مردی که بر سر تصاحب یک تکه میلگرد پیرمردی را به قتل رسانده بود با تأیید حکم قصاصش در دیوانعالی کشور در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
به گزارش همشهری، عصر روز 28بهمنماه سال 94خبر درگیری مرگبار بین 2مرد به مأموران کلانتری 116مولوی گزارش شد. اطلاعات اولیه نشان میداد مرد جوانی بر سر پیداکردن ضایعات با پیرمردی درگیر شده و وی را با کوبیدن میلگرد بر سرش به قتل رسانده است. زمانی که مأموران به محل درگیری در حوالی میدان محمدیه رسیدند مردم عامل جنایت را دستگیر کرده بودند. به این ترتیب وی بازداشت شد تا جزئیات جنایتی که مرتکب شده را بازگو کند.
متهم در اعترافات اولیهاش گفت: من قصد کشتن او را نداشتم. هر دو در سطل زباله بهدنبال ضایعات بودیم که یک میلگرد پیدا کردیم. او گفت میلگرد برای من است و من هم میخواستم آن را صاحب شوم. سر این موضوع با یکدیگر درگیر شدیم و من با همان میلگرد چند ضربه به سرش زدم. نمیخواستم او را به قتل برسانم.
تحقیقات پلیس از خانواده مقتول نشان میداد که او دستفروش بود و در خیابان بساط میکرد. فرزندان مقتول بهعنوان اولیای دم گفتند از قاتل پدرشان شکایت دارند و خواستار قصاص او هستند. در ادامه متهم صحنه درگیری مرگبار را بازسازی کرد و در نهایت پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در جلسه محاکمه بار دیگر اولیای دم خواستار قصاص متهم شدند. او این بار در دفاع از خودش گفت که قتل عمدی را قبول ندارد. او گفت: من پیک موتوری بودم و با موتورسیکلتم کار میکردم. اما چند روزی بود که موتورم خراب شده بود و در تعمیرگاه بود. پول نداشتم که هزینه تعمیرش را بدهم. به همین دلیل تصمیم گرفتم چند روزی ضایعات جمع کنم تا شاید پولی نصیبم شود. وی ادامه داد: سطلهای زباله را جستوجو میکردم تا اینکه به سطلی در اطراف میدان محمدیه رسیدم. همین که من دستم را در سطل کردم مقتول هم آمد. من میلگردی از سطل بیرون آوردم اما او گفت میلگرد برای من است. بر سر همین موضوع با هم درگیر شدیم و سطل زباله روی هر دو نفرمان افتاد و نمیدانم در ادامه چه اتفاقی افتاد.
وی در ادامه گفت: آن روز موادمخدر مصرف کرده بودم و توهم داشتم. نمیدانم چطور شد و چهکسی به مقتول ضربه زد اما از اولیای دم معذرت میخواهم و خواهش میکنم من را ببخشند.
هیأت قضایی در پایان این جلسه متهم را گناهکار تشخیص دادند و او را به قصاص محکوم کردند. با این حال وکیل مدافع متهم به این رأی اعتراض کرد و پرونده به شعبه32 دیوانعالی کشور فرستاده شد. وکیل متهم مدعی شد که موکلش مشکل روانی دارد و تحت شرایطی خاص دست به قتل زده است. هرچند او تلاش کرد از این طریق موکلش را نجات دهد اما در نهایت قضات عالی رتبه دیوان، حکم دادگاه را تأیید کردند.