• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
سه شنبه 1 آذر 1401
کد مطلب : 177830
+
-

نگاه برلین به شرق آسیا

آلمان تلاش دارد تا با تقویت روابط با چین و دیگر کشورهای آسیای شرقی، علاوه بر تثبیت موقعیت بین‌المللی خود، به سمت تنوع بخشی به شرکای اقتصادی‌اش حرکت کند

گزارش
نگاه برلین به شرق آسیا

ادامه جنگ اوکراین در نهمین ماه خود، در حال شکل دادن به موازنه‌های سیاسی جدیدی در نظام بین‌الملل است. آلمان که تا پیش از جنگ، نزدیک‌ترین متحد اروپایی روسیه بود، پس از جنگ در خط مقدم تحریم‌ها علیه مسکو قرار گرفت و البته در این مسیر نیز متحمل هزینه‌های سیاسی و اقتصادی قابل توجهی شده است. هزینه انرژی در این کشور نسبت به‌مدت مشابه سال قبل، 43.9درصد افزایش یافته است. داده‌های ارائه شده از سوی رویترز نشان می‌دهد که نرخ تورم آلمان در ماه سپتامبر (2ماه پیش) به بالاترین حد خود در بیش از 25سال گذشته رسیده است. فشار تورم بر اقتصاد آلمان تا آنجا می‌تواند هزینه بر باشد که ممکن است جایگاه منطقه‌ای این کشور را در اروپا تحت‌تأثیر قرار دهد. از همین رو دستگاه دیپلماسی آلمان تحرکات تازه ای را برای سر و سامان دادن به اوضاع اقتصادی این کشور در پیش گرفته است؛ از جمله سفر اخیر صدراعظم آلمان به چین و برخی دیگر از کشورهای آسیای شرقی. این سفرها در چارچوب نگاه به شرق برلین در میانه تحولات اوکراین ارزیابی شده است. روزنامه محافظه کار ترکیه‌ای ینی شفق، در گزارشی نوشته که آلمانی‌ها حساب زیادی روی شرق آسیا باز کرده‌اند و به دنبال احیای جاه طلبی‌های خود در عرصه بین‌المللی هستند. این نشریه ترکیه‌ای تأکید دارد که آلمان در تلاش برای ایجاد یک استراتژی جدید در زمینه سیاست خارجی خود در شرق آسیاست. البته روابط تجاری آلمان با چین تاکنون در سطح قابل توجهی قرار داشته است. آمار دولتی در آلمان نشان می‌دهد که حجم تجارت 2 کشور در سال 2021به 246.5میلیارد یورو رسیده است. اما به‌نظر می‌رسد که آلمان با توجه به تجربه ناموفق گذشته در اتکای صرف به روسیه در زمینه تامین گاز، به‌دنبال تنوع بخشی به شرکای تجاری‌اش در شرق آسیاست تا تجارت برلین در این منطقه تنها به چین محدود نباشد. از این‌رو نیز هیأت سیاسی-تجاری بلندپایه آلمان، در سفر منطقه‌ای اخیر خود به شرق آسیا، علاوه بر چین به کشورهای ویتنام، سنگاپور و اندونزی نیز سفر کرد تا تأکیدی بر تنوع‌بخشی به شرکای تجاری در این منطقه باشد.

حفظ موقعیت در اروپا
آلمان همواره در اروپا به‌عنوان یک بازیگر پیشرو و دارای نقش رهبری شناخته می‌شود. این کشور نه‌ تنها قطب اقتصادی، بلکه قطب سیاسی اروپا نیز به شمار می‌رود. این موقعیت محوری آلمان در اروپا بیش از هرچیز مرهون موقعیت جغرافیایی این کشور است. قرار‌گیری آلمان در مرکز اروپا باعث شده تا این کشور به‌ عنوان بازیگر تجاری بین کشورهای اروپای غربی و شرقی عمل کند. آلمانی‌ها در سال‌های گذشته در دوره صدراعظمی آنگلا مرکل، چند بحران اساسی را پشت سر گذاشتند. آنگلا مرکل در سال‌های گذشته به خوبی موفق شد تا کشورش را از بحران یورو، برگزیت و بحران پناهجویان عبور دهد. حتی الحاق کریمه در سال 2014و ناآرامی‌های مربوط به آن در اوکراین، تأثیر چندانی بر روابط آلمان با روسیه نگذاشت و در همه این بحران‌ها، آلمانی‌ها توانستند به‌عنوان بازیگری موفق قد علم کنند. در واقع مرکل در تمام دوران صدراعظمی خود، رویه‌ای را که گرهارد شرودر، همکار پیش از خودش آغاز کرده بود، در پیش گرفت. این رویه مبتنی بر ترکیب دیپلماسی با تجارت از طریق سفرهای منظم به پکن برای امضای قراردادهای سرمایه‌گذاری بزرگ بود.
با این حال آلمان در دوره مسئولیت اولاف شولتز به اندازه دوره مرکل و قبل از آن نتوانست مستقل عمل کند. در نتیجه، اعتبار این کشور به‌عنوان یک کشور محوری در اروپا، خدشه دار شده است. این خدشه به اعتبار سیاسی آلمان را، در جریان حضور پررنگ این کشور در جنگ اوکراین به خوبی می‌توان دید و بسیاری معتقدند که آلمان بیش از دیگر کشورهای همسایه خود ازجمله فرانسه، در بحران اوکراین ایفای نقش کرده است. با توجه به این شرایط، علاقه آلمان به تقویت پیوندها با کشورهای شرق آسیا را در چارچوب تلاش برلین برای بازگشت اعتبار بین‌المللی به‌ویژه در اروپا می‌توان ارزیابی کرد، به‌گونه‌ای که رهبران کنونی آلمان تلاش دارند ضمن تحرک بخشیدن به دیپلماسی خود، بار دیگر به همان جایگاه گذشته مبتنی بر یک کشور اقتصاد محور بازگردند. از همین رو نیز برلین کار خود را در بازی‌های اقتصادی با نگاه پررنگ‌تری به شرق آسیا از سر گرفته است.

کسب اعتبار داخلی
وضعیت سیاسی ائتلاف حاکم در آلمان نیز بی‌تأثیر بر تحرکات دیپلماتیک اولاف شولتز، صدراعظم این کشور در شرق آسیا نیست. شولتز به دلیل اوضاع اقتصادی کشورش، در داخل تحت فشار و انتقادات بسیاری است و در نظرسنجی‌های هفتگی، محبوبیت حزب سوسیال دمکرات حاکم در حال کاهش است. در مقابل، موقعیت حزب مخالف به رهبری «فریدریش مرز» در حال تقویت است و اگر شرایط به شکل فعلی ادامه یابد، احتمال پیشی گرفتن رقبای شولتز در انتخابات پارلمانی آتی وجود دارد. از سوی دیگر، تنش در داخل دولت ائتلافی برلین، به‌ویژه تشدید اختلاف با سبزها نیز قابل توجه است و شاید در این وضعیت، اولاف شولتز تلاش دارد تا با تقویت پیوندهای تجاری با شرق آسیا، هم بر بخشی از فشارهای اقتصادی فائق آید و هم موقعیت خود را به‌عنوان یک رهبر موفق در داخل آلمان تثبیت کند. در عین حال، موقعیت شولتز در داخل آلمان تنها با موفقیت سیاست خارجی او در قبال آسیا سنجیده نمی‌شود، بلکه ثبات در اروپا نیز در ایفای نقش موفق او بسیار مهم خواهد بود.

اهمیت تجاری شرق آسیا برای آلمان
صرف‌نظر از دلایل سیاسی، بازارهای شرق آسیا همواره برای شرکت‌های آلمانی جذاب بوده است. وب سایت اینترالینک درباره اهمیت شرق آسیا برای شرکت‌های آلمانی می‌نویسد: چین، ژاپن و کره‌جنوبی نه‌ تنها دومین، سومین و دهمین اقتصادهای بزرگ جهان هستند، بلکه همه این کشورها بودجه‌های زیادی را به بخش‌های تحقیق و توسعه اختصاص می‌دهند و از نظر تخصیص بودجه برای تحقیق و توسعه در رده‌های اول تا پنجم کشورهای جهان قرار دارند. در واقع کشورهای شرق آسیا همواره به‌دنبال فناوری‌های جدید هستند و شرکت‌های آلمانی که در فناوری الکترونیکی، اتوماسیون و دیجیتال شدن شهرت زیادی دارند، بازار خوبی برای ارائه محصولات خود در میان کشورهای شرق آسیا در اختیار دارند. براساس این گزارش، سیاست تک فرزندی چین در گذشته و سرعت زیاد پیر شدن جمعیت ژاپن، باعث شده تا این کشورها با کاهش روزافزون نیروی کار روبه‌رو شوند و همزمان نیاز روزافزون آنها به سیستم‌های اتوماسیون و روباتیک شکل بگیرد.
چین همچنان حرف اول را در روابط آلمان با کشورهای شرق آسیا می‌زند اما همه مقامات و نخبگان آلمانی نگاه یکدستی به گسترش روابط با چین ندارند. آنالنا بربوک، وزیر امورخارجه آلمان که از سبزها به شمار می‌رود، با دیده شک به این روابط نگاه می‌کند و قرار است نخستین استراتژی کشورش در ارتباط با چین را در اوایل سال آینده منتشر کند. مرکز مطالعات بین‌المللی استرات‍ژیک آمریکا در گزارشی درباره روابط آلمان و چین نوشته است: با توجه به دیدگاه‌های متفاوت نخبگان سیاسی آلمان، کابینه‌های سیاسی آینده این کشور ممکن است به‌دنبال تجدیدنظر در روابط با چین باشند و از این‌رو نمی‌توان روابط 2 کشور را در سطح یک رابطه ماندگار در طولانی مدت تحلیل کرد.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید