تهران به چه نیاز دارد؟
سیدمهدی سیدی؛ روزنامهنگار
تهران، یک نیاز جدی دارد: «چشمانداز دوستداشتنی»؛ و این نیاز همه شهرها و روستاهاست. ما زیرمجموعهای از تصویرهای ذهنی خود هستیم و بیشتر از آنکه در «بیرونواقعی» خود، امتداد داشته باشیم «درونباطنی» خود عمق داریم. سادهتر آنکه ما با ذهنیات خود زندگی میکنیم نه با واقعیتها. با این توضیح، یکی از عناصری که به ما حس زندگی و امید حیات میبخشد همان تصویرهای جذابی است که نسبت به آینده داریم؛ آینده خود و شهری که در آن زندگی میکنیم. اینجاست که اهمیت چشمانداز برای شهرها، نمایان میشود. شهروندان میخواهند در ذهن خود به تصویر روشن و شفافی از تهران دست یابند؛ بهطوری که بتوانند خود و فرزندانشان را در افق آینده این شهر بهدرستی تصور کنند. این تصویر میتواند هم اقتصاد شهر را در بر بگیرد، هم معماری و شهرسازی، هم مناسبات انسانی و هم اخلاق و فرهنگ حاکم بر آنرا. در سالیان اخیر چشماندازهای مختلفی برای شهر تهران مطرح شده است که هرکدام امتیازاتی داشته اما هیچکدام نتوانستهاند به یک باور عمومی و یک انگیزه همگانی تبدیل شوند. شاهدمثال آنکه اگر از تکتک شهروندان این شهر میلیونی سؤال بپرسیم که آینده تهران را در یک جمله توصیف یا گزارههای جذاب آن را فهرست کنید به هیچ حد مشترکی دست نمییابیم. اینچنین است که در پژوهشها و افکارسنجیهای مختلف اثبات شده است که تهران معاصر بهشدت دچار بحران هویتی است و علقهها و تصورهای شهروندی دچار چندپارگی شده است. انگار تهران به موجودی زنده و خسته تبدیل شده که هرکسی دارد مهار او را به سمت یک جهت متفاوت میکشد، پس این موجود سرگردان مدام دور خودش میچرخد و پیش نمیرود.
برای همین، کلانشهر تهران- پایتخت ایران اسلامی- بیش از هرچیز به یک «چشمانداز دوستداشتنی» نیاز مبرم دارد. تصویر آینده تهران، باید از جذابیتهای لازم و کافی برخوردار باشد تا بتواند حرارت و شور کافی در دل شهروندان ایجاد کند. این جذابیت میتواند در محورهای گوناگونی ریشه داشته باشد: نیازمحور بودن، بهروز بودن، عمومی بودن، معطوف به آینده بودن. مدیران شهری باید بکوشند با مطالعه عمیق و کشف سناریوهای محتمل پیشروی آینده تهران و تقاطعگیری روندها با خواست و احتیاج شهروندان، پیکرهای مفهومی از شهر آینده را توصیف کنند که به مردم انرژی حرکت داده و تلاشهای جمعی جامعه را به سمت ساختوساز تهران مطلوب، عصارهکشی کند. این چشمانداز باید بتواند برای تکتک اهالی شهر، سهمی روشن از تلاش تعیین کند تا هرکس در حوزه مأموریت شهروندی خود به نفع تهران جذاب، نقشآفرینی کند.
باید باور کنیم هرگز دولتها و شهرداریها نخواهند توانست «تهران آینده» را بسازند، بلکه مشارکت عمومی مردم و عزم جمعی است که میتواند تهران را به دوران نوین خود هدایت کند؛ مدیران شهری فقط باید این «تصویر روشن» را کشف کرده و آن را به روایت غالب ذهنها تبدیل کنند؛ همین و دیگر هیچ.