ضیافت سلام برای پتگرها
چند روایت از خانواده پتگر که این روزها نمایشگاه نقاشیهایشان در گالری سلام دایر است
مرتضی کاردر|خبرنگار:
علیاصغر و جعفر، فرزندان مشهدی حسن کلاهدوز بودند که به کلاهدوزی و پوستین دوزی اشتغال داشت. مشهدی حسن بعدها کارگاه قالیبافی به راه انداخت. آشنایی با قالیبافی سبب شد که به نقاشی علاقهمند شوند. نقاشی را نزد میرمصور ارژنگی در تبریز آموختند اما به توصیه میرمصور برای تکمیل نقاشی به تهران آمدند، به باغ نگارستان، جایی که مدرسه صنایع مستظرفه آنجا بود و با حضور نقاشان مکتب کمالالملک سالهای اوج خود را میگذراند. استادانی مثل علی محمد حیدریان، اسماعیل آشتیانی، حسینخان شیخ و... .
***
گالری بزرگ سلام در طبقه منفی یک مجتمع سامسنتر در عصر گرم چهارم خرداد روز شلوغی را پشتسر میگذارد. بسیاری از دوستداران هنر معاصر ایران برای تماشا آمدهاند. نام پتگرها خیلیها را در عصر گرم ماه رمضان به گالری کشانده است. «خواب و خیال» عنوان نمایشگاهی است که از کارهای جعفر و علیاصغر و نامی و نیما پتگر در گالری سلام برپا شده است.
***
علیاصغر و جعفر خیلی زود در نقاشی حرفهای شدند و به استادی رسیدند و آتلیه خود را دایر کردند. آنها که تا آن زمان به برادران اکبری مشهور بودند نام خانوادگی خود را به پتگر (صورتگر) تغییر دادند. برادران پتگر نقش تأثیرگذاری در تاریخ نقاشی ایران دارند. نقاشان بسیاری در آتلیه پتگرها نقاشی آموختند. پتگرها مثل بیشتر شاگردان مکتب کمالالملک نقاشانی واقعگرا بودند. اما نقاشیهای آنها وقتی که به موضوعات اجتماعی میپردازند دور از یک نگاه انتقادی اجتماعی نیست.
***
پیرمرد عصازنان پیش میرود و کارها را میبیند. به سختی راه میرود اما مقید است که دانهدانه روبهروی هر تابلو بایستد و تأمل کند. نزدیک میروم و میپرسم پدرجان ببخشید شما از شاگردان پتگرها بودید؟ «من کمتر، ولی برادرم بیشتر. برادرم هم دوست جعفر پتگر بود و هم پیشش نقاشی یاد گرفت. خدا بیامرزد برادران پتگر را. اینها در جوانی از آذربایجان آمدند و اینجا کلاسی درست کردند. آتلیه پتگرها اول در خیابان جمهوری، نزدیک سفارت انگلیس بود، بعد جعفر به خیابان منوچهری آمد و اصغر به خیابان ولیعصر رفت. بعد جعفر آتلیهاش را به خیابان منوچهری آورد. بعد آمد به پیچشمیران. بعد رفت به خیابان هدایت (برادران قائدی) بعد هم علی که نمیدانم امروز آمده است یا نه تا سالها آنجا بود.»
علی فرزند جعفر پتگر در نمایشگاه حاضر نیست؛ عضو دیگری از خانواده نقاشان که نقاشی خود را به شکل مستقل ادامه میدهد. پیرمرد تاریخ زنده نقاشی است. نامش را میپرسم. پدرام صباست. نوه ملکالشعرای صبا. به حرفهایش ادامه میدهد و میگوید:«وقتی آلکساندر گراسیموف، نقاش بزرگ روس که نقاش مخصوص دربار استالین بود، به ایران آمد از میان نقاشان ایرانی فقط کار پتگرها را پسندید. جعفر مدتی به سراغ کارهای امپرسیونیستی رفت. خوب هم کار میکرد اما به امپرسیونیسم اعتقادی نداشت. جعفر پتگر بسیار قلم شیرینی داشت. شیرینی قلم را نمیشود گفت و درس داد. حسی است. نمیشود تعریف کرد. حتماً دورنمایی را که اصغر پتگر از بالا از سرچشمه تهران کشیده، دیدهاید. کار بسیار شیرینی است. فکر میکنم بهترین کار اصغر پتگر باشد، یا مرغفروش جعفر پتگر. همان سبد مرغفروش را ببینید. آدم گیج میشود که به چه زیبایی آن را کشیده است.»
***
نامی و نیما فرزندان علیاصغر پتگر بودند که با فاصله یک سال از هم به دنیا آمدند. از کودکی در آتلیه پدر سر کردند و نقاشی را از سالهای کودکی نزد پدر آموختند. هر دو سالهایی را مثل پدرشان نقاشی واقعگرایانه میکشیدند اما به مرور به سبک شخصی خود در نقاشی دست یافتند.
نامی از سالهای نوجوانی دستیار پدر شد و خیلی زود آتلیه شخصیاش را در کنار آتلیه پدرش در خیابان جمهوری تهران دایر کرد. نامی در سالهای پس از انقلاب آتلیهاش را به خیابان جم منتقل کرد. در سالهای دهه 60 و 70 نقاشان بسیاری برای فراگیری نقاشی به آتلیه او میآمدند. نامی در سالهای بعد به شمال رفت و در دانشگاههای نوشهر و رویان به تدریس تاریخ هنر پرداخت. نامی پتگر در سال1387 در آتلیه شخصیاش در چالوس درگذشت.
نیما در سالهای جوانی برای تحصیل نقاشی به ایتالیا رفت و پس از دریافت مدرک کارشناسی مجسمهسازی از آکادمی هنرهای زیبای رم به ایران بازگشت. نیما خلوتگزیده بود و سالهای بسیار در خلوت به نقاشی مشغول بود. سبک کار او با دیگر اعضای خانواده پتگر فرق داشت. نقاشی که به گفته آیدین آغداشلو «یکی از مستعدترین، کوتاهترین و درستترین هنرمندانی بود که کار کرد و بی هیچ تقلید و حقهبازی، خالص، اصیل و خودش بود. در جهانی که هیچکس جای خودش را ندارد، یا میتوان نیما پتگر را ندید یا میتوان او را دید و شیفتهاش شد.»نیما در فروردین1394 درگذشت.
***
مانی پتگر فرزند دیگر علیاصغر پتگر است که در حقیقت نمایشگاه را میزبانی میکند. به سراغ مهمانان میرود و یکی یکی با شاگردان و دوستان خانواده پتگر خوش و بش میکند؛ فرزند دیگر خانواده پتگر که برخلاف نام و پیشینه خانوادگیاش به نقاشی روی نیاورده است. مستندساز است و سینماییخوانها او را با نوشتههایش در مجله فیلم به یاد میآورند. مانی پتگر درباره نمایشگاه میگوید: « همه آثار پدرم اصغر از مجموعه خانوادگی است. آثار نیما اما از مجموعه خانوادگی نیست و به جز 3 اثر بقیه را از مجموعهدارها برای این نمایشگاه گرفتهایم. آثار نامی و جعفر نیز برای مجموعه خانوادگی است.»
مانی خاطرههایی از خانواده میگوید: «هیچکدام تلاشی نمیکردند برای مطرح شدن. سال43 میخواستند سرچشمه را به مبلغ 300هزار تومان از پدرم بخرند ولی نفروخت. سال 53 تا 54 میخواستند مجموعهای از کارهای او را 750هزار تومان بخرند باز هم نفروخت. پدرم میگفت تابلوها مثل بچههای من هستند ولی فکر کنم آنها را از بچههایش بیشتر دوست داشت.»
نیما پتگر کمتر از دیگر اعضای خانواده پتگر شناخته شده است. «کارهای نیما مینیمالتر بود و قدری شاید تیره تر. برای همین طبیعی است که وقتی شمال مینیمال باشی، دارک هم باشی کمتر شناخته شوی.»
***
نقاشیهای پتگرها در جاهای مختلف پراکنده است. تعدادی از آنها در باغ نگارستان در گالری نقاشان مکتب کمالالملک، شماری از آنها در کاخ گلستان، شماری در موزه هنرهای معاصر تهران، شماری از آنها در مجموعههای شخصی و... ایکاش میشد همه نقاشیها را یکبار در نمایشگاه گرد آورد. نمایشگاه خواب و خیال تا یکم تیر در گالری سلام دایر است.