از سوی برخی براندازان در حال توئیت شدن است.
کدام گذار؟
گذشته از رویکردهای متوهمانه رضا پهلوی پیرامون براندازی، که نمودی از آن در مصاحبه اخیرش با یک شبکه ضدانقلاب قابل مشاهده بود، ابهامهای اساسی موجود در موضوع «گذار از جمهوریاسلامی»، انتقادهای زیادی را در شبکههای اجتماعی بههمراه داشته است. او درحالی «حفظ تمامیت ارضی ایران» و «جدایی دین از سیاست» را بهعنوان 2 پیششرط گذار از جمهوریاسلامی مطرح میکند که حتی در داخل جریانهای ضدانقلاب نیز شاهد توافق حداقلی روی این موضوعها نیستیم. در جریان اغتشاشات اخیر که با حمایتهای گستردهای ازسوی رضا پهلوی همراه شد، گروهکهای تجزیهطلب و قومیتگرا نقش مخرب گستردهای را ایفا کردند؛ موضوعی که نشان میدهد پیششرط «حفظ تمامیت ارضی ایران» برای گذار از گزارههای اختلافبرانگیز در اپوزیسیون بهحساب میآید. ازسوی دیگر بحث «جدایی دین از سیاست» نیز از دیگر ابهامهای موجود در مدل گذار ارائهشده ازسوی رضا پهلوی است و نادیدهانگاری اکثریت جامعه ایران از سوی وی و جریانهای برانداز را بهاثبات میرساند. استفاده گنگ و مبهم از مفاهیمی مانند «دمکراسی» و «حقوقبشر» ازسوی رضا پهلوی در چارچوب بحث گذار، از دیگر انتقادهایی است که بهکرات در روزهای اخیر ازسوی کاربران فضایمجازی و کارشناسان مطرح شده است.