پاتریک مودیانو
نمیدانم شب تصادف، هلن ناواشین را تا ایستگاه قطار شمال همراهی کرده بودم یا نه. فراموشی، در نهایت به جایی میرسد که به تمام سطوح زندگی ما و گاهی، به جزئیترین لحظههایش آسیب میرساند. در این فیلم قدیمی، خرابی نگاتیوها تغییراتی ناگهانی در زمان بهوجود میآورد و در ما این احساس را ایجاد میکند که 2رویداد در 2زمان متفاوت، در یک روز اتفاق افتادهاند و حتی همزمان بودهاند. با مشاهده این تصاویر ناقص درهم تلاقی یافته که با نهایت بینظمی در حافظه ما ثبت شدهاند و گاه آهسته و گاه ناگهانی، از دل نقاط کور، در پی یکدیگر میآیند، چطور میتوان به توالی زمانی دست یافت؟ سرانجام سرگیجه میگیرم.
تصادف شبانه
در همینه زمینه :