• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
پنج شنبه 8 دی 1401
کد مطلب : 181261
+
-

با «حسین رفیعی»؛ بازیگر و مجری نام‌آشنا که این روزها در سریال «پلاک13» نقش‌آفرینی می‌کند

همیشه می‌خواستم در دنیای هنر نفس بکشم

همیشه می‌خواستم در دنیای هنر نفس بکشم

سعیده مرادی

یکی از همان بازیگرانی است که در دهه70 با برنامه خاطره‌انگیز «ساعت‌خوش» که در سال۱۳۷۳ از شبکه2 تلویزیون پخش می‌شد، به شهرت رسید؛ برنامه‌ای که خاستگاه اصلی چهره‌هایی چون رضا عطاران، مهران مدیری، سعید آقاخانی، یوسف صیادی، رضا شفیعی جم، حمید لولایی، نادر سلیمانی، امیر غفارمنش، ارژنگ امیر فضلی و... هم بود. صحبت از حسین رفیعی است که بعد از ساعت خوش موفق و محبوب، به‌عنوان یک بازیگر طنز به کارش ادامه داد که ازجمله می‌توان به شخصیت ماندگار و جالب «فَ‌فَ» در برنامه تلویزیونی «نیم‌رخ» اشاره کرد. رفیعی علاوه بر بازیگری، کارنامه پرباری هم در زمینه مجری‌گری و استند‌آپ کمدی دارد و به همین دلیل تندیس «ستاره جاودان هنر» به پاس سال‌ها فعالیت در عرصه مجری‌گری به او اعطا شد. این روزها تازه‌ترین اثر حسین رفیعی به نام «پلاک ۱۳» که یک‌سریال طنز اجتماعی است، از شبکه‌سوم سیما در حال پخش است و به همین بهانه گفت‌وگویی با این بازیگر باسابقه و محبوب سینما و تلویزیون انجام داده‌ایم.

    چطور شد به تلویزیون راه یافتید و بازیگری و کار اجرا را از چه سن و سالی شروع کردید؟ شروع کارتان با بازیگری بود یا اجرا؟
من بازیگری را از سال ۱۳۷۲شروع کردم. «امیر غفارمنش» از دوستانم بود و گفت برای تست بازیگری پیش آقای «داریوش کاردان» و «مهرداد خسروی» برویم، بعد از تست از من خوش‌شان آمد و گفتند از فردا برای تمرین بیا! نخستین کاری که در تلویزیون انجام دادم، مجموعه «سی‌ونه» بود. سال۷۳ مجموعه «نوید بابا» با بیژن بنفشه‌خواه را کار کردیم، سال۷۴ هم در سریال «سفر به چذابه» حضور داشتم. همان سال‌ها فعالیت‌هایی در سینما هم داشتم. اما درخصوص کار اجرا باید بگویم که از سال۷۵ وارد کار اجرا شدم و سال۷۷ مجموعه «نیم‌رخ» شروع شد.
    اولین اجرای تلویزیونی‌تان چه بود؟
اولین کار اجرایم را در سال ۷۳ انجام دادم؛ در برنامه‌ای با عنوان «۸۰روز در جام‌جم» که یک کار کودک و نوجوان بود و پخش آن ۴ماه طول کشید. ۸۰ روز در جام‌جم کاری برای پر‌کردن اوقات فراغت کودکان در ایام تابستان بود.
    یکی از اجراهای ماندگار شما شخصیت
«فَـ فَـ» بود. این شخصیت چگونه شکل گرفت و از کجا آمد؟
در آن سال‌ها برنامه‌ای با بیژن بنفشه‌خواه به نام «خوشحال و شاکی» داشتیم که من و بیژن متضاد یکدیگر لباس می‌پوشیدیم. از طرفی من از کودکی دوستی به نام فرامرز داشتم که خیلی لوس بود و ما هم او را فَـ فَـ صدا می‌کردیم! کلا هم توی‌دماغی صحبت می‌کرد و با اینکه هیچ کاری بلد نبود، تمام مدت بلوف می‌زد؛ «من از دیوار راست بالا می‌روم» یا «من با مشت می‌زنم درخت را می‌ترکانم». در برنامه و نزدیک روز نوجوان که بود، آقای حسن‌زاده، کارگردان کار از ما پرسیدند که چه ایده‌ای داریم، من کاراکتر همین دوستم را معرفی کردم که مورد توجه قرار گرفت و اجرا کردیم. آنجا، نوجوانی شاکی بودم که از همه ‌‌چیز ایراد می‌گرفتم و از جمله‌هایی مثل «واقعاً یک‌میلیون تومان پول توجیبی کم است» یا «من برای مدرسه رفتن ماشین شخصی می‌خواهم» استفاده می‌کردم. در آن زمان مدیر شبکه از این کاراکتر خوشش آمد و وقتی که قرار بود نیم‌رخ را در 77/۷/۷ تمام کنند، از من خواستند که با فَـ فَـ وارد مجموعه شوم و این تاریخ را در ذهن مخاطبان جا بیندازم که بخواهند بدانند چه می‌شود. آمدیم و اجرا کردیم اما برنامه تمام نشد و از شخصیت خوش‌شان آمده بود! به همین دلیل 3سال بعد از آن همچنان برنامه ادامه داشت و پخش می‌شد.
    کار اجرا، کار سختی است؟
همه کارهای دنیا اگر عاشقش نباشی و تجربه نداشته باشی سخت است. قطعاً کار اجرا به‌ویژه اجرای برنامه زنده کار سختی است و باید در ثانیه حرف بزنید، اطلاعات عمومی بالا و مطالعه در زمینه‌های مختلف هم داشته باشید.
    هم‌اکنون برنامه‌هایی که برای کودکان و نوجوانان ساخته می‌شود آنقدرها که باید و شاید جذابیت ندارند. به‌نظر شما دلیل این امر چیست؟
مهم‌ترین دلیل برای این امر تغییر جامعه است که تغییر نگاه کودکان و نوجوانان را نیز به همراه داشته است. هم‌اکنون هر آدمی یک تلویزیون جیبی دارد و این تلویزیون‌های جیبی نیز پر از برنامه‌های متنوع از همه دنیا و پلتفرم‌های مختلف است. بنابراین وجود این امکانات، کار را برای سازندگان برنامه‌های کودک و نوجوان سخت می‌کند. نه اینکه نشدنی است اما کار راحتی هم نیست. من هم قبول دارم، امروزه چه در تلویزیون، سینما، تئاتر و در همه رسانه‌های دیداری و شنیداری برنامه‌های مناسبی ساخته نمی‌شود و ما دیگر شاهد فیلم‌هایی مانند «کلاه قرمزی» یا «مدرسه موش‌ها» نیستیم. باید یک بازنگری در این زمینه شود. دوستانی که در حوزه کودکان و نوجوانان کار می‌کنند باید یک هم‌اندیشی داشته باشند و به فکر راهکارهای مفید و مؤثر در این زمینه باشند تا تولید محتوا روند مثبت به‌خود بگیرد.
    کدام کار در دیده‌شدن شما مؤثر بود؟
من در سال ۷۲ در مجموعه «سی‌ونه» استندآپ کمدی اجرا می‌کردم و خیلی دیده شد و من را شناختند. در برنامه‌های نوروز ۷۵-۷۴، دیدار، «لبخند سوم» و خیلی مجموعه‌های دیگر دیده شده بودم، اما این برنامه خیلی شاخص بود و بیشتر دیده شد.
    شما چند کار هنری از اجرا و بازیگری گرفته تا نقاشی را همزمان دنبال می‌کنید. این امر باعث نمی‌شود از اهدافی که داشته و دارید دور بمانید؟
من دیپلم و لیسانس نقاشی دارم  و دغدغه و عشقم همیشه نقاشی بوده و همچنان هست. من حتی آتلیه نقاشی دارم و این هنر را با علاقه و جدیت تمام دنبال می‌کنم. تنها هدفم هم نقاشی بوده که به آن رسیده‌ام و همیشه تلاش کرده‌ام که در حوزه هنر قدم بزنم، نفس بکشم و لذت ببرم که این امر محقق شده است. در کنار نقاشی، بازیگری و اجرا هم دارم و این امر باعث نشده تا از علاقه اصلی‌ام دور بمانم.
    شما در کار اجرا و بازیگری آدمی پرانرژی هستید، آیا این شخصیت فعال و پرجنب و جوش شما در زندگی روزمره هم وجود دارد؟
بله، من از کودکی آدم پرجنب و جوشی بودم. من همیشه دوست دارم پویا باشم و شوخی‌کردن را دوست دارم و دوست دارم همیشه فضا پر از خنده باشد و این خنده و شوخی‌ها به دیگران انرژی ببخشد.
    آیا در این سال‌ها فعالیت هنری خاطره خاصی دارید که در ذهن‌تان ماندگار شده باشد؟
همه سال‌های فعالیت برای من خاطره است. هر کاری، آبستن خاطرات شیرین و تلخ است و من نمی‌توانم از خاطره خاصی صحبت کنم.
    آیا کارگردان خاصی وجود دارد که دوست داشته باشید با او همکاری داشته باشید؟
در سال‌های فعالیت خود با کارگردان‌های بسیاری افتخار همکاری داشته‌ام که همه کاربلد بودند و من از آنها چیزهای زیادی آموختم. با کارگردان‌های بزرگی مانند «رسول ملاقلی‌پور» همکاری داشته‌ام. من مدیون آقای «داریوش کاردان» و آقای «خسروی» هستم که باعث شدند در تلویزیون حضور یابم. یا با کارگردانی مانند «محمد حسن‌زاده» همکاری داشتم که کارگردان کاربلدی است و من از او بسیار آموختم. یا با آقای «معیریان» همکاری داشتم که آدم بااخلاق و باسوادی است.
    در این سال‌ها فعالیت آیا کار یا نقش خاصی بوده که بیشتر از همه دوستش داشته باشید؟
همه کارهایی که انجام داده‌ام کارهایی بوده که دوستشان داشته‌ و دارم. اما از میان همه کارها، برنامه‌هایی که مربوط به حوزه کودک و نوجوان بوده را بیشتر از همه دوست دارم.
    درباره حضورتان در مجموعه پلاک ۱۳ بگویید... کار با آقای معیریان را چطور می‌بینید؟
چون از ابتدا با کارهای طنز شناخته شده‌ام، بیشتر پیشنهادهایی که سمتم می‌آید نیز طنز است. با معیریان نیز سال‌های پیش در مجموعه «شیر و عسل» همکاری داشتم. به عقیده من کار با آقای معیریان به‌دلیل اینکه به جایگاه بازیگر احترام می‌گذارد، لذتبخش است. ایشان دست بازیگر را باز می‌گذارد و از پیشنهادهای بازیگران استقبال می‌کند.
    یک مقدار درباره نقش‌تان در مجموعه پلاک ۱۳ برایمان می‌گویید؟
در سال‌های اخیر بیشتر نقش پدر خانواده را بازی کردم، درحالی‌که خیلی قبل‌ترها نقش بچه را بازی می‌کردم. در سریال پلاک ۱۳ نقش تیمور را دارم که کارآفرین است و مانند خیلی از پدرها تلاش می‌کند تا فرزندانش جایگاه خوبی پیدا کنند. خیلی سعی کردیم که مانند خانواده‌های امروز جامعه باشیم، چون خودم همیشه به خلق خانواده‌های بی‌شباهت به جامعه و واقعیت نقد داشتم و گریزان بودم. چون ما نباید ایران را فقط تهران ببینیم و همچنان در کشورمان روستا و دهستان داریم که اقوام مختلف با روحیات گوناگون در قالب خانواده زیر یک ‌سقف زندگی می‌کنند و سنت‌های خانوادگی مشترکی در آنها وجود دارد که فقط برای ایران است و شاید در هیچ جای دنیا مشابه آن را نداشته باشیم.
    پلاک ۱۳ را تا چه میزان موفق می‌دانید؟
من ادعایی ندارم مجموعه‌ای که ما کار کردیم بی‌نقص است، اما تمام تلاشمان را خالصانه و عاشقانه انجام دادیم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید