• یکشنبه 25 آذر 1403
  • الأحَد 13 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 15
چهار شنبه 2 آذر 1401
کد مطلب : 177885
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/8q6Gj
+
-

نابغه موسیقی ایران

تقویم سالمرگ
نابغه موسیقی ایران

یکی از بزرگ‌ترین خدمت‌های درویش خان، شاید ابداع درآمد باشد. تا قبل از آن نوازندگی در گروه نوازی با آواز شروع می‌شد، ولی بعدها وقتی که ارکسترهای ایرانی با سازهای بیشتری تشکیل شدند، نیاز به قطعه‌ای احساس شد که در شروع برنامه ذهن مردم را برای شروع‌ساز و آواز تنها آماده کند. این کار را درویش خان انجام داد. پیش‌درآمدهای درویش خان آن زمان آنقدر محبوب بودند که وقتی کمپانی «هیز ماسترزویس» صفحاتی از نوازندگی درویش‌خان را ضبط کرد و به ایران فرستاد، کاملا شکست خورد، چون مردم منتظر پیش درآمدهای درویش خان بودند و کسی صفحاتی را که فقط‌ساز و آواز داشت، نمی‌خرید.
درویش خان سال1258 به دنیا آمد. اول اسمش غلامحسین بود. پدرش سه‌تار نواز بود و به‌خاطر همین پسرش را به مدرسه موزیک دارالفنون فرستاد. غلامحسین در کودکی شیپور و طبل کوچک می‌نواخت. پدر غلامحسین تکیه کلام عجیبی داشت، هر کسی را که می‌خواست صدا کند - حتی پسرش را - می‌گفت درویش. درویش روی غلامحسین ماند و شد غلامحسین‌خان درویش یا فقط درویش خان. بعدها درویش بهترین شاگرد حسینقلی‌خان شد. شبی حسینقلی در حضور شاهزاده شعاع‌السلطنه - پسر ناصرالدین شاه - ‌ساز می‌زد. بعد اجازه خواست تا غلامحسین‌ساز بزند.‌ساز غلامحسین آنقدر مورد توجه شعاع‌السلطنه قرار گرفت که او را جزو نوازندگان مخصوصش قرار داد اما درویش این را دوست نداشت. کمی بعد از سمت‌اش استعفا داد. درویش خان شیوه آموزشی ویژه‌ای داشت و به شاگردانی که موفق به طی دوره‌های درسش می‌شدند، نشانی به شکل تبرزین هدیه می‌کرد که از مس و نقره و برای شاگردان عالی، از طلا بود. فقط 4 نفر از درویش تبرزین طلا گرفتند: مرتضی نی داوود، ابوالحسن صبا، موسی معروفی و سعید هرمزی. روح‌الله خالقی در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» روایت می‌کند: پدرم از هنرمندی و مکارم او [درویش‌خان] حکایت‌ها می‌کرد. من آرزو داشتم او را ببینم و سازش را از نزدیک بشنوم. تا اینکه برحسب دعوت پدرم شبی به باغ ما آمد. محفل آراسته‌ای به پاس احترام او ترتیب دادند و همه با محبت و بی‌ریا چهارزانو دور هم نشستند. نسیم ملایم شهریور می‌وزید و حرکت شاخه‌ها، زمین را سایه روشن می‌کرد. نوای سر انگشتان درویش‌خان هم رونق خاصی به محفل انس داده بود. مضراب ریز صاف پی در پی و با نرمی و پختگی پنجه و حالت خوش سازش همه را ساکت و خاموش کرد. دفعه دیگر استاد‌ساز را زمین گذاشت و سه‌تارش را دردست گرفت و شورِ بالادسته را با کوک مخصوص خود نواخت که آیتی از لطف و زیبایی بود و هرگز اثرش با اینکه سال‌ها از این داستان می‌گذرد، از خاطرم محو نشده‌است. 
درویش خان با آن قیافه مهربان به همه «یا پیر جان» می‌گفت؛ تکیه کلام عجیبی بود. هنگامی که این 3 کلمه را ادا می‌کرد، یکباره شکر از دهانش می‌ریخت.‌ مرگ درویش خان بر اثر تصادف با اتومبیل بود و ظاهرا نخستین تصادف اتومبیل در ایران هم بوده. سر قبر درویش خان در ظهیرالدوله، هنوز شاخه‌های نسترن است. می‌گویند این گل‌ها از گیاهی مانده که خود درویش خان در خانه‌اش داشته است.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید