به احترام «ضیاء موحد» که این روزها ٨٠ سالگی اوست
اجتماع ذهن منطقی و ذوق ادبی
حمیدرضا محمدی-روزنامهنگار
«ضیاء موحد در منطق کار کارستانی کرده است؛ او نوآوریهای مسلمانان را در علم منطق با دقت بسیار زیاد و ابزار منطق جدید و تسلطی که به فلسفه جدید داشته، مورد تحلیل قرار داده است.»
غلامرضا اعوانی
کم پیش میآید کسی هم اهل منطق باشد و هم شعر که شعر از ذوقیات سرچشمه میگیرد و منطق از تعقل و تفلسف. و «سیدضیاء موحد» به سیاق قدما، مانند ابنسینا که توأمان هم اهل کار ادبی بود و هم کار فکری، در همه عمر چنین کرده و از هیچیک برکنار نمانده است، چنانکه حسین معصومی همدانی در آیین بزرگداشت ٧٠ سالگی او نیز بر آن صحه گذاشت: «ضیاء موحد شاعر است و منطقدان، خیلیها معتقدند که وقتی فردی کار دقیق منطقی میکند اگر به شعر روی میآورد بهگونهای برای گریز از آن دقتی است که کار منطقی بر او تحمیل میکند. دکتر موحد همان دقتی را که در منطق دارد در شعر هم دارد. یعنی شعر ایشان شعری نیست که فقط برای سرگرمی یا بهعنوان یک کار فرعی گفته شده باشد.» موحد که اهلیت اصفهان را دارد و چنان همشهریان متقدم خود، بر سبیل فضل گام برداشته است، اگرچه تحصیلات عالیهاش در تهران و لندن، سراسر کار فکری بوده و ابتدا در فیزیک و بعد در منطق درس خوانده اما دستی بر آتش طبعآزمایی هم داشته و نهتنها چند دفتر شعر منتشر کرده - که انتشار نخستین آنها به تشویق هوشنگ گلشیری بود و حتی یکیشان در جایزه کتاب سال شایسته تقدیر شناخته شد - بل در ادب کهن هم صاحبنظر است و بیگمان باید او را یکی از سعدیشناسان معاصر خود بدانیم. حال نباید از آثارش در منطق نیز غفلت کرد که هم ناظر بر منطقیون ایرانی بوده و هم غربی، چنان که نمونههای آن، «تأملاتی در منطق ابنسینا و سهروردی» و «از ارسطو تا گودل: مقالههای فلسفی - منطقی» محل توجه است. اما شاید یکی از برجستهترین آثار او، در نسبت با پروژه اندیشهورزانهاش، «منطق موجّهات» باشد که درست ٢٠ سال پیش از سوی نشر هرمس به طبع رسید و کتاب برگزیده سال هم شد. اثری که نخستین کتاب در منطق موجهات جدید به زبان فارسی است و هدف آن آموزش گامبهگام و روشمند این منطق است. منطق موجهات با افزودن مفهومها و اصلها و قاعدههایی به مبانی منطق جملهها و محمولها پایهگذاری میشود. از اینرو نویسنده در این کتاب، به این مبانی هم پرداخته است.
این همه یعنی او بهقول شهین اعوانی، «جمع فکر و فلسفه با ادبیات و هنر» است و چنان استوار و همعنان، در فکر و ذوق زیست کرده که در هیچیک نسبت به آن دیگری افولی رخ نداده است و این از بلندنظری اوست.