بچههای کار و خیابان از اینجا به دانشگاه میروند
این خانه نخبهپرور است
سالها بود دغدغه فعالیتهای اجتماعی داشتند تا هم باری از دوش کشور بردارند و هم به ندای دلشان پاسخ بدهند. این بود که با دیدن کودکان کار، تصمیم گرفتند فعالیتشان را در این حوزه متمرکز کنند.
«قاسم حسنی» و «زهرا بناساز» زوجی هستند که سال ١٣٧٩، استارت شروع کار را از بوستان دروازهغار میزنند. به همراه چند دانشجوی داوطلب که آنها هم سر پرشوری داشتند به پارکهای این محله که کودکان کار زیادی در آنجا بودند میروند. سر صحبت را با بچهها باز میکنند و بعد از اینکه اعتمادشان را بهدست میآورند، از آنها میخواهند که سر کلاسهایی که در پارک راهانداختهاند، حاضر شوند و خواندن و نوشتن یاد بگیرند.
سال ١٣٨١ برای اینکه جایی داشته باشند که کودکان کار در آنجا جمع شوند، خانهای میخرند و مجوز کارشان را از وزارت کشور میگیرند. در اول کار با ١٨٠ کودک شروع میکنند و جلو میآیند تا میرسند به امروز. حالا هر سال هزار کودک را پوشش میدهند. در جشن ٢٠سالگی انجمن که همین چند روز پیش برگزار شد، طبق آمار اعلام شدهشان، توانستهاند به زندگی ١٤ هزار کودک کار و خیابان، فرقی نمیکند ایرانی یا اتباع، سروسامان بدهند.
«شکوفا محمدی» یکی از داوطلبانی است که از همان سالهای اول با این انجمن همکاری میکند و مدتی است در دفتر انجمن در یوسفآباد، خیابان سوم، برای کودکان دل میسوزاند. او تأکید میکند که قلبم همیشه برای ایران میتپد و درباره جزئیات کارشان توضیح میدهد: «محور فعالیتهای این انجمن مددکاری، آموزش و ترویج است. ما کودکان کار را در مترو، اتوبوس، پارکها، کارگاههای محدوده بازار، دروازهغار، میدان راهآهن و میدانخراسان و این جور جاها شناسایی میکنیم و بعد از ثبتنام با خانوادههایشان آشنا میشویم و حمایتهای ما از آنها شروع میشود تا کودک در زمانی که در کلاسهای ما حاضر است، خیالش از بابت خانواده راحت باشد.»
انجمن حمایت از کودکان کار، یک نهاد مردمی است که ریالی از دولت دریافت نمیکند و فقط با حمایتهای خیران طی این سالها سرپا ایستاده و توانسته کودکانی را آموزش دهد که بهگفته محمدی، اکنون از افتخارات کشور هستند: «یکی از کودکان را زمانی که ١٣ساله بود در کارگاهی در بازار شناسایی کردم. هوش سرشاری داشت. به او آموزش دادیم و بعد از مدتی به مدرسه البرز رفت. الان هم در دانشگاه تهران درس میخواند. یا دختر خانمی داشتیم که خانوادهاش همه کارتن جمع میکردند و او هم به خانواده کمک میکرد. با آموزشهای ما امسال در رشته دکتری روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی قبول شد و ازدواج موفقی کرده است.»